بخش اول مصاحبه با استاد احمد آریا منش
پیرامون خط نقاشی و گرایش های نوین خوشنویسی
.....................................................................................
..............................................................................................................
* با عرض سلام واحترام خدمت هنرمند فرهیخته ، استاد وارسته جناب آریا منش و تشکر از اینکه وقت عزیزتان را در اختیار ما قرار دادید . امروز 17فروردین ماه 1391 درخدمت شما هستیم¬ با یک مصاحبه دیگر . مصاحبه قبل ما سال گذشته چند روز قبل از نوروز 90 بود . خیلی خوشحالیم که این فرصت را مجدد در اختیار ما قرار دادید تا بتوانیم چیزهایی در عرصه خوشنویسی از محضر شما بزرگوار بیاموزیم.
- سپاسگزارم ، محبت دارید
* تعدادی سوال به ذهن بنده حقیر رسید که می خواستم آنها را از شما بپرسم . می خواهم بحث را بدین صورت باز کنم که اول به زبان ساده، یک سوالی که شاید خیلی ها به ذهنشان خطور نکرده و یا پاسخی برایش ندارند مطرح کنم و آن سوال اینست که اصلا ما خوشنویس ها و شما اساتید عزیز که سالها وقتتان را برای ترویج این هنر در رابطه با آموزش صرف کردید . هدفتان چه بود و اصلا برای چه خط می نویسیم؟
- خیلی ممنون ، چه سوال خوب و نیکوئی . من هم عرض سلام و ادب دارم خدمت شما و همچنین دوستان عزیزی که این برنامه را می بینند . نوروز 1391 است که این برنامه را خدمت شما هستیم . راستش من هم خیلی به این موضوع فکر کردم که چرا می نویسیم ؟ انسان چرا به دنبال هنر می رود و یا چیزهایی که دوست دارد؟ به این نتیجه رسیدم که گاهی انسان در اثر تفکر و تعقل به اطراف خودش دنبال یک نتیجه گیری می گردد و اینکه دلیلی پیدا کند برای اینکه چرا زنده است و چرا کار می کند . بر می گردیم به همان شعر معروف از کجا امده ام آمدنم بهر چه بود و ....
همیشه این سوال برای انسان هست شاید از همینجا شروع می شود که می خواهد دنبال یک چیزی بگردد که خودش هم نمی داند چیست . بخاطر همین سعی می کند با یک زبانی که در آن به مهارت می رسداین کار را بکند . حالا شاید یک خطاط با قلمش ، یک نقاش با قلمویش ویک نوازنده با سازش به این مهم برسد و اوقات خودش را صرف بکند بیشتر برای دستیابی و پیدایی آن سوال مبهمی که دارد . از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود ؟ به کجا می روم آخر ننمایی وطنم ... . دلیل اصلی همین است که تنهایی خودش را پر کند و به این سوالات خودش که معمولا جوابی هم برایش پیدا نمی کند، فکر کند و بیندیشد . حلا با ساز باشد یا قلم و یا با هر چیز دیگر .مثلا می تواند قلموی نقاشی باشد یا یک خواننده می تواند با صدایش باشد و شعری بخواند والی آخر.
خوشنویس هم دوراز این داستان نیست و بهترین وسیله که بخواهد برسد به درون خودش و پس از آن به حق و خدا ، قلمش است که با قلمش در اصل سیر و سلوک می کند و این هفت شهر عشق و خیلی اتفاقات دیگر را می تواند عبور کند و به یک عرفان کامل برسد.
* بسیار عالی . سوال دیگری که خواستم از محضر شما بپرسم اینست که عرصه خوشنویسی ما را چگونه توصیف می کنید یا به گونه دیگر در خوشنویسی کشور ما کجا بودیم ، به کجا رسیدیم . افق دید ما کجاست ؟ یعنی در آینده خوشنویسی ما به کجا می رود و چه برنامه هایی برایش تعریف میشود و تا کنون شده است؟
- خیلی سوال خوبی پرسیدید. اوج خوشنویسی ما همانطور که در تاریخ می دانید ،عصر صفویه بوده با حضور نابغه ای به نام میرعماد و پس از آن درویش عبد المجید و پس از آن در دوره قاجار که استاد کلهر و استاد میرزا غلامرضا بودند . اینها نوابغی بودند که در خوشنویسی حضور پیدا کردند و خط را به بهترین شکل ممکن نوشتند و خطاطی کردند و شاید اگر که انصافا بخواهیم به آن بنگریم (و البته با کمال احترام به اساتید حاضر که حضور دارند و زحمت کشیده اند برای این خط ) شاید افت کرده باشیم و ظاهرا از نظر کمیت خوشنویس زیادی داریم و لی شما یک خوشنویس را بیاورید که هم عیار با میرزا غلامرضا باشد یا هم عیار با میرعماد و یا هم عیار با درویش عبدالمجید . و آنجاست که ما میبینیم که هم اندازه های این بزرگان نداریم اما از نظر تعداد چرا ، هزاران خوشنویس داریم . دلیلش را حتما باید پیدا کرد که ببینیم چه بوده و گاهی وقت ها من به بچه ها می گویم آن بزرگواران در آن زمان که کار می کردند نه جشنواره ای بوده ، نه مسابقه ای ، نه گواهینامه ای و نه چیز دیگری که انگیزه ای داشته باشند برای اینکه علاقمند بشوند و کار کنند . حالا ما می بینیم که این برنامه ها را برگزار می کنیم که علاقمندان اثر بدهند و کار کنند ، حضرتعالی در سایتتان این زحمت را می کشید . ولی قدیمی ها این اتفاق برایشان نبوده ولی برای چه می نوشتند و با آن دقت که ما واقعا می مانیم. یکی از مشکلاتی که خوشنویسی امروز ما دارد ساخت و ساز است . شما در آثار قدیمی اصلا ساخت و ساز را نمی بینید ولی در حال حاضر شاید کمتر اثر خوشنویسی ببینید که خطاطش بعد از اینکه حرکت را انجام میدهد برنگشته با تیغ آنرا بتراشد و یا با قلم نازکتر دور آنرا صاف نکرده باشد . شاید کمتر اثری را ببینید و شاید هم نبینید. ولی شما آثارقدیمی را ببینید. فقط نوشته شده است ساخت و سازی نمی بینید . این یک اتفاق خیلی مهمی است که یک دوره اصلا در خوشنویسی ما نبود ولی الان می بینیم که هست و یک سری از آنها را هم با استفاده از فتوشاپ و رایانه انجام شده و با استفاده از نرم افزارهایی مثل کورل ، فتوشاپ ، فری هند و ... خط ها را می سازیم و جور دیگری کلک می زنیم. به همین خاطر آثار قابلی زیاد نداریم به استثنای چند تن از اساتید که خیلی زحمت کشیده اند در این وادی ولی ما کلیت را نگاه می کنیم ، با این کمیت امروز انتظار بیشتر از این داریم . شاید اگر مصاحبه ما را گوش بدهند بگویند انصاف نیست ، فلان استاد و یا فلان استاد زحمت کشیده اند ، اینها جای خود ولی الان ما در دوره ای هستیم که همه چیز در اطرافمان هست ، تکنولوژی زیاد است ، هر مرکب یا کاغذی که بخواهیم و یا قلم یا اینترنت . می توانیم فضاها و کارهای مختلف را ببینیم . در قدیم اینگونه نبوده و مثلا یک مشق از یک استاد را می گرفتند شاید شهر کناری خبر نداشت چون نمی توانستند بروند و ببینند. نه دستگاه تکثیری بود ، نه اینترنتی و نه چیز دیگری . حالا وقتی تمام این امکانات هست و ما آنرا با این امکانات می سنجیم می بینیم که به نسبت آن موقع هیچیم.
* البته میان کلام حضرتعالی ؛ یک بحث دیگر هم هست ، شاید در آن زمان دغدغه و مشغله فکری افراد در حد الان نبوده . الان شاید خیلی از هنرمندان ما دغدغه اصلی شان این باشد که حداقل امرار معاش شان به چه صورت بگذرد.
- من فرمایش شما را می پذیرم و کاملا درست است. چون انسان بایستی اول آرامش داشته باشد و سپس برسد به اینکه چه بنویسد که جای بحثش فکر نکنم برای ما باشد چون ما باید به مقوله دیگری بپردازیم. چون داریم به لحاظ کیفیتی بحث می کنیم راجع به این موضوع . اما خوشنویسی امروز یکی از ایرادهایش این است و ایراد دیگرش که من بارها و بارها و بیش از 20 سال است که گوشزد می کنم به بزرگان انجمن خوشنیسان و به اساتید محترم که آموزش را بایست انجمن خوشنویسان ایران کنار بگذارد . بارها و بارها عرض کردم آموزشی که به خوشنویس داده می شود بسیار سنتی است و همزمان و در راستای هنر امروز نیست و خوشنویس امروزه غیر از نوشتن باید اطلاعات زیاد تر و بیشتری داشته باشد که مبانی هنری و سبک ها را بشناسد ، گرافیک ، نقاشی و خیلی چیزهای دیگر که باید در کنارش بداند که اینها فقط در دانشگاه تدریس می شود و نه در انجمن.این هم یک اتفاقیست که بایست به نظر من یک فکر کلی در موردش بشود و انجمن خوشنویسان هم کارش بشود یک کار سندیکا وانجمنی که خوشنویسان را در راستای برگزاری جشنواره ها ، انتشارات و مسابقات مختلف و نمایشگاه های داخل و خارج کشور و خیلی از کارهای این شکلی که خیلی از انجمن های دیگر انجام می دهند مثل انجمن سینما . یک چنین کاری ، کاریست که باید انجام شود و فکر میکنم جای آن خالیست.
* یعنی نظر حضرتعالی اینست که در حال حاضر سطح توقع مردم ما و علاقمندان به هنر خیلی بالاتر رفته و شیوه سنتی ما این عزیزان را سیراب نمیکند؟
- دقیقا همین است . انسان امروز با توجه به امکاناتی که اطرافش هست و خیلی چیزها را می بیند و می تواند درون خانه اش بنشیند و از طریق اینترنت تمام دنیا را ببیند، پس سیراب کردن این آدم سخت است . دیگر نمی توانیم با یک چلیپا هر چند دقیق و تمیز و خوب او را راضی نگه داریم چون این دیگربرایش تکراری شده . بایستی برویم فضاهای دیگری را شروع کنیم که از همین جا می شود گفت پایه های خط نقاشی هم گذاشته شد.
........................................................................................
........................................................................................
* یعنی چشم انداز آینده خوشنویسی اینست که باید عرصه خوشنویسی گرایش های نوین را هم در خودش بپذیرد؟
- بایستی بپذیرد . انجمن خوشنویسان نباید خیلی مقاومت کند . در ابتدا همان مقاومت هایی که در مقابل خط نقاشی می کرد حالا در مورد گرایش های نوین دارد . این اتفاقات فقط به خود انجمن ضربه می زند چون این اتفاقات ایجاد شده طرفداران خاص خودش را هم دارد ، چه بهتر که انجمن اینها را بپذیرد و بیاورد در آغوش خودش و از آنها حمایت کند مثلا امتحانات و کلاسهایشان را برگزار کند و از آنها حمایت کند و جزء خودش قرار دهد نه اینکه صورت مساله را پاک کند و بگوید وجود ندارد که چنین اتفاقی حتی در خط نقاشی هم نیفتاد. اینها بایست حمایت شود در یک جا که گسترش هم پیدا کند و تنوع هم بیشتر شود که هر مخاطبی آنچه را که دوست دارد می تواند در انجمن خوشنویسان پیدا کند کما اینکه در ابتدا اگر یادتان باشد خط تحریری هم در انجمن آموزش داده نمی شد ولی وقتی که دیدند استقبال هست مجبور شدند و این خط را آوردند پس استقبال به سمت گرایش های نوین هم هست به جای اینکه انجمن مقاومت کند و نپذیرد ، به نظر من بهتر است که بپذیرد و از اساتید این کار دعوت کند که بیایند و آموزش بدهند . حتی از نظر منافع هم به نفعش هست البته تا زمانی که آموزش در انجمن هست. ولی اگر همان حرف اول من بشود که انشااله یک روز برود در دانشگاه و فرد لیسانس و فوق لسیانس خوشنویسی و خطاطی بگیرد این خود داستان دیگریست که خود به خود به سمت گرایش های نوین حرکت می کند.
* در حال حاضر من شنیده ام که خوشنویسی هم جزء رشته های دانشگاهی هست.
- من هنوز نشنیده ام ولی امیدوارم که بشود چون من حالا خودم تدریس رشته گرافیک را دارم و واحد خط در گرافیک را درس می دهم . آنجا سعی می کنم کارهایی با خط را برای بچه ها انجام دهم ولی کافی نیست و فکر میکنم خیلی جا دارد که یک سری از خطاطان زبر دست را بتوانیم آموزش دهیم که کارهای تایپو گرافی و انواع کارهای ساخت فونت و لوگوهایی که ساخت می شود بر اساس نوشتار و تایپو گرافی و لوگو تایپ و ... را این هنرمندان که پایه و اساس خط وخطاطی دارند انجام بدهند و بازار کارشان هم به این شکل می تواند تأمین شود
* در طی صحبتی که فرمودید صحبت از گرایش های نوین خوشنویسی پیش آمد که در حال حاضر خواسته ها و توقعات مردم ما به گونه ای است که غیر از خوشنویسی سنتی سراغ گرایش های نوین هم رفته و مسلما در آینده نیز خیلی بیشتر از این خواهد شد. سلیقه ها و خواسته های بیشتری هم خواهد بود . گرایش های نوین که الان بحث آن پیش آمده شامل چه بخش هایی می شود اصلا گرایش های نوین چیست؟ شاید خیلی ها اطلاعاتی در این زمینه نداشته باشند.
- ما یک سری خطوط تعریف شده داریم که نام می بریم مثل نستعلیق ، نسخ ،ثلث و یک سری خطوط دیگر هم داشتیم که بودند ولی کمتر استفاده می شود مثل رقعه ، دیوانی ، تعلیق . اینها مشخص است که هویت و سازکار و قواعد و قدمت خاص خودش را دارد. اما در زمان معاصر در حال حاضر اتفاقات دیگری هم افتاد که منجر به ایجاد رسم الخط های جدید تر شده است که حالا نام گذاری هایی هم شده است که 2 تا از آنها را خود بنده در حدود 20 سال پیش به نام های کرشمه و سفیر نام گذاری کردم یکی هم جناب عجمی زحمت کشیدند و خط معلی را ایجاد کردند و می شنویم که اشخاص دیگر هم زحماتی می کشند که این بسیار خوب است . یعنی یک فرمت جدید ، تازه و نوتری از همان حروف الفبایی را که داریم ارائه می دهیم با یک شکل و شمایل دیگر که فضاهای دیگری می سازد . برای تنوع و برای اینکه کاربرد های خاص خودش را هم داشته باشد و فقط همان چند خطی را که می بینیم نباشد. ( این که من عرض می کنم خط باید داشنگاهی باشد). شما مثلا در ساخت فونت این چیزها را می بینید یعنی وقتی گرافیست در دانشگاه رشته گرافیک را می خواند یکی از واحد هایش طراحی حروف و فونت است ، در مقطع کارشانسی و می بایست کامل حروف الفبای را طراحی نماید که کنار هم قرار بگیرد و بتوان تایپ کرد و نوشته شوند و این بایستی خاص خودش باشد یعنی شخصی باشد اما در مقایسه با ایجاد خط در قسمت پایین تری قرار دارد و خیلی ابتدایی است.البته در آنجا اتصالات هم مشخص می شود و همه اتصالات ساده است و تنوعش پایین می آید بخاطر اینکه بتواند روی صفحه کلید جای بگیرد و خیلی راحت طراحی و استفاده شود . اما خط دنیای دیگری دارد و تنوعش بسیار بالاست و در اصل انگار یک انسان جاندار است .اگر ما فونت را تشبیه کنیم به یک عروسک زیبا ، شمایل یک انسان زیبا را دارد ولی قلب و روح و خون و رگ ندارد و شاید بعضی مواقع عروسک خیلی زیباتر و شیک تر باشد ولی انسان شاید پیر و فرتوت هم باشد ولی قلب و روح دارد ، گریه می کند ، می خنند و دارای همه صفات است . خط هم همین شکل است و وقتی نوشته می شود و ساخته میشود نمیتوان حدس زد چه اتفاقی در ترکیب آن ایجاد می شود اما در فونت می توان تشخیص داد که ترکیب بعدی چیست و تصویری که از این فونت می خواهید بسازید در فلان ترکیب و کلمه چیست؟. خط دنیای دیگر و وسیع تری دارد که طراح خط بایستی اشرف بسیار زیادتری داشته باشد بر آن چیزی که می سازد که بتواند به سوالات و اتصالاتی که بعد از آن پیش خواهد آمد جواب دهد .من که الان این خط را درست کردم ننشستم تمام حروف را با آن بنویسم و هیچ خوشنویسی هم نمی تواند ادعا کند که هرچه حروف هست نوشته ولی بایست حدس زد که اگر بعد از تو قرار باشد فلان حرف رابه فلان حرف چسباند از این شکل با آن شکل چطور اتفاق بیفتد و آن یک نبوغ خاصی می خواهد که می شود با تمرین و ممارست و دقت به آن رسیدو توانست آن را جمع بندی کرد . گرایش های نوین اصولا به این شکل است که به این سمت می رود . باز یک قسمت دیگر هست که یک سری کارهای اتفاقی هست که ایجاد می شود یعنی بدون اینکه قاعده خاصی داشته باشد که من به آنها کارهای امضایی و اتفاقی می گویم که قلمویا ماژیک و خودکاری را بر میدارندو خیلی سریع یک فرمی را می نویسند که با اینها هم گاهاً اتفاقات خوبی ایجاد می شود و همیشه اتفاقات خوب ایجاد نمی شود و فقط گاهاً . که این باز پایه اولیه ای می خواهد که فرد بایست یک چیز و تصویری را در ذهن خودش ایجاد کند و بعد آنها را از قوه به فعل در بیاورد.
........................................................................................
........................................................................................
* استاد برای رشد داده شدن به عرصه گرایش های نوین آیا شناختی از خط هم در آن دخیل هست یعنی باید در عرصه خوشنویسی سنتی تبهری داشته باشند یا نه ؟
- کاری که من با شاگردانم انجام دادم ، به این نتیجه رسیدیم که ابتدا با همین خطوط شروع کردیم .این باید برگردد به شخص خودم ،چون من سابقه 27-28 ساله در خط دارم و دوره های لازم را گذراندم و با اساتید مختلف بودم . نستعلیق را سالیان سال نوشتم کتاب نستعلیق را من در سال 70 نوشتم و می شود گفت آشنایی کاملی با این خط دارم و حالا بر اساس دوره هایی که گذراندم و کسب تجربه ای که از اساتید کردم این اطلاعات را به شاگردان خودم منتقل می کنم و نگران آن قسمت هم نیستم . ما برمی گردیم به داستان سنت. سنت مثل یک درخت است می بایست ما به آن توجه داشتیم و از آن نگه داری کنیم و باعث نشویم آسیبی به آن برسد مثل ستون خیمه است یعنی من می گویم حتی اگر 100 سال آینده هم باشد باز ما باید این سنت را داشته باشیم ، سنت هویت ماست ما نباید به بهانه نوگرایی آنچه را که زحمات گذشتگان ما بوده را نادیده بگیریم و به آن توجه نکنیم در صورتیکه اگر چشمان بازی داشته باشیم آنچه را که داریم بایستی باعث افتخار ما باشد که ما پیشینه چند صد ساله داریم در رابطه با اتفاقی که ایجاد می کنیم . اساتیدی داریم که کار کردند و نمونه آثارشان موجود است و از آنجا ما به اینجا رسیدیم . اگر که توجه کنیم انشالله روند رو به رشد خواهیم داشت ولی اگر به بهانه اینکه نوگرایی می کنیم و اصلا به سنت توجه نکنیم در اصل تیشه به ریشه خودمان می زنیم . شاید چند نفر پیدا شوند و بگویند چه انسان پیشرویی است ولی این درست نیست یعنی اصلا صحیح نیست که اصل هویت خودمان را پاک کنیم و بگوییم حالا ما هستیم . ما با شیم ولی با احترام به گذشته و زحماتی که همه بزرگان کشیدند دست یکایک آنها را بایستی ببوسیم و رویشان را ببوسیم و برای آنها احترام قائل باشیم چرا که آنها بودند که ما هستیم اگر آنها نبودند اصلا ما نبودیم پس قابل احترام است برای ما . اما بدلیل اینکه در زمان معاصر زندگی میکنیم و در حال حاضر هستیم بایست ما هم هنرمند زمان خودمان باشیم و ببینیم کارهایی که انجام نشده را انجام دهیم . شاید همان بزرگان اگر الان بودند همین کارها را می کردند . من این را به ضرس قاطع می گویم اگر میرزا غلامرضا و کلهر الان زنده بودند ، الان از لیدر های خط نقاشی ما بودند چون آنها در زمان خودشان کارهای نو آوری می کردند ولی حالا این وظیفه به دوش ماست پس بایستی با احترام به همان بزرگان شروع کنیم و این نوآوری را انجام دهیم.
........................................................................................
........................................................................................
* احسنت به این ادب و احترام جناب استاد آریا منش
* بنا بر درخواست های علاقمندان وارد گرایش های نوین شدیم ، بحث هایی در این مورد بین اساتید وجود دارد . وقتی وارد نمایشگاه های مختلف می شویم استادی می گوید خط نقاشی و دیگری در پوستر و کارت دعوت می نویسد خط نگاره. خواستم ببینم ای دو مقوله با هم متفاوت است یا نه ؟
- بسیار سوال ظریف و بجایی فرمودید . ببینید زمانیکه نقاشی کار خود را می کرد و خط هم کار خود را( حدود 40 سال قبل)، این اتفاق افتاد و یک گروهی از نقاشان آمدند و از موتیف خط استفاده کردند و یک کاری را انجام داند که درونش خط مایه بود ولی نقاشی بود .این اتفاق همانجا ایجاد شد که نامی براین اتفاق گذاشته شود که گویا یکی از عزیزان اسمی استفاده می کند بنام خطاشی و من هم از این اسم بدم نمی آید ولی گاهی با آن برخورد می شود که این اسم قشنگ نیست و نمی گذارند و می گویند بگذاریم نقاشی خط . بعد گروهی آمدند که خوشنویس بودند و سعی کردند بر اساس این که خط پایه است و موتیف اصلی خط است و روی بوم نقش اصلی را داشته باشد . آنها ذاتا خوشنویس بودند و از دوره خوشنویسی به این کار آمدند ، آنها هم شروع کردند به کار . در این مورد من فکر می کنم که به همین دو کلمه بسنده کنیم و بیائیم و بدین گونه تقسیم بندی کنیم : کسانی که ذاتا نقاش هستند و آمدند در این دایره و کارهایشان را انجام میدهند و اصطلاح نقاشی خط را برای آنها با کار ببریم و کسانی که ذاتا خوشنویس بودند و آمدند در این جرگه اصطلاح خط نقاشی را برای آنها به کار ببریم . خط نگاره هم در همین راستا ایجاد شده یعنی ما بیاییم و خط را بکشیم و طراحی کنیم و ساخت وساز کنیم ( حالا اگر قبول کنیم ) ضمن اینکه من خودم به اسم دیگری رسیدم که همان خطاطی می باشد . فکر می کنم کسی که متخصص خط است و خطاط هست ابتدا باید دوره خوشنویسی را گذرانده باشد یعنی یک خوشنویس پس از اینکه دوره خوشنویسی را می گذراند و به تبهر می رسد می رود و خطوط دیگر را مطالعه می کندو حداقل اطلاعالتی از آنها پیدا می کند و می شناسد و حتی تجربه هم می کند ، سپس علوم مربوط به مبانی هنری را مطالعه ( علوم مربوط به گرافیک و سبک های مختلف هنری ) ، تجربه و کار می کند.در آنجا می توان گفت که یک خطاط بوجود آمده یعنی کسی که احاطه کامل بر هر آنچه امور خطاطی است داشته و دارد. و می تواند مدعی بشود که من خطاط هستم یا در آینده بگوییم نمایشگاه خطاطی یا مجموعه آثار خطاطی فلان هنرمند. به این صورت باشد0 یک چنین کسی یعنی اینکه مهارت کامل را در رابطه با تمام خطوط دارد در یک خط استاد است ولی اشراف کامل به خطوط ، گرافیک و مبانی هنرهای تجسمی که علم روز هنری هست داشته باشد . یک چنین اسمی را می توانیم برایش لحاظ کنیم.
* در خاطرتان هست که اولین آثاری که در این عرصه خلق شد در چه سالهایی بود و بزرگانی که در این عرصه ها درخشیدند تا به امروز چه کسانی بودند؟
- خط نقاشی را اگر بخواهیم برگردیم به همان دوران می توان گفت قدمتش اندازه خود خط است، حالا یک عده بر می گردند به کاشی کاری یک عده به دوره صفویه و عده ای هم به عقب تر . خط را ابتدا روی پوست می نوشتند و با یک مایعی باید آنرا می نوشتند بعد می بینیم روی دیوارها و آثار هایی که در غارها بوده با همان مایع می کشیدند و می نوشتند. خط میخی را چه کار کردند؟ آمدند حکاکی کردند و به اصطلاح کندند و الان اگر کسی یک چنین کاری انجام دهد می گویند مجسمه سازی می کند.یعنی بر می گردیم به عقب ، خط نقاشی چیزی نبوده که تازه عنوان شود و تازه بعضی ها داعیه دار این می شوند که اول من بودم و دیگری می گوید اول من بودم و دعوای خاصی بین خودشان می کنند . این اتفاق بوده ، تمام دست نوشته های مساجد قدیمی را ببینید شاید برای 1000 سال پیش است آنچه که از آیه ها نوشته شده ، کنده شده ، کشیده شده و ... اینها خط نقاشی است دیگر.
* شاید در آن برهه به یک صورت نا آگاهانه بوده و یک تکنیک ذاتی داشته ولی الان اگر کسی بخواهد وارد آن بشود واقعا باید اطلاعات لازم در این زمینه را داشته باشد.
- همین است . اول می خواهم همین را بگویم . خط یعنی اینکه قلم و مرکب و کاغذ ، اگر ابزاری غیر از این استفاده شود می شود خط نقاشی (که البته می رسیم جلوتر و به اینکه ابزار خط نقاشی چیست که راجع به آن هم صحبت می کنیم ) ولی وقتی نگاه می کنیم ، از همان کاشی که شما بگیرید اگر به اصفهان تشریف ببرید و مسجد میدان نقش جهان را ببینید یا خیلی جاهای دیگر ، آنها چه سالهایی بوده؟ کشیدند و رفتند.ولی ببینید اینکه می گوییم دوران معاصر ، دوران معاصر بدین شکل بوده . ماهم آدم معاصر هستیم ، چند دهه پیش اتفاقی که افتاد این بود که گروهی از نقاشان سقاخانه ای که به اصطلاح به آن مکتب سقا خانه ای می گفتند امدند و این مصادف شد با یک جور ورود فرهنگ غرب به ایران یعنی هر کسی می رفت غرب ویک چیزی می آورد ، یک عده هم رفتند آنجا و آثار هنرمندان غربی را دیدند که خیلی ها هم به کمال الملک ایراد گرفتند که زمانیکه او را شاه فرستاد و رفت و دوره دید و برگشت و آثار رئالیست کار کرد که در آن زمان بزرگان نقاشی مدرن زنده بودند و استاد آنها را از نزدیک هم دیده بود . خیلی ها ایراد می گیرند که او اگر بجای اینکه کار رئالیست بیاورد همان نقاشی مدرن را آورده بود ما الان جلوتر بودیم که من نمی دانم به کجا رفته بودیم . این داستان هویتی است . ما باید نقاشی خودمان را بکشیم . خیلی هم من در این راستا قبول ندارم که ما باید تقلید نقاشی غرب را کنیم و بگوئیم ما تازه مثل شما می کشیم آنها می گویند ما که هستیم ولی تکه های روزنامه های همان زمان را وقتی پیدا می کنیم و نگاه می کنیم نمایشگاهی که فرامز پیلارام داشته و یا حسین زنده رودی در آن طرف آبها و در پاریس . آنها در آن زمان آنجا را تکان دادند که کجائید که یک سبک و روش خاصی از نقاشی ایران که دارای امضای خاصی است به نمایش در آمده. و شخصی مثل پیلارام جلو دار و پرچم دار چنین اتفاقی بوده و از آنجا شد که آمدیم و رسیدیم به خط . یعنی خط را آوردند به عنوان یک موتیف اصلی استفاده کردند . از آنجا میشود گفت که جان تازه ای گرفت این داستان یعنی یک جوری به آن توجه شد و اینطور شروع شد و حالا آمدند ، یکی می گوید من شروع کردم و ... آنطور نیست و من اعتقاد به این چیزها ندارم ما این را داشتیم ولی توجه بیشتر شد. اتفاقی که گاها وجود دارد مثلا شما در یک مجلسی هستی که دیگران هم هستند ، عده ای در یک طرف بحث می کنند و چند نفر دیگر در طرف دیگر و بی توجه به آنها وآنها کار خودشان را می کنند شاید جمع برگردد و به آن جمع بگوید شما چه می کنید و آنها بگویند ما داریم این حرف را می زنیم ، از قبل هم اینها راجع با آن داستان ذهنیت داشتند . پس بوده ، چون وقتی ما در طول تاریخ می بینیم خیلی من خواهش می کنم که بزرگان راجع به این بحث نکنند و ببینیم که این اتفاق را چگونه قوام ببخشیم . ببینید خط نقاشی الان تبدیل شده به یک هنر ملی . نقاشی ما به تنهایی غیر از مینیاتور و تذهیب تا حدودی که آن هم می گویند یک ریشه هایی در چین شاید داشته باشد و یک جورایی خیلی امضا ندارد در مقابل نقاشی دنیا یعنی ساختار خاصی را ندارد ولی می شود گفت با خط نقاشی حتی نقاشی هم در حال احیا شدن است یعنی این آثار فقط در ایران به این شکل تولید می شود و اگر هم شما در جایی می ببینید همه از ایران الگو گرفته اند یا می گیرند.به این شکلی که کار می شود و آرام آرام این به اسم نقاشی ایرانی در آنطرف مرز ها به آن نگاه می شود. ما درون ایران به ان می گویم نقاشیخط یا خط نقاشی یا خطاطی یا خط نگاره و یا هر چیز دیگر.آنطرف آنها به این می گویند نقاشی ایرانی که امضای ایرانی دارد که اگر امضا هم نداشته باشد باز می گویند این محصول ایران است . این خیلی خوب است یعنی ما داریم صاحب یک امضا می شویم در دنیای نقاشی و سبک های نقاشی که بعد ها می خواهند به آن برسند. می گویند گروهی هم در ایران دنبال رئالیسم و کوبیسم و ... هستند . میرسند به این که در ایران هم یک چیزی عنوان شده به اسم نقاشی به این شکل که از موتیف نوشتار در آن استفاده شده است.
جهت مطالعه بخش دوم این مصاحبه روی لینک ذیل کلیک فرمائید
........................................................................................
........................................................................................
لطفا با نظرات ارزشمند خود ما را یاری فرمائید
شما نیز می توانید جهت مشاهده مطالبی که مخصوص اعضای ویژه این سایت است به عضویت رسمی این سایت در آمده و از این پست و دیگر پستها و تصاویر محدود شده دیدن فرمایید