ميراثداران قداست تاريخي ( مقاله ای از محمد مهدي متولي طاهر )
............................................................................................................................
............................................................................................................................
نگارش خط از ديرباز تاکنون به دليل ماهيت آن، مورد اهميت بوده است. رسالت برقراري ارتباط ميان انسانهاي يک نسل و حتي نسلهاي بعد، موجب شده تا خوشنويسي خصوصيتي ماورايي و قداستي روحاني را به همراه خود داشته باشد. در طول تاريخ، بيشتر فرمانروايان بودند که به وسيله خط به ثبت وقايع تاريخي يا فرمانهاي حکومتي ميپرداختند. در اين بين آنچه که از اهميت برخوردار ميشد، زيبايي مکتوبهاي بود که حاکمان به آن اهميت فراوان ميدادند. اما مهمتر از فرمان حاکمان و اتفاقات تاريخي که به وسيله خط ثبت ميشد، متون ديني و مذهبي بود. نگارش اين متون به سطور خوشنويسي و حتي فرد خوشنويس، قداستي خاص ميبخشيد. از اين رو کسي که آموختن خط را فرا ميگرفت، گويي سلوکي آييني را فرا ميگيرد.
قداست آئيني خوشنويسي
گرايش به زيبانويسي در طول تاريخ، شامل همه تمدنهاي بزرگ ميباشد. نگارش زيباي حروف و کلمات همواره در مکتوبات آييني و مذهبي به چشم ميخورد؛ از لوحهاي ايران، روم و مصر باستان گرفته تا قرون وسطي در مغرب زمين، نگارش آييني شرق دور و دوران پس از اسلام در خاورميانه. در مکاتب شرقي در چين و يا حتي ژاپن، همواره خطاطي به عنوان يکي از اجزاي مناسک آييني و سنتي به کار ميرفت؛ تا جايي که مردم اين سرزمينها براي کاتبان همعصر خود مقامي روحاني، قائل بودند. اين بيشتر راهبان معابد و يا روحانيون بلند پايه بودند که دعاها و متون آييني را مينگاشتند. آنها حتي براي قلم و مرکب خوشنويسي خود قداستي بت مانند، قائل ميشدند. در اين مکاتب، هر ضرب قلم خوشنويسي، آيين و سلوکي خاص دارد. در اروپا نيز اين الفباي لاتين بود که براي نگارش کتاب مقدس، استفاده ميشد؛ خوشنويسان مذهبي نيز شيوهاي از خوشنويسي را براي اين منظور، ارائه کردند که خط دوران گوتيک، نمونهاي از آن است. پس از اسلام نيز با متحد شدن شبهجزيره عربستان، عراق و شام؛ براي نگارش صفحات قرآن نياز به رسمالخطي واحد بود تا همه مسلمانان بتوانند کلمات قرآن را بوسيله آن بخوانند و بنگارند. از اين رو خط کوفي ابتدايي، شکل گرفت؛ که از يک سو ملهم از خط پهلوي بود و از سوي ديگر از خط سرياني تأثير پذيرفته بود. کاتبان قرآن به دليل قداست اين کار، در اجتماع داراي مرتبهاي معنوي و مقدس شدند. امام علي(ع) يکي از نگارندگان اصلي قرآن بود و اعتلاي خط کوفي را به ايشان نسبت ميدهند. اين ارزشمندي تا جايي بود که کتابت قرآن، سفارش پيامبر اسلام(ص) بود و ائمه نيز در زمان حيات خود يک نسخه از قرآن را کتابت نمودند. خوشنويسي قرآن در سالهاي پيشروي اسلام در سرزمينهاي جديد، يکي از ارکان نمود يافتن زيبايي اسلام بود. همچنين همگوني و زيبايي کلمات قرآن، مردم سرزمينهاي جديدي را در دنيا مجذوب خود ساخت تا جايي که يکي از خطوطي که قرآن با آن نگاشته شده خط اندلسي است، که داراي ريشهاي اسپانيايي و بيزانسي است. اين خط بسيار به خوشنويسي لاتين و تذهيب کتاب مقدس مسيحيان، در آن دوران شبيه است. در موزههاي جهان اسلام نيز نسخههاي تذهيب شدهاي از قرآن که منسوب به ائمه است وجود دارد. به هنگام نگارش قرآن نيز، طبق روايات اسلامي، بايد مناسکي خاص انجام پذيرد. فرد خوشنويس ميبايست با وضو باشد و با طهارت و نيتي پاک، به نگارش قرآن بپردازد.
خوشنويسان مورد توجه حاکمان
پس از خط کوفي خطوط بسياري بر مبناي رسمالخط قرآني ايجاد گرديد؛ که مبدع بسياري از اين خطوط، ايرانيها بودند. هر يک از اين خطوط، در دورهاي زماني، به صورت رسمالخط اداري در دربار حاکمان مورد استفاده قرار ميگرفت. از اين رو خوشنويسان علاوه بر مقامات معنوي که نزد مردم داشتند، با ورود به دربار حاکمان، داراي نفوذ و قدرت تأثير ويژهاي ميشدند. در دوران صفوي اين ارج و قرب براي خوشنويسان نيز مانند ديگر هنرها، به حد اعلاي خود رسيد و از همان ابتداي حکمراني صفويان، خوشنويسان در دربار، جايگاه ويژهاي داشتند. از شهاب مرواريد در دربار شاه تهماسب گرفته تا ميرعماد و عليرضا عباسي در دربار شاه عباس. ميرعماد نزد مردم داراي منزلتي بسيار بود، او خود را از سادات حسني ميدانست و در امضاي آثارش نيز، کلمه «ميرعمادحسني» به چشم ميخورد. او که در خط نستعليق سرآمد بود و به گواه بسياري اين خط را به تکامل رساند، شاگردان بسياري تربيت نمود. رابطه ميرعماد با شاگردانش فراتر از استادي و شاگردي بود؛ شاگردان ميرعماد گويي مريدان او بودند و در اخلاق و ادب نيز از مراد خويش پيروي ميکردند. مقامات معنوي ميرعماد تا جايي پيش رفت که بعضي از مردم، براي او کراماتي قائل شدند. ميرعماد خوشنويس، رابطه بسيار نزديکي با بزرگاني چون شيخ بهايي داشت؛ که همين امر مرتبه اجتماعي او را در عصر خويش، بيش از پيش نمايان ميکند.
درويش عبدالمجيد طالقاني نيز از خوشنويسان بنام است. او چونانکه ميرعماد نستعليق را به اوج رساند، شکسته نستعليق را به بالاترين جايگاه خود رسانيد. دوران زندگي او مصادف بود با افول و تضعيف سلسله صفوي. او مردي عارف مسلک بود و به دور از غوغاي سياسي زمان خود، در اصفهان به هنر خود مشغول بود و شاگردان بسياري تربيت کرد. خط شکسته به دليل حالت رقصان و رهايي که دارد، به خط عارفان و شاعران بدل شده است. در عهد قاجاريه نيز ميرزا محمدرضا کلهر يکي از خوشنويسان برجسته بود. به گواه شاگردان او ميرزا مردي بسيار بزرگ با ويژگيهاي اخلاقي والا بود و علاوه بر خوشنويسي درس زندگي نيز به شاگردان خود ميآموخت. پس از شهرت ميرزا، ناصرالدين شاه به ميرزا پيشنهاد کرد وزارت انطباعات –چاپ- را به عهده گيرد، اما ميرزا اين پيشنهاد را نپذيرفت. او مردي آزاده بود و از تجمل دوري ميکرد. ميرزا مدتي براي روزنامههاي شرف و شرافت خوشنويسي کرد. همچنين خوشنويسي کتابهاي فيضالدموع و سفرنامههاي ناصرالدين شاه قاجار، اثر ميرزا است.
خوشنويسان از ديرباز در جامعه الگوي اخلاق و معنويت بودهاند، و اين ماهيت کار آنها بوده که ويژگيهاي عرفاني و اخلاقي را براي آنها متصور ساخته است. در روزگار ما نيز، خوشنويسي هنري مقدس و معنوي است. خوشنويسان روزگار ما ميراثدار اساتيد گذشتهاند. اساتيدي که به شاگردانشان نه فقط خوشنويسي، بلکه درس اخلاق، ادب و معرفت ميآموختند. خوشنويسان در عصر ما به نگارش متوني دست ميزنند، که در فرهنگ سرزمين ما قداستي بس عظيم دارد. خوشنويسي که ابيات ديوان حافظ، گلستان سعدي، شاهنامه و ديگر ميراث اين سرزمين را مينگارد، در ذهن مردم جايگاهي بسيار رفيع مييابد. نگارش يکي از آثار تاريخي ماندگار اين سرزمين براي خوشنويس آن، افتخاري بس بزرگ است و موجب وجاهت بخشيدن به هنر، اخلاق و منش او ميشود
منبع : روزنامه ایران مورخ :14 مهر 1390
http://www.iran-newspaper.com/1390/7/14/Iran/4906/Page/21/Index.htm#
شما نیز می توانید جهت مشاهده مطالبی که مخصوص اعضای ویژه این سایت است به عضویت رسمی این سایت در آمده و از این پست و دیگر پستها و تصاویر محدود شده دیدن فرمایید