میلاد امام پاکی و روشنایی، ستاره ی راهنمای بشریت، گنجینه ی ارزشمند کرامت، قله ی بلند فضیلت،
گلبرگ درخت رحمت، برگزیده ی خداوند سرمد، حضرت امام هادی (ع) بر تمامی عاشقان و محبان اهلبیت عصمت و طهارت
به ویژه هنرمندان و علاقمندان به هنر این سرزمین مبارکباد
............
............
خلاصه اى از زندگانى امام هادى علیه السلام امام هادی"علیه السلام "
............
............
حضرت امام ابوالحسن على النقى الهادى علیه السلام ، پیشواى دهم شیعیان ، در نیمه ذى الحجه سال 212 هجرى در اطراف مدینه در محلى به نام «صریا»(1)به دنیا آمد. پدر گرامیش حضرت جوادالائمه و مادرش بانوى فضیلت و تقوى سمانه مغربیه بود(2).
امام هادى علیه السلام درباره این بانوى بزرگوار چنین فرمود:
مادرم عارف به حق بود و اهل بهشت است . شیطان سركش به او نزدیك نمى شود و خداوند حافظ و نگهبان اوست و او در زمره مادران صدیقین و صالحان قرار دارد(3).
...................................................................................................................
كنیه آن حضرت ابوالحسن است كه به آن حضرت ابوالحسن ثالث (سوم ) نیز گفته مى شود. در اصطلاح اهل حدیث و راویان شیعه ابوالحسن به طور مطلق حضرت امیرالمؤ منین على بن ابى طالب علیهماالسلام است و ابوالحسن اول حضرت امام موسى كاظم علیه السلام و ابوالحسن ثانى (دوم ) حضرت امام رضا علیه السلام است .
گاهى آن حضرت را نجیب، عالم ، فقیه ، ناصح ، طیب ، و مؤ تمن، مى گفتند. كه مشهورتر از همه هادى و نقى است .
چون آن حضرت و فرزندش امام حسن علیه السلام در سامرّا سكنى فرمودند و در محله عسكر بدین سبب آن بزرگواران به آن مكان منسوب شدند و عسكرى نام گرفتند. (4)
حضرت امام هادى علیه السلام در سال 220 هجرى ، پس از شهادت پدر گرامیش ، بر مسند امامت نشست و در این هنگام هشت ساله بود. مدت امامت آن بزرگوار 33 سال و عمر شریفش 41 سال و چند ماه بود و در سال 254 در شهر سامراء به شهادت رسید
امام دهم در خانه اى دیده به جهان گشود كه فضاى آن آكنده از معنویت و اخلاص و بندگى خدا بود. محیط زندگى امام هادى علیه السلام از نظر سیاسى و فرهنگى از ویژگى خاصى برخوردار بود. دستگاه خلافت عباسى پدر گرامیش را تحت فشار گذاشته بود، از این رو امام هادى علیه السلام از همان خردسالى با ترفندها و سیاست بازى هاى حاكمان ستمكار و رسالت سنگینى كه پیشوایان حق در قبال آنان به عهده دارند، آشنا بود و خود را براى پذیرش مسؤ ولیت امامت در شرایطى مشابه دوران پدرش آماده مى ساخت .
حضرت امام هادى علیه السلام در سال 220 هجرى ، پس از شهادت پدر گرامیش ، بر مسند امامت نشست و در این هنگام هشت ساله بود. مدت امامت آن بزرگوار 33 سال و عمر شریفش 41 سال و چند ماه بود و در سال 254 در شهر سامراء به شهادت رسید.(5)
...................................................................................................................
خلفاى معاصر
امام هادى علیه السلام در ایام خود با هفت تن از خلفاى عباسى : مامون ، معتصم ، واثق ، متوكّل ، منتصر، مستعین و معتز معاصر بوده است .پیش از امامت با مامون و معتصم برادر مامون ، در سال هاى امامت با ادامه حكومت معتصم و نیز با واثق پسر معتصم و متوكل برادر واثق و منتصر پسر متوكل و مستعین پسرعموى منتصر و معتز پسر دیگر متوكل ، معاصر بود.در عهد معتصم ، سال 220 بود كه پدر بزرگوارش در بغداد با سم شهید شد.
حضرتش در مدینه بود و به امر خدا و معرفى امامان گذشته به امامت رسید و به نشر تعالیم دینى مى پرداخت تا زمان متوكّل فرارسید.
امام هادى علیه السلام به شكنجه و آزار متوكّل صبر مى فرمود تا آن خلیفه نابه حق در گذشت . و پس از وى ، منتصر، مستعین و معتز روى كار آمدند و به دسیسه معتز، آن حضرت مسموم و شهید شد.و در خانه خود به خاك سپرده شد متوكّل در سال 243 در اثر سعایت هایى كه كرده بودند، به یكى از امراى دولت خود ماءموریت داد كه آن حضرت را از مدینه به سامرّا - كه آن روز پایتخت و عاصمه خلافت بود - جلب كند و نامه اى مهرآمیز با كمال تعظیم (!!) به آن حضرت نوشت و تقاضاى حركت و ملاقات نمود.(6)
البته پس از ورود آن حضرت به سامرّا، در ظاهر اقداماتى به عمل نیامد. ولى در عین حال آنچه مى توانست در فراهم آوردن وسایل اذیت و هتك آن حضرت كوتاهى نمى كرد و بارها به منظور قتل یا هتك ، امام را احضار كرده و به امر وى خانه اش را تفتیش نمودند.
...................................................................................................................
امام هادى علیه السلام به شكنجه و آزار متوكّل صبر مى فرمود تا آن خلیفه نابه حق در گذشت . و پس از وى ، منتصر، مستعین و معتز روى كار آمدند و به دسیسه معتز، آن حضرت مسموم و شهید شد.و در خانه خود به خاك سپرده شد.(7)
...................................................................................................................
نقش خاتم آن حضرت علیه السلام الله ربى و هو عصمتى من خلقه بود. انگشتر دیگرى داشت كه در آن نقش بود حفظ العهود من اخلاق المعبود.
سید بن طاووس رحمة الله روایت كرده كه جناب عبدالعظیم حسنى گوید:حضرت امام محمد تقى علیه السلام این حرز را براى پسرش حضرت امام على النقى علیه السلام آنگاه كه آن حضرت كودك بوده و در گهواره جاى داشت نوشت و او را تعویذ مى كرد و آن حضرت این تعویذ را به اصحاب خود امر مى كرد و آن حرز چنین است :بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم . اللهم رب الملائكة و الروح .
تمام این تعویذ در ((مهج الدعوات )) آمده است و تسبیح آن حضرت هم این گونه بود:سبحان من هو دائم لا یسهو، سبحان من هو قائم لا یلهو، سبحان من هو غنى لا یفتقر، سبحان الله و بحمده(8).
...................................................................................................................
پی نوشت ها:
1.مى گویند صریا را حضرت امام موسى كاظم علیه السلام تاسیس كرده بود.
2.اعلام الورى ، ص 355؛ ارشاد مفید، ص 307؛ بحارالانوار، ج 50، ص 114.
3.بحارالانوار، ج 50، ص 113.
4.دلائل الامـامـة ، ص 216؛ مـنـتـهـى الآمـال ، فـصـل اول از حالات حضرت .
5.بحارالانوار، ج 50، ص 14.
6. ارشاد مفید، ص 307 - 313؛ اصول كافى ، ج 1، ص 501؛ فصول المهمّة ، ص 261؛ تذكرة الخواص ، ص 359؛ مناقب ابن شهرآشوب ، ج 4، ص 417؛ اثبات الوصیة ، ص 176؛ تاریخ یعقوبى ، ج 3، ص 217.
7. اعلام الورى ، ص 355؛ تتمة المنتهى ، ص 218 - 251.
8. منتهى الآمال ، بخش زندگانى امام هادى علیه السلام .
فرآوری: وکیلی
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
منابع:
سید عبدالله حسینى دشتى؛ چهره هاى درخشان چهارده معصوم علیهم السلام
چهره هاى درخشان سامرّاء، حضرت امام هادى و امام عسكرى علیهماالسلام؛ على ربانى خلخالى
...................................................................................................................
احاديث منتخب امام هادي عليه السلام
..................................................................................................
........................................................................
1- قالَ الإمامُ أبوالحسن علىّ النقي الهادي (عليه السلام) :
مَنِ اتَّقىَ اللهَ يُتَّقى، وَمَنْ أطاعَ اللّهَ يُطاعُ، وَ مَنْ أطاعَ الْخالِقَ لَمْ يُبالِ سَخَطَ الْمَخْلُوقينَ، وَمَنْ أسْخَطَ الْخالِقَ فَقَمِنٌ أنْ يَحِلَّ بِهِ سَخَطُ الْمَخْلُوقينَ.([1])
حضرت امام هادي (عليه السلام) فرمود: كسى كه تقوى الهى را رعايت نمايد و مطيع احكام و مقرّرات الهى باشد، ديگران مطيع او مى شوند و هر شخصى كه اطاعت از خالق نمايد، باكى از دشمنى و عداوت انسان ها نخواهد داشت; و چنانچه خداى متعال را با معصيت و نافرمانى خود به غضب درآورد، پس سزاوار است كه مورد خشم و دشمنى انسان ها قرار گيرد.
.................................................................................................................................................
2- قالَ (عليه السلام): مَنْ أنِسَ بِاللّهِ اسْتَوحَشَ مِنَ النّاسِ، وَعَلامَةُ الاُْنْسِ بِاللّهِ الْوَحْشَةُ مِنَ النّاسِ.([2])
فرمود: كسى كه با خداوند متعال مونس باشد و او را أنيس خود بداند، از مردم احساس وحشت مى كند.و علامت و نشانه أنس با خداوند وحشت از مردم است ـ يعنى از غير خدا نهراسيدن و از مردم احتياط و دورى كردن ـ .
.................................................................................................................................................
3- قالَ(عليه السلام): السَّهَرَ أُلَذُّ الْمَنامِ، وَ الْجُوعُ يَزيدُ فى طيبِ الطَّعامِ.([3])
فرمود: شب زنده دارى، خواب بعد از آن را لذيذ مى گرداند; و گرسنگى در خوشمزگى طعام مى افزايد ـ يعنى هر چه انسان كمتر بخوابد بيشتر از خواب لذت مى برد و هر چه كم خوراك باشد مزّه غذا گواراتر خواهد بود ـ .
.................................................................................................................................................
4- قالَ(عليه السلام): لا تَطْلُبِ الصَّفا مِمَّنْ كَدِرْتَ عَلَيْهِ، وَلاَ النُّصْحَ مِمَّنْ صَرَفْتَ سُوءَ ظَنِّكَ إلَيْهِ، فَإنَّما قَلْبُ غَيْرِكَ كَقَلْبِكَ لَهُ.([4])
فرمود: از كسى كه نسبت به او كدورت و كينه دارى، صميّميت و محبّت مجوى.همچنين از كسى كه نسبت به او بدگمان هستى، نصيحت و موعظه طلب نكن، چون كه ديدگاه و افكار ديگران نسبت به تو همانند قلب خودت نسبت به آن ها مى باشد.
.................................................................................................................................................
5- قالَ(عليه السلام): الْحَسَدُ ماحِقُ الْحَسَناتِ، وَالزَّهْوُ جالِبُ الْمَقْتِ، وَالْعُجْبُ صارِفٌ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ داع إلَى الْغَمْطِ وَالْجَهْلِ، وَالبُخْلُ أذَمُّ الاْخْلاقِ، وَالطَّمَعُ سَجيَّةٌ سَيِّئَةٌ.([5])
فرمود: حسد موجب نابودى ارزش و ثواب حسنات مى گردد.تكبّر و خودخواهى جذب كننده دشمنى و عداوت افراد مى باشد. عُجب و خودبينى مانع تحصيل علم خواهد بود و در نتيجه شخص را در پَستى و نادانى نگه مى دارد.بخيل بودن بدترين اخلاق است; و نيز طَمَع داشتن خصلتى ناپسند و زشت مى باشد.
.................................................................................................................................................
6- قالَ(عليه السلام): الْهَزْلُ فكاهَةُ السُّفَهاءِ، وَ صَناعَةُ الْجُهّالِ.([6])
فرمود: مسخره كردن و شوخى هاى - بى مورد - از بى خردى است و كار انسان هاى نادان مى باشد.
.................................................................................................................................................
7- قالَ(عليه السلام): الدُّنْيا سُوقٌ رَبِحَ فيها قَوْمٌ وَ خَسِرَ آخَرُونَ.([7])
فرمود: دنيا همانند بازارى است كه عدّه اى در آن ـ براى آخرت ـ سود مى برند و عدّه اى ديگر ضرر و خسارت متحمّل مى شوند.
.................................................................................................................................................
8- قالَ(عليه السلام): النّاسُ فِي الدُّنْيا بِالاْمْوالِ وَ فِى الاْخِرَةِ بِالاْعْمالِ.([8])
فرمود: مردم در دنيا به وسيله ثروت و تجمّلات شهرت مى يابند ولى در آخرت به وسيله اعمال محاسبه و پاداش داده خواهند شد.
.................................................................................................................................................
9- قالَ(عليه السلام): مُخالَطَةُ الاْشْرارِ تَدُلُّ عَلى شِرارِ مَنْ يُخالِطُهُمْ.([9])
فرمود: همنشين شدن و معاشرت با افراد شرور نشانه پستى و شرارت تو خواهد بود.
.................................................................................................................................................
10- قالَ(عليه السلام): أهْلُ قُمْ وَ أهْلُ آبَةِ مَغْفُورٌ لَهُمْ ، لِزيارَتِهِمْ لِجَدّى عَلىّ ابْنِ مُوسَى الرِّضا (عليه السلام) بِطُوس، ألا وَ مَنْ زارَهُ فَأصابَهُ فى طَريقِهِ قَطْرَةٌ مِنَ السَّماءِ حَرَّمَ جَسَدَهُ عَلَى النّارِ.([10])
فرمود: أهالى قم و أهالى آبه ـ يكى از روستاهاى حوالى ساوه ـ آمرزيده هستند به جهت آن كه جدّم امام رضا (عليه السلام)را در شهر طوس زيارت مى كنند.و سپس حضرت افزود: هر كه جدّم امام رضا (عليه السلام) را زيارت كند و در مسير راه صدمه و سختى تحمّل كند خداوند آتش را بر بدن او حرام مى گرداند.
.................................................................................................................................................
11- عَنْ يَعْقُوبِ بْنِ السِّكيتْ، قالَ: سَألْتُ أبَاالْحَسَنِ الْهادي(عليه السلام): ما بالُ الْقُرْآنِ لا يَزْدادُ عَلَى النَّشْرِ وَالدَّرْسِ إلاّ غَضاضَة؟
قالَ (عليه السلام): إنَّ اللّهَ تَعالى لَمْ يَجْعَلْهُ لِزَمان دُونَ زَمان، وَلالِناس دُونَ ناس، فَهُوَ فى كُلِّ زَمان جَديدٌ وَ عِنْدَ كُلِّ قَوْم غَضٌّ إلى يَوْمِ الْقِيامَةِ.([11])
يكى از اصحاب حضرت به نام ابن سِكيّت گويد: از امام هادى(عليه السلام)سؤال كردم: چرا قرآن با مرور زمان و زياد خواندن و تكرار، كهنه و مندرس نمى شود; بلكه هميشه حالتى تازه و جديد در آن وجود دارد؟
امام (عليه السلام) فرمود: چون كه خداوند متعال قرآن را براى زمان خاصّى و يا طايفه اى مخصوص قرار نداده است; بلكه براى تمام دوران ها و تمامى اقشار مردم فرستاده است، به همين جهت هميشه حالت جديد و تازه اى دارد و براى جوامع بشرى تا روز قيامت قابل عمل و اجراء مى باشد.
.................................................................................................................................................
12- قالَ (عليه السلام): الْغَضَبُ عَلى مَنْ لا تَمْلِكُ عَجْزٌ، وَ عَلى مَنْ تَمْلِكُ لُؤْمٌ.([12])
فرمود: غضب و تندى در مقابل آن كسى كه توان مقابله با او را ندارى، علامت عجز و ناتوانى است، ولى در مقابل كسى كه توان مقابله و رو در روئى او را دارى علامت پستى و رذالت است.
.................................................................................................................................................
13- قالَ(عليه السلام): يَاْتى عَلماءُ شيعَتِنا الْقَوّامُونَ بِضُعَفاءِ مُحِبّينا وَ أهْلِ وِلايَتِنا يَوْمَ الْقِيامَةِ، وَالاْنْوارُ تَسْطَعُ مِنْ تيجانِهِمْ.([13])
فرمود: علماء و دانشمندانى كه به فرياد دوستان و پيروان ما برسند و از آن ها رفع مشكل نمايند، روز قيامت در حالى محشور مى شوند كه تاج درخشانى بر سر دارند و نور از آن ها مى درخشد.
.................................................................................................................................................
14- قالَ(عليه السلام): لِبَعْضِ قَهارِمَتِهِ: اسْتَكْثِرُوا لَنا مِنَ الْباذِنْجانِ، فَإنَّهُ حارٌّ فى وَقْتِ الْحَرارَةِ، بارِدٌ فى وَقْتِ الْبُرُودَةِ، مُعْتَدِلٌ فِى الاْوقاتِ كُلِّها، جَيِّدٌ عَلى كلِّ حال.([14])
به بعضى از غلامان خود فرمود: بيشتر براى ما بادمجان پخت نمائيد كه در فصل گرما، گرم و در فصل سرما، سرد است; و در تمام دوران سال معتدل مى باشد و در هر حال مفيد است.
.................................................................................................................................................
15- قالَ(عليه السلام): التَّسْريحُ بِمِشْطِ الْعاجِ يُنْبُتُ الشَّعْرَ فِى الرَّأسِ، وَ يَطْرُدُ الدُّودَ مِنَ الدِّماغِ، وَ يُطْفِىءُ الْمِرارَ، وَ يَتَّقِى اللِّثةَ وَ الْعَمُورَ.([15])
فرمود: شانه كردن موها به وسيله شانه عاج، سبب روئيدن و افزايش مو مى باشد، همچنين سبب نابودى كرم هاى درون سر و مُخ خواهد شد و موجب سلامتى فكّ و لثه ها مى گردد.
.................................................................................................................................................
16- قالَ(عليه السلام): اُذكُرْ مَصْرَعَكَ بَيْنَ يَدَىْ أهْلِكَ لا طَبيبٌ يَمْنَعُكَ، وَ لا حَبيبٌ يَنْفَعُكَ.([16])
فرمود: بياد آور و فراموش نكن آن حالت و موقعى را كه در ميان جمع اعضاء خانواده و آشنايان قرار مى گيرى و لحظات آخر عمرت سپرى مى شود و هيچ پزشكى و دوستى ـ و ثروتى ـ نمى تواند تو را از آن حالت نجات دهد.
.................................................................................................................................................
17- قالَ(عليه السلام): إنَّ الْحَرامَ لا يَنْمي، وَإنْ نَمى لا يُبارَكُ فيهِ، وَ ما أَنْفَقَهُ لَمْ يُؤْجَرْ عَلَيْهِ، وَ ما خَلَّفَهُ كانَ زادَهُ إلَى النّارِ.([17])
فرمود: همانا ـ اموال ـ حرام، رشد و نموّ ندارد و اگر هم احياناً رشد كند و زياد شود بركتى نخواهد داشت و با خوشى مصرف نمى گردد.و آنچه را از اموال حرام انفاق و كمك كرده باشد أجر و پاداشى برايش نيست و هر مقدارى كه براى بعد از خود به هر عنوان باقى گذارد معاقب مى گردد.
.................................................................................................................................................
18- قالَ(عليه السلام): اَلْحِكْمَةُ لا تَنْجَعُ فِى الطِّباعِ الْفاسِدَةِ.([18])
فرمود: حكمت اثرى در دل ها و قلب هاى فاسد نمى گذارد.
.................................................................................................................................................
19- قالَ(عليه السلام): مَنْ رَضِىَ عَنْ نَفْسِهِ كَثُرَ السّاخِطُونَ عَلَيْهِ.([19])
فرمود: هر كه از خود راضى باشد بدگويان او زياد خواهند شد.
.................................................................................................................................................
20- قالَ(عليه السلام): اَلْمُصيبَةُ لِلصّابِرِ واحِدَةٌ وَ لِلْجازِعِ اِثْنَتان.([20])
فرمود: مصيبتى كه بر كسى وارد شود و صبر و تحمّل نمايد، تنها يك ناراحتى است; ولى چنانچه فرياد بزند و جزع كند دو ناراحتى خواهد داشت.
.................................................................................................................................................
21- قالَ(عليه السلام): اِنّ لِلّهِ بِقاعاً يُحِبُّ أنْ يُدْعى فيها فَيَسْتَجيبُ لِمَنْ دَعاهُ، وَالْحيرُ مِنْها.([21])
فرمود: براى خداوند بقعه ها و مكان هائى است كه دوست دارد در آن ها خدا خوانده شود تا آن كه دعاها را مستجاب گرداند كه يكى از بُقْعه ها حائر و حرم امام حسين (عليه السلام) خواهد بود.
.................................................................................................................................................
22- قالَ(عليه السلام): اِنّ اللّهَ هُوَ الْمُثيبُ وَالْمُعاقِبُ وَالْمُجازى بِالاَْعْمالِ عاجِلاً وَآجِلاً.([22])
فرمود: همانا تنها كسى كه ثواب مى دهد و عِقاب مى كند و كارها را در همان لحظه يا در آينده پاداش مى دهد، خداوند خواهد بود.
.................................................................................................................................................
23- قالَ(عليه السلام): مَنْ هانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ فَلا تَأمَنْ شَرَّهُ.([23])
فرمود: هركس به خويشتن إهانت كند و كنترل نفس نداشته باشد خود را از شرّ او در أمان ندان.
.................................................................................................................................................
24- قالَ(عليه السلام): اَلتَّواضُعُ أنْ تُعْطَيَ النّاسَ ما تُحِبُّ أنْ تُعْطاهُ.([24])
فرمود: تواضع و فروتنى چنان است كه با مردم چنان كنى كه دوست دارى با تو آن كنند.
.................................................................................................................................................
25- قالَ(عليه السلام): اِنّ الْجِسْمَ مُحْدَثٌ وَاللّهُ مُحْدِثُهُ وَ مُجَسِّمُهُ.([25])
فرمود: همانا اجسام، جديد و پديده هستند و خداوند متعال به وجود آورنده و تجسّم بخش آن ها است.
.................................................................................................................................................
26- قالَ(عليه السلام): لَمْ يَزَلِ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَيْئىٌ مَعَهُ، ثُمَّ خَلَقَ الاَْشْياءَ بَديعاً، وَاخْتارَ لِنَفْسِهِ أحْسَنَ الاْسْماء.([26])
فرمود: خداوند از أزَل، تنها بود و چيزى با او نبود، تمام موجودات را با قدرت خود آفريده، و بهترين نام ها را براى خود برگزيد.
.................................................................................................................................................
27- قالَ(عليه السلام): اِذا قامَ الْقائِمُ يَقْضى بَيْنَ النّاسِ بِعِلْمِهِ كَقَضاءِ داوُد (عليه السلام)وَ لا يَسْئَلُ الْبَيِّنَةَ.([27])
فرمود: زمانى كه حضرت حجّت (عجّ) قيام نمايد در بين مردم به علم خويش قضاوت مى نمايد; همانند حضرت داود (عليه السلام) كه از دليل و شاهد سؤال نمى فرمايد.
.................................................................................................................................................
28- قالَ(عليه السلام): مَنْ اَطاعَ الْخالِقَ لَمْ يُبالِ بِسَخَطِ الْمَخْلُوقينَ وَ مَنْ أسْخَطَ الْخالِقَ فَقَمِنٌ أنْ يَحِلَّ بِهِ الْمَخْلُوقينَ.([28])
فرمود: هركس مطيع و پيرو خدا باشد از قهر و كارشكنى ديگران باكى نخواهد داشت.
.................................................................................................................................................
29- قالَ(عليه السلام): اَلْعِلْمُ وِراثَةٌ كَريمَةٌ وَالاْدَبُ حُلَلٌ حِسانٌ، وَالْفِكْرَةُ مِرْآتٌ صافَيةٌ.([29])
فرمود: علم و دانش بهترين يادبود براى انتقال به ديگران است، ادب زيباترين نيكى ها است و فكر و انديشه آئينه صاف و تزيين كننده اعمال و برنامه ها است.
.................................................................................................................................................
30- قالَ (عليه السلام) : الْعُجْبُ صارِفٌ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ، داع إلىَ الْغَمْطِ وَ الْجَهْلِ.([30])
فرمود: خودبينى و غرور، انسان را از تحصيل علوم باز مى دارد و به سمت حقارت و نادانى مى كشاند.
.................................................................................................................................................
31- قالَ(عليه السلام): لا تُخَيِّبْ راجيكَ فَيَمْقُتَكَ اللّهُ وَ يُعاديكَ.([31])
فرمود: كسى كه به تو اميد بسته است نااميدش مگردان، وگرنه مورد غضب خداوند قرار خواهى گرفت.
.................................................................................................................................................
32- قالَ(عليه السلام): الْعِتابُ مِفْتاحُ التَّقالى، وَالعِتابُ خَيْرٌ مِنَ الْحِقْدِ.([32])
فرمود: (مواظب باش كه) عتاب و پرخاش گرى، مقدّمه و كليد غضب است، ولى در هر حال پرخاش گرى نسبت به كينه و دشمنى درونى بهتر است (چون كينه، ضررهاى خظرناك ترى را در بردارد).
.................................................................................................................................................
33- وَ قالَ(عليه السلام) : مَا اسْتَراحَ ذُو الْحِرْصِ.([33])
فرمود: شخص طمّاع و حريص ـ نسبت به اموال و تجمّلات دنيا ـ هيچگاه آسايش و استراحت نخواهد داشت.
.................................................................................................................................................
34- قالَ(عليه السلام): الْغِنى قِلَّةُ تَمَنّيكَ، وَالرّضا بِما يَكْفيكَ، وَ الْفَقْرُ شَرَهُ النّفْسِ وَ شِدَّةُ القُنُوطِ، وَالدِّقَّةُ إتّباعُ الْيَسيرِ وَالنَّظَرُ فِى الْحَقيرِ.([34])
فرمود: بى نيازى و توانگرى در آن است كه كمتر آرزو و توقّع باشد و به آنچه موجود و حاضر است راضى و قانع گردى، وليكن فقر و تهى دستى در آن موقعى است كه آرزوهاى نفسانى اهميّت داده شود، امّا دقّت و توجّه به مسائل، اهميّت دادن به امكانات موجود و مصرف و استفاده صحيح از آن ها است، اگر چه ناچيز و كم باشد.
.................................................................................................................................................
35- قالَ(عليه السلام): الاِْمامُ بَعْدى الْحَسَنِ، وَ بَعْدَهُ ابْنُهُ الْقائِمُ الَّذى يَمْلاَُ الاَْرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً كَما مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً.([35])
فرمود: امام و خليفه بعد از من (فرزندم) حسن; و بعد از او فرزندش مهدى ـ موعود(عليهما السلام)ـ مى باشد كه زمين را پر از عدل و داد مى نمايد، همان طورى كه پر از ظلم و ستم گشته باشد.
.................................................................................................................................................
36- قالَ(عليه السلام): إذا كانَ زَمانُ الْعَدْلِ فيهِ أغْلَبُ مِنَ الْجَوْرِ فَحَرامٌ أنْ يُظُنَّ بِأحَد سُوءاً حَتّى يُعْلَمَ ذلِكَ مِنْهُ.([36])
فرمود: در آن زمانى كه عدالت اجتماعى، حاكم و غالب بر تباهى باشد، نبايد به شخصى بدگمان بود مگر آن كه يقين و معلوم باشد.
.................................................................................................................................................
37- قالَ(عليه السلام): إنَّ لِشيعَتِنا بِوِلايَتِنا لَعِصْمَةٌ، لَوْ سَلَكُوا بِها فى لُجَّةِ الْبِحارِ الْغامِرَةِ.([37])
فرمود: همانا ولايت ما اهل بيت براى شيعيان و دوستانمان پناهگاه أمنى مى باشد كه چنانچه در همه امور به آن تمسّك جويند، بر تمام مشكلات (مادّى و معنوى) فايق آيند.
.................................................................................................................................................
38- قالَ(عليه السلام) : يا داوُدُ لَوْ قُلْتَ: إنَّ تارِكَ التَّقيَّةَ كَتارِكِ الصَّلاةِ لَكُنتَ صادِقاً.([38])
حضرت به يكى از اصحابش - به نام داود صرّمى - فرمود: اگر قائل شوى كه ترك تقيّه همانند ترك نماز است، صادق خواهى بود.
.................................................................................................................................................
39- قالَ: سَألْتُهُ عَنِ الْحِلْمِ؟ فَقالَ (عليه السلام) : هُوَ أنْ تَمْلِكَ نَفْسَكَ وَ تَكْظِمَ غَيْظَكَ، وَ لا يَكُونَ ذلَكَ إلاّ مَعَ الْقُدْرَةِ.([39])
يكى از اصحاب از آن حضرت پيرامون معناى حِلم و بردبارى سؤال نمود؟
حضرت در پاسخ فرمود: اين كه در هر حال مالك نَفْس خود باشى و خشم خود را فرو برى و آن را خاموش نمائى و اين تحمّل و بردبارى در حالى باشد كه توان مقابله با شخصى را داشته باشى.
.................................................................................................................................................
40- قالَ (عليه السلام): اِنّ اللّهَ جَعَلَ الدّنيا دارَ بَلْوى وَالاْخِرَةَ دارَ عُقْبى، وَ جَعَلَ بَلْوى الدّنيا لِثوابِ الاْخِرَةِ سَبَباً وَ ثَوابَ الاْخِرَةِ مِنْ بَلْوَى الدّنيا عِوَضاً.([40])
فرمود: همانا خداوند، دنيا را جايگاه بلاها و امتحانات و مشكلات قرار داد; و آخرت را جايگاه نتيجه گيرى زحمات، پس بلاها و زحمات و سختى هاى دنيا را وسيله رسيدن به مقامات آخرت قرار داد و اجر و پاداش زحمات دنيا را در آخرت عطا مى فرمايد.
.................................................................................................................................................
[1] - بحارالأنوار: ج 68، ص 182، ح 41، أعيان الشّيعة: ج 2، ص 39.
[2] - عُدّة الداعى مرحوم راوندى: ص 208.
[3] - بحارالانوار: ج 84 ص 172 به نقل از أعلام الدين ديلمى.
[4] - بحار الأنوار: ج 75، ص 369، ح 4، أعلام الدّين: ص 312، س 14.
[5] - بحارالأنوار: ج 69، ص 199، ح 27.
[6] - الدرّة الباهرة: ص 42، س 5، بحارالأنوار: ج 75، ص 369، ح 20.
[7] - أعيان الشّيعة: ج 2، ص 39، تحف العقول: ص 438.
[8] - أعيان الشّيعة: ج 2، ص 39، بحارالأنوار: ج 17.
[9] - مستدرك الوسائل: ج 12، ص 308، ح 14162.
[10] - عيون أخبار الرّضا(عليه السلام): ج 2، ص 260، ح 22.
[11] - أمالى شيخ طوسى: ج 2، ص 580، ح 8.
[12]- مستدرك الوسائل: ج 12، ص 11، ح 13376.
[13]- بحارالأنوار: ج 2، ص 6، ضمن ح 13.
[14] - كافى: ج 6، ص 373، ح 2، وسائل الشّيعة: ج 25، ص 210، ح 31706.
[15] - بحارالأنوار: ج 73، ص 115، ح 16.
[16] - أعلام الدّين: ص 311، س 16، بحارالأنوار: ج 75، ص 369، ح 4.
[17] - كافى: ج 5، ص 125، ح 7.
[18] - نزهة النّاظر و تنبيه الخاطر: ص 141، ح 23، أعلام الدّين: ص 311، س 20.
[19] - بحارالأنوار: ج 69، ص 316، ح 24.
[20] - أعلام الدّين: ص 311، س 4، بحارالأنوار: ج 75، ص 369.
[21] - تحف: ص 357، بحارالأنوار: ج 98، ص 130، ح 34.
[22] - تحف: ص 358، بحارالأنوار: ج 59، ص 2، ضمن ح 6.
[23] - تحف العقول: ص 383، بحارالأنوار: ج 75، ص 365.
[24] - محجّة البيضاء: ج 5، ص 225.
[25] - بحارالأنوار: ج 57، ص 81، ح 51، به نقل از توحيد شيخ صدوق.
[26] - بحارالانوار: ج 57، ص 83، ح 64، به نقل از احتجاج طبرسى.
[27] - بحارالأنوار: ج 50، ص 264، ح 24، به نقل از مناقب و خرائج.
[28] - بحارالأنوار: ج 50، ص 177، ح 56، و ج 71، ص 182 ح 41.
[29] - بحارالأنوار: ج 71، ص 324، مستدرك الوسائل: ج 11، ص 184، ح 4.
[30] - بحارالأنوار: ج 75، ص 369، س 4.
[31] - بحارالأنوار: ج 75، ص 173، ح 2.
[32]- نزهة النّاظر: ص 139، ح 12، بحارالأنوار: ج 78، ص 368، ضمن ح 3.
[33]- نزهة النّاظر و تنبيه الخاطر: ص 141، ح 21، مستدرك الوسائل: ج 2، ص 336، ح 11.
[34]- الدّرّة الباهرة: ص 14، نزهة الناظر: ص 138، ح 7، بحار: ج 75، ص 109، ح 12.
[35]- بحارالأنوار: ج 50، ص 239، ح 4، به نقل از إكمال الدين صدوق.
[36]- بحارالأنوار: ج 73، ص 197، ح 17، به نقل از الدّرّة الباهرة: ص 42، س 10.
[37]- بحارالأنوار: ج 50، ص 215، ح 1، س 18، به نقل از أمالى شيخ طوسى.
[38]- وسائل الشّيعة: ج 16، ص 211، ح 21382، مستطرفات السّرائر: ص 67، ح 10.
[39]- نزهة النّاظر و تنبيه الخاطر: ص 138، ح 5، مستدرك الوسائل: ج 2، ص 304، ح 17.
[40] - تحف العقول: ص 358.
...................................................................................................................
لطفا با نظرات ارزشمند خود ما را یاری فرمائید
شما نیز می توانید جهت مشاهده مطالبی که مخصوص اعضای ویژه این سایت است به عضویت رسمی این سایت در آمده و از این پست و دیگر پستها و تصاویر محدود شده دیدن فرمایید