بنام خداوند جان وخرد
حدود چند وقت است که مطالب وزين !!! بعضي از دوستان خوشنويس رادرسايتهاي مرتبط با حوزه هاي خوشنويسي مطالعه ميکنم در بعضي ازمطالب ومکاتبات دست اندازيهاي به ساحت ادب ومهرباني شده است وهمه اصولي که خوشنويسي بخاطر موجوديت آنها برخود ميبالد رالگدمال شده ديدم من در مقاله اي که بعدا منتشرخواهم نمود به آسيب شناسي اين جريان خواهم پرداخت بنابراين فعلااز ازچگونگي وچرايي اين امر طفره ميروم .
در ميان مکاتبات ومطالب حق به جانب دوستانم نامه بلند بالاي آقاي محمد علي گرجستاني به استاداميرخاني را قابل پاسخگويي دانستم
ابتدا بايد بگويم من نام استاداميرخاني را ازاولين جلسه حضور در کلاس خوشنويسي که دريکي ازروستاهاي صعب العبور ودوردست حوالي ايذه خوزستان برگزار شده بود وتمام علاقه مندان روستاهاي همجوار در آنجا به يادگيري خوشنويسي ميپرداختند شنيدم . معلم خوشنويسي آداب الخط اميرخاني را به ما نشان دادواميرخاني ازاون لحظه براي من و خيلي هاي ديگه که الان هم خوشنويس هستندحکم شمس تبريز راپيداکرد ومارا به تيرگي صفحات سفيد کاغذ پيوند زد که تا امروز...
اين مختصر تاريخچه آشنايي بانام اميرخاني راپيوند ميزنم به زمان آشناييم با محمد علي گرجستاني وچگونگي حادث شدنش که خود شرحي مفصل است از براي شناخت جايگاه اين دومهربان.
هشت سال از زمان آشنايي من با آداب الخط اميرخاني ميگذشت مرز هفده سالگي را طي کرده بودم وتازه هنرجوي ممتاز بودم تمام کار وزندگي رابانوشتن وتمرين زيبايي معاوضه کردم هرانسان خوشنويسي رايک فرشته ميدانستم وخودم رابه گوشه اي از دنياي اوگره ميزدم تا اينکه شهريور 76ازراه رسيد وشهرکرد ميزبان پنجمين مجمع خوشنويسان ايران شد فهميدم همه بزرگان هم مي آيند –اميرخاني هم- به هرطريقي که بود خودم رابه شهرکرد رساندم تابتوانم آنهاراازنزديک زيارت کنم . آقاي محمد رضا يزداني مدير اجرايي وقت انجمن به علائق وتلاش من که خودم رابابدترين شرايط به انجارسانده بودم احترام گذاشت وبه من جاومکان داد و...
لحظه ديدار استاداميرخاني وبقيه استادان خط ، سخنان شيواي دکتر قمشه اي وسه تار نوازي علي سجادي وبازديد از پل زمان خان و..خاطرات شيرن من ازآن چهارروز است .هرچندوقت يکبار امضاهايي که همه استادان خوشنويسي برايم درصفحات کتاب آداب الخط اميرخاني مرقوم نموده اند رانگاه ميکنم البته امضاي آقاي گرجستاني راندارم چون برايم امضاء نکردند احتمالا بخاطراينکه رسم الخط اميرخاني رابه ايشان براي امضاء داده بودم .آنروزها ازبيشتر خوشنويسان دستخط هم گرفتم که اين دفعه آقاي گرجستاني روي مارا زمين نينداخت وخواست برايم سطري رابنويسد ازحق نگذريم خيلي تلاش کرد اما متاسفانه کاغذ مثل اسب چموشي با محمدعلي عزيز نساخت وبه اوسواري ندادشايد هم سوارکار قابلي را درکنارخود نديده بود که انهمه بد دستي ميکرد ماازخير دستخط گرجستاني گذشتيم وپس ا ز عذرخواهي ايشان وبيخيال گفتن من ازاتاقش خارج شدم . غيرازاين دواتفاق باکفش دويدن گرجستاني در ميان صحبت حضار وبه احتراميهاي ايشان درجلسات را نيز واوير دارم که اتفاقا درآنزمان تفکرايشان مثل اکنون هم دراقليت بود واينگونه شد که خاطرمااز تصويري خوب از گرجستاني تهي ماند .
اين سرگذشت را نوشتم که مخاطبين عزيزرااندکي باحوالات آقاي گرجستاني آشنا کنم که اگرمهلت يابد قباله انجمن که هيچ قباله خوشنويسي رابه نام خودر صادر ميکند وبراي هم سلکان خود نمدوتبرزين مستشرف ميشود .
آقاي گرجستاني عزيز:
بايد به عرض عالي برسانم اگربجاي اين همه سخن پراکني وتلاش بيهوده براي کسب کرسي هاي انجمن به فعاليت هاي ارجمند تري ميپرداختي شايد شما هم مثل اخوين وکابلي وشيرازي وصمدي وخيلي هاي ديگه ارزشمدار وارزشمند ميشدي نه هتاک وپياده نظام جنگهاي بيهودگي .
اگر فقط اندکي درفکرمطالعه وکسب سوادبودي به روح بزرگواري وانتقادعلمي مي رسيدي نه مناقشه گري .
اگرواقعابه مکتب ميرخاني ميرفتي مثل اميرخاني خوشنويسي ميشدي نه گرجستاني که از اجراي بديهي ترين فرم خوشنويسي عاجز وناتوان است وخيلي هارا بخاطر اين همه ضعف وناتواني رم نميدادي .
آقاي گرجستاني عزيز:
بهتراست بجاي استفاده از ادبيات عوامفريبانه درنوشتارت ، به ميزباني صداقت وسادگي ميرفتي که مارا زحمت نوشتن اين همه اندرزومهرباني وپاسخگويي نباشد.
بهرحال نوشتار شما بهانه اي شدتا چندروز ازاتفاقات شهرکرد رابرايت يادآورشوم واين ضرب المثل که : دوصد گفته چون نيم کردار نيست.
آقاي گرجستاني مطمئن باشيد که اشتباهات بزرگان خوشنويسي براي پيروانشان هم حکم درستي وسلامت عمل راداراست.پس شما هم اگرکمي بفکر متن هنربوديد مطمئنا جايگاهي متفاوت بااکنونت داشتي نه اينکه هميشه شماراروي خط آفسايد ببينيم.ودستان داورراعاجزازاينهمه پرچم زدن.
آقاي گرجستاني عزيز:
ميخواهم خوابهاي آشفته ات را آشفته تر کنم وبااطمينان بگويم(دورازجون) که بعداز سفرت ازدنياي حال هيج اسمس ازشما بجاي نخواهد ماند حتي اين مناقشه گريها هم برايت کاري نميکنند بهتراست کمي به فکر مابعد سفرت باشي نه مديريت آقاي ملکي پور و روح وعطوفت ايشان که ماوخيلي هاي ديگرچيزي جز بي ادبي ودرموقع لزوم چاپلوسي ازايشان نديديم.
آقاي گرجستاني عزيز: بنده اگر بجاي شما بودم دفتر سرمشقي ميخريدم وجلدي خودم رابه مکتبخانه يکي از شاگردان اميرخاني ميرساندم تا مشق بگيرم وبراي خود توشه اي مهياکنم اگه شناخت کافي نداري من بهت کمک ميکنم . تادلت بخواداين مکتبخانه ها مولد خوشنويسان خوب وطراز اولي شده اند . رضازدوار وسيد حيدر موسوي و.. نصف عمر مناقشه گريهاي شماهم روزگارنگذرانده اند درست همين کار راکرده اند که من براي شما گفتم البته اونا اين شانس راداشته اند که از اميرخاني هم کسب فيض کنند امامتاسفانه شايد شما اين شانس رانداشته باشي . خداراچه ديدي شايد هم به اين مهم رسيدي . اگه حاضر بودي همه استادان با آغوش باز به شماکمک خواهند نمود.
آقاي گرجستاني عزيز:
در ميان مکاتبات ومطالب حق به جانب دوستانم نامه بلند بالاي آقاي محمد علي گرجستاني به استاداميرخاني را قابل پاسخگويي دانستم
ابتدا بايد بگويم من نام استاداميرخاني را ازاولين جلسه حضور در کلاس خوشنويسي که دريکي ازروستاهاي صعب العبور ودوردست حوالي ايذه خوزستان برگزار شده بود وتمام علاقه مندان روستاهاي همجوار در آنجا به يادگيري خوشنويسي ميپرداختند شنيدم . معلم خوشنويسي آداب الخط اميرخاني را به ما نشان دادواميرخاني ازاون لحظه براي من و خيلي هاي ديگه که الان هم خوشنويس هستندحکم شمس تبريز راپيداکرد ومارا به تيرگي صفحات سفيد کاغذ پيوند زد که تا امروز...
اين مختصر تاريخچه آشنايي بانام اميرخاني راپيوند ميزنم به زمان آشناييم با محمد علي گرجستاني وچگونگي حادث شدنش که خود شرحي مفصل است از براي شناخت جايگاه اين دومهربان.
هشت سال از زمان آشنايي من با آداب الخط اميرخاني ميگذشت مرز هفده سالگي را طي کرده بودم وتازه هنرجوي ممتاز بودم تمام کار وزندگي رابانوشتن وتمرين زيبايي معاوضه کردم هرانسان خوشنويسي رايک فرشته ميدانستم وخودم رابه گوشه اي از دنياي اوگره ميزدم تا اينکه شهريور 76ازراه رسيد وشهرکرد ميزبان پنجمين مجمع خوشنويسان ايران شد فهميدم همه بزرگان هم مي آيند –اميرخاني هم- به هرطريقي که بود خودم رابه شهرکرد رساندم تابتوانم آنهاراازنزديک زيارت کنم . آقاي محمد رضا يزداني مدير اجرايي وقت انجمن به علائق وتلاش من که خودم رابابدترين شرايط به انجارسانده بودم احترام گذاشت وبه من جاومکان داد و...
لحظه ديدار استاداميرخاني وبقيه استادان خط ، سخنان شيواي دکتر قمشه اي وسه تار نوازي علي سجادي وبازديد از پل زمان خان و..خاطرات شيرن من ازآن چهارروز است .هرچندوقت يکبار امضاهايي که همه استادان خوشنويسي برايم درصفحات کتاب آداب الخط اميرخاني مرقوم نموده اند رانگاه ميکنم البته امضاي آقاي گرجستاني راندارم چون برايم امضاء نکردند احتمالا بخاطراينکه رسم الخط اميرخاني رابه ايشان براي امضاء داده بودم .آنروزها ازبيشتر خوشنويسان دستخط هم گرفتم که اين دفعه آقاي گرجستاني روي مارا زمين نينداخت وخواست برايم سطري رابنويسد ازحق نگذريم خيلي تلاش کرد اما متاسفانه کاغذ مثل اسب چموشي با محمدعلي عزيز نساخت وبه اوسواري ندادشايد هم سوارکار قابلي را درکنارخود نديده بود که انهمه بد دستي ميکرد ماازخير دستخط گرجستاني گذشتيم وپس ا ز عذرخواهي ايشان وبيخيال گفتن من ازاتاقش خارج شدم . غيرازاين دواتفاق باکفش دويدن گرجستاني در ميان صحبت حضار وبه احتراميهاي ايشان درجلسات را نيز واوير دارم که اتفاقا درآنزمان تفکرايشان مثل اکنون هم دراقليت بود واينگونه شد که خاطرمااز تصويري خوب از گرجستاني تهي ماند .
اين سرگذشت را نوشتم که مخاطبين عزيزرااندکي باحوالات آقاي گرجستاني آشنا کنم که اگرمهلت يابد قباله انجمن که هيچ قباله خوشنويسي رابه نام خودر صادر ميکند وبراي هم سلکان خود نمدوتبرزين مستشرف ميشود .
آقاي گرجستاني عزيز:
بايد به عرض عالي برسانم اگربجاي اين همه سخن پراکني وتلاش بيهوده براي کسب کرسي هاي انجمن به فعاليت هاي ارجمند تري ميپرداختي شايد شما هم مثل اخوين وکابلي وشيرازي وصمدي وخيلي هاي ديگه ارزشمدار وارزشمند ميشدي نه هتاک وپياده نظام جنگهاي بيهودگي .
اگر فقط اندکي درفکرمطالعه وکسب سوادبودي به روح بزرگواري وانتقادعلمي مي رسيدي نه مناقشه گري .
اگرواقعابه مکتب ميرخاني ميرفتي مثل اميرخاني خوشنويسي ميشدي نه گرجستاني که از اجراي بديهي ترين فرم خوشنويسي عاجز وناتوان است وخيلي هارا بخاطر اين همه ضعف وناتواني رم نميدادي .
آقاي گرجستاني عزيز:
بهتراست بجاي استفاده از ادبيات عوامفريبانه درنوشتارت ، به ميزباني صداقت وسادگي ميرفتي که مارا زحمت نوشتن اين همه اندرزومهرباني وپاسخگويي نباشد.
بهرحال نوشتار شما بهانه اي شدتا چندروز ازاتفاقات شهرکرد رابرايت يادآورشوم واين ضرب المثل که : دوصد گفته چون نيم کردار نيست.
آقاي گرجستاني مطمئن باشيد که اشتباهات بزرگان خوشنويسي براي پيروانشان هم حکم درستي وسلامت عمل راداراست.پس شما هم اگرکمي بفکر متن هنربوديد مطمئنا جايگاهي متفاوت بااکنونت داشتي نه اينکه هميشه شماراروي خط آفسايد ببينيم.ودستان داورراعاجزازاينهمه پرچم زدن.
آقاي گرجستاني عزيز:
ميخواهم خوابهاي آشفته ات را آشفته تر کنم وبااطمينان بگويم(دورازجون) که بعداز سفرت ازدنياي حال هيج اسمس ازشما بجاي نخواهد ماند حتي اين مناقشه گريها هم برايت کاري نميکنند بهتراست کمي به فکر مابعد سفرت باشي نه مديريت آقاي ملکي پور و روح وعطوفت ايشان که ماوخيلي هاي ديگرچيزي جز بي ادبي ودرموقع لزوم چاپلوسي ازايشان نديديم.
آقاي گرجستاني عزيز: بنده اگر بجاي شما بودم دفتر سرمشقي ميخريدم وجلدي خودم رابه مکتبخانه يکي از شاگردان اميرخاني ميرساندم تا مشق بگيرم وبراي خود توشه اي مهياکنم اگه شناخت کافي نداري من بهت کمک ميکنم . تادلت بخواداين مکتبخانه ها مولد خوشنويسان خوب وطراز اولي شده اند . رضازدوار وسيد حيدر موسوي و.. نصف عمر مناقشه گريهاي شماهم روزگارنگذرانده اند درست همين کار راکرده اند که من براي شما گفتم البته اونا اين شانس راداشته اند که از اميرخاني هم کسب فيض کنند امامتاسفانه شايد شما اين شانس رانداشته باشي . خداراچه ديدي شايد هم به اين مهم رسيدي . اگه حاضر بودي همه استادان با آغوش باز به شماکمک خواهند نمود.
آقاي گرجستاني عزيز:
مطمئن باشيد که شمارادوست ميدارم وبشما احترام ميگزارم که اگر غير از اين بود جوابي به نامه شما نميدادم.
باسپاس ومهرباني . هدايت موسوي رحيمي
نماينده شعب غيرشورايي خوزستان
لطفا با نظرات ارزشمند خود ما را یاری فرمائید
مخصوص اعضای ویژه
توجه !
شما نیز می توانید جهت مشاهده مطالبی که مخصوص اعضای ویژه این سایت است به عضویت رسمی این سایت در آمده و از این پست و دیگر پستها و تصاویر محدود شده دیدن فرمایید