...........................................................................................................................................................
بخش دوم مصاحبه با استاد علیرضا کدخدائی
...........................................................................................................................................................
* آیا شما به موسیقی هم علاقه دارید و یا نوع خاصی از موسیقی را دنبال می کنید ؟
- بله مسلما هر هنرمند خوشنویس ، نه هنرمند بلکه هر کسی آنهم ما ایرانیها که طبعمان با شادی و نشاط به وجود آمده است و این احساس طرب و شادی از قدیم تا به امروز در روح و روان ما جاری بوده است . خب من هم مستثناء نیستم و از موسیقی لذت خاص خودش را می برم خاصه در زمان نگارش . مخصوصا از آغاز خوشنویسی استفاده مفرطی را انجام می دهم ، در موقع نوشتن و سئوالتان سئوال قشنگی است فقط یک جوابی را من نسبت به شاید جوابهائی که داده شده و اگر کمی بخواهم بیشتر بازش کنم شاید حتی خود هنرمند خوشنویس هم زمانی که قطعه ای را می نویسد وقتی به او می گویند این قطعه چقدر خوب و قشنگ شده است به این فکر نمی کند که در زمانی که این قطعه را نوشته چه موسیقی گوش می کرده و آیا موسیقی گوش می داده یا نه ، و یا صدای چه کسی طنین انداز بوده در آن شرایط نگارش . اگر به این فکر کند شاید امروز هشتاد درصد از ما می توانیم بگوئیم که زمانیکه قطعه زیبائی را نوشتیم یا دیگران به ما گفته اند که قطعه ما خوب شده اگر به عقب بر می گشتیم می دیدیم که صدای شجریان در روح و روان ما تاثیر بسیار مثبتی گذاشته .
- بله مسلما هر هنرمند خوشنویس ، نه هنرمند بلکه هر کسی آنهم ما ایرانیها که طبعمان با شادی و نشاط به وجود آمده است و این احساس طرب و شادی از قدیم تا به امروز در روح و روان ما جاری بوده است . خب من هم مستثناء نیستم و از موسیقی لذت خاص خودش را می برم خاصه در زمان نگارش . مخصوصا از آغاز خوشنویسی استفاده مفرطی را انجام می دهم ، در موقع نوشتن و سئوالتان سئوال قشنگی است فقط یک جوابی را من نسبت به شاید جوابهائی که داده شده و اگر کمی بخواهم بیشتر بازش کنم شاید حتی خود هنرمند خوشنویس هم زمانی که قطعه ای را می نویسد وقتی به او می گویند این قطعه چقدر خوب و قشنگ شده است به این فکر نمی کند که در زمانی که این قطعه را نوشته چه موسیقی گوش می کرده و آیا موسیقی گوش می داده یا نه ، و یا صدای چه کسی طنین انداز بوده در آن شرایط نگارش . اگر به این فکر کند شاید امروز هشتاد درصد از ما می توانیم بگوئیم که زمانیکه قطعه زیبائی را نوشتیم یا دیگران به ما گفته اند که قطعه ما خوب شده اگر به عقب بر می گشتیم می دیدیم که صدای شجریان در روح و روان ما تاثیر بسیار مثبتی گذاشته .
...........................................................................................................................................................
...........................................................................................................................................................
* حال که شما نام استاد بزرگ خوشنویسی را به زبان آوردید حال سئوالی که برایمان مطرح است در باره محمد رضا شجریان استاد بزرگ موسیقی ایران است که شما هم با ایشان نمایشگاهی را به عنوان هم نوا با بم داشته اید . یکی از افتخارات ما در دنیا استاد شجریان هستند و یکی از کارهائی که ایشان انجام دادند و شاید حتی در خاطرشان نباشد نمایشگاه و برنامه ای بود که همراه شما برای زلزله دلخراش بم برگزار گردید . خیلی ها می خواستند در این زمینه بدانند چون قرار بود آثاری که در آن نمایشگاه به نمایش در آمد به صورت کتاب چاپ شود ، این برنامه سرانجامش به کجا ختم شد و ماحصل آن چه بود . لطف کنید و در باره آن برای ما توضیحاتی بفرمائید و همچنین چند کلمه ای در باره این استاد بزرگ بفرمائید .
...........................................................................................................................................................
...........................................................................................................................................................
- چون صحبتهائی که تا به حال داشتیم خلاصه نبوده بهتر است که من بحث آشنائی را پیش بکشم که از کجا نطفه این کار گذاشته شد .
من در سال 1384 نامه ای را به استاد شجریان نوشتم و فرستادم شرکت دل آواز ، با این مضمون که حاضرم از اشعاری که شما در طی این سالها خوانده اید نمایشگاهی را بر پا کنم و آثار را به شما تقدیم کنم و شما هم هر جائی که خواستید این آثار را خرج کنید . خب این نامه 2 مرتبه برگشت خورد و به هر حال شاید هنوز به این شرایط نرسیده بودم که توفیق پیدا کنم با این استاد برجسته و فخر ایرانیان ارتباط برقرار کنم . این رسید تا تیر ماه سال 1386 که متاسفانه مادر ایشان در مشهد فوت کردند و ایشان به مشهد تشریف آوردند و مراسم تعزیه بود . یادم هست که شب هفتم مادرشان بود که یکی از دوستان من ( آقای استاد جافری ) دوستی داشتند که از قدیم در کلاسهای قرآن پدر استاد حضور داشتند و از بچگی ارتباط نزدیکی داشتند تا زمانیکه استاد مشهد بودند و بعد هم که آهنگ سفر کردند و به تهران رفتند . (ایشان آقای عظیمی نامی هستند ) استاد جافری به من زنگ زدند و گفتند که امشب می خواهند به منزل پدری استاد شجریان بروند ، گفتم چند نفر آنجا هستند ؟ گفتند : حدود 40 تا 50 نفر ، گفتم من باید جائی باشم که استاد شاید چند نفری بیشتر دورشان نباشند ، گفتند : حالا برویم شاید توفیقی شد به هر حال توانستیم با ایشان صحبت کنیم و من آنجا با توجه به اینکه دوست داشتم بهترین بهره برداری را از این چند دقیقه بکنم یک اثر از خیام که اندازه آن 80 در 110 بود و به صورت کتیبه نوشته شده بود و روی آن مینیاتوری کار شده بود و کار بسیار نفیسی بود البته به لحاظ مینیاتور و خطش را که استاد بزرگوار باید صحبت کند را برداشتم و بردم ، به هر جهت آن را به عنوان یک هدیه نا قابلی بردم ، یادم هست استاد از راه رسیدند و با اینکه فوق العاده خسته بودند وقتی چهره ایشان را دیدم فکر نمی کردم که ما بتوانیم حتی چند ثانیه در کنارشان باشیم وقتی آن حالت را دیدم به عبارتی کمی رندی کردم و خط را از ماشین آوردم ، استاد تا چشمشان افتاد با توجه به علاقه ای که ایشان به کار خوشنویسی دارند حس و حال دیگری برایشان به وجود آمد و بعد آقای عظیمی من را معرفی کردند و ما رفتیم داخل و خوشبختانه کس زیادی آنجا نبود و برادران استاد و خانواده ایشان بودند ، به هر شکل آنجا نشستیم و بعد از صحبتهائی که انجام شد ، استاد به خط زیاد نگاه می کردند و من فهمیدم که علاقه ی زیادی به خط دارند با توجه به اینکه خود ایشان ششمین نفری هستند که در این کشور ممتاز گرفتند و علاقه بسیار زیادی داشته اند و از محضر استاد ابراهیم بوذری استفاده کرده اند و در محضر استاد حسین میر خانی هم بوده اند .
من در سال 1384 نامه ای را به استاد شجریان نوشتم و فرستادم شرکت دل آواز ، با این مضمون که حاضرم از اشعاری که شما در طی این سالها خوانده اید نمایشگاهی را بر پا کنم و آثار را به شما تقدیم کنم و شما هم هر جائی که خواستید این آثار را خرج کنید . خب این نامه 2 مرتبه برگشت خورد و به هر حال شاید هنوز به این شرایط نرسیده بودم که توفیق پیدا کنم با این استاد برجسته و فخر ایرانیان ارتباط برقرار کنم . این رسید تا تیر ماه سال 1386 که متاسفانه مادر ایشان در مشهد فوت کردند و ایشان به مشهد تشریف آوردند و مراسم تعزیه بود . یادم هست که شب هفتم مادرشان بود که یکی از دوستان من ( آقای استاد جافری ) دوستی داشتند که از قدیم در کلاسهای قرآن پدر استاد حضور داشتند و از بچگی ارتباط نزدیکی داشتند تا زمانیکه استاد مشهد بودند و بعد هم که آهنگ سفر کردند و به تهران رفتند . (ایشان آقای عظیمی نامی هستند ) استاد جافری به من زنگ زدند و گفتند که امشب می خواهند به منزل پدری استاد شجریان بروند ، گفتم چند نفر آنجا هستند ؟ گفتند : حدود 40 تا 50 نفر ، گفتم من باید جائی باشم که استاد شاید چند نفری بیشتر دورشان نباشند ، گفتند : حالا برویم شاید توفیقی شد به هر حال توانستیم با ایشان صحبت کنیم و من آنجا با توجه به اینکه دوست داشتم بهترین بهره برداری را از این چند دقیقه بکنم یک اثر از خیام که اندازه آن 80 در 110 بود و به صورت کتیبه نوشته شده بود و روی آن مینیاتوری کار شده بود و کار بسیار نفیسی بود البته به لحاظ مینیاتور و خطش را که استاد بزرگوار باید صحبت کند را برداشتم و بردم ، به هر جهت آن را به عنوان یک هدیه نا قابلی بردم ، یادم هست استاد از راه رسیدند و با اینکه فوق العاده خسته بودند وقتی چهره ایشان را دیدم فکر نمی کردم که ما بتوانیم حتی چند ثانیه در کنارشان باشیم وقتی آن حالت را دیدم به عبارتی کمی رندی کردم و خط را از ماشین آوردم ، استاد تا چشمشان افتاد با توجه به علاقه ای که ایشان به کار خوشنویسی دارند حس و حال دیگری برایشان به وجود آمد و بعد آقای عظیمی من را معرفی کردند و ما رفتیم داخل و خوشبختانه کس زیادی آنجا نبود و برادران استاد و خانواده ایشان بودند ، به هر شکل آنجا نشستیم و بعد از صحبتهائی که انجام شد ، استاد به خط زیاد نگاه می کردند و من فهمیدم که علاقه ی زیادی به خط دارند با توجه به اینکه خود ایشان ششمین نفری هستند که در این کشور ممتاز گرفتند و علاقه بسیار زیادی داشته اند و از محضر استاد ابراهیم بوذری استفاده کرده اند و در محضر استاد حسین میر خانی هم بوده اند .
...........................................................................................................................................................
...........................................................................................................................................................
به هر جهت ، یادم هست بعد از پذیرائی شدن دیدم که استاد خیلی خسته هستند ، در آنجا یکی از بزرگواران بحث باغ هنر بم را پیش کشیدند که در آنجا چند نفری که با ما بودند هر کدام به نوبه خود یک رقمهای نجومی را دادند تا حتی صد میلیون کمک کنند . با توجه به اینکه از سن جوانی هم رد شده ام و هر چیز را پذیرا نیستم و ساکت نشسته بودم ، یادم هست که استاد به من گفتند شما چه میگوئید ؟ گفتم من از پیش خودم می توانم صحبت کنم و نه از دیگران ، گفتند : خب بفرمائید ، من گفتم : حاضرم 80 قطعه را تقدیم کنم به شرط اینکه امضای شما هم در زیر آن باشد به لحاظ اینکه ایشان را درگیر کار کنم و همین طور اینکه توفیق دیدارشان را داشته باشم و اینکه تلمذی باشد برای آینده من که این استاد هم مثل استاد امیر خانی که یگانه موسیقی معاصر و حتی تمام تاریخ موسیقی سنتی ایران ، بتوانم از ایشان هم درسهائی را بگیرم همین شد ، که وقتی صحبت کردم گفتند : با هنر های دیگر ؟ من فقط می توانستم از طرف خودم قول بدهم نه از طرف کس دیگر به هر شکل آنجا کار به جائی رسید که استاد فرمودند فردا بیا دنبالم می خواهم بیایم منزلتان و کارهایت را ببینم . فردا به منزل ما آمدند و یکسری کارها را دیدند و این ارتباط آنقدر نزدیک شد که یادم می آید وقتی منزل ما آمدند زمانی که برشان می گرداندم ( که از این به عنوان یک خاطره خوش نام می برم ) برادر ایشان آقا علیرضا هم همراهشان بود و وقتی ایشان می خواستند خداحافظی کنند روی شانه های من زدند و به برادرشان گفتند که من فکر می کنم یک گمشده ای را که سالها در مشهد فکر نمی کردم پیدایش کنم ، پیدا کردم و این من را یاد جوانی خودم می اندازد و به هر حال با الفاظی که لطف ایشان را می رساند من را خطاب کردند هر چند که ما لایق این مساله نبودیم و نیستیم ولی همیشه سعی کردم قدر شاگردی ایشان را بدانم نه فقط ایشان بلکه خیلی از استادان و به هر جهت این نطفه آنجا بسته شد و ما قرار گذاشتیم هشتاد قطعه را به استاد تقدیم کنم ، اولین پکیجی که خدمت استاد بردم بعد از دو هفته بود که حدود ده قطعه آن را نوشته بودم و خدمت ایشان بردم که زیر تابلوها را امضا کنند و تبرکی شود و کسانی که بعد ها آثار را تهیه می کنند امضای استاد هم پای آن باشد .
بعد از اینکه پکیج اول را بردم به استاد گفتم فکر نمی کنم هشتاد قطعه برسد ولی شصت قطعه را به 5 دیماه 86 می رسانم یعنی ظرف 5 ماه و از آن زمان کار ما شبانه روزی شد و دوم دیماه 86 ما 60 قطعه را به صورت آماده در فرهنگستان هنر روی زمین چیدیم و یه استاد گفتم الوعده وفا . هر زمان از استاد سئوال می کردم برای تبلیغات چکار می کنید ؟ می گفتند : باغ هنر بم در حال انجام کارهای آن است ، وقتی 2 دیماه کارها را تحویل دادم دیدم آنها هنوز هیچ کاری نکردند و تازه در حال صحبت هستند بنا بر این با صراحت کامل گفتم : من اجازه نمی دهم این نمایشگاه روز 5 دی روی دیوار برود . استاد برخلاف اینکه فکر می کردم ناراحت بشود ناراحت نشد و از این حرف من خوشحال شد که دید من اینقدر محکم در مقابل این قضیه ایستاده ام و به آنها گفتم که هیچ کاری نکرده اید اگر یک کنسرتی قرار باشد از استاد پخش شود شاید 5 الی 6 ماه قبل باید برنامه ریزی شود ، آن وقت شما می خواهید ظرف 3 روز این نمایشگاه را که من در 5 ماه با خون دل کار کرده ام ( شما خودتان تصور کنید نوشتن ، تذهیب و پاسپارتو کردن کارها را ) را برگزار کنید .
بعد از اینکه پکیج اول را بردم به استاد گفتم فکر نمی کنم هشتاد قطعه برسد ولی شصت قطعه را به 5 دیماه 86 می رسانم یعنی ظرف 5 ماه و از آن زمان کار ما شبانه روزی شد و دوم دیماه 86 ما 60 قطعه را به صورت آماده در فرهنگستان هنر روی زمین چیدیم و یه استاد گفتم الوعده وفا . هر زمان از استاد سئوال می کردم برای تبلیغات چکار می کنید ؟ می گفتند : باغ هنر بم در حال انجام کارهای آن است ، وقتی 2 دیماه کارها را تحویل دادم دیدم آنها هنوز هیچ کاری نکردند و تازه در حال صحبت هستند بنا بر این با صراحت کامل گفتم : من اجازه نمی دهم این نمایشگاه روز 5 دی روی دیوار برود . استاد برخلاف اینکه فکر می کردم ناراحت بشود ناراحت نشد و از این حرف من خوشحال شد که دید من اینقدر محکم در مقابل این قضیه ایستاده ام و به آنها گفتم که هیچ کاری نکرده اید اگر یک کنسرتی قرار باشد از استاد پخش شود شاید 5 الی 6 ماه قبل باید برنامه ریزی شود ، آن وقت شما می خواهید ظرف 3 روز این نمایشگاه را که من در 5 ماه با خون دل کار کرده ام ( شما خودتان تصور کنید نوشتن ، تذهیب و پاسپارتو کردن کارها را ) را برگزار کنید .
...........................................................................................................................................................
...........................................................................................................................................................
...........................................................................................................................................................
...........................................................................................................................................................
* ماحصل نمایشگاه چه شد و کتابی که قرار بود از آن آثار چاپ شود به کجا رسید ؟
- نگارخانه ای که من در تهران با آن کار می کردم که آدم خوبی هم بود خودش را به نوعی به این پروژه نزدیک کرد و متاسفانه مقوله تهران به طوری است که مردم بیشتر سعی می کنند به خودشان برسند تا اینکه فکر جمعی داشته باشند . ایشان آنطوری که ما می خواستیم این مسئولیت را بر عهده گرفت ولی آنجور که دوست داشتیم نمایشگاه را خوب برگزار نکرد با این حال فروش خوبی داشت اما آن چیزی را که ما بر آورد کرده بودیم حد اقل یک و نیم میلیارد درآمد بود با توجه به ضعف مدیر اجرائی برنامه نمایشگاه متاسفانه نتوانستیم آنطور که خواستیم بهره برداری کنیم ، بنا بر این حدود 30 الی 35 قطعه از تابلوها هنوز هست و ما برنامه دیگری را به شکل دیگری در آینده داریم که مسئولیت آن را خودم بر عهده خواهم داشت و همه کارهایش را خودم انجام می دهم.امیدوارم چنین روزی را شاهد باشیم و از محضر شما و استاد بزرگ موسیقی و آواز ایران محمدرضا شجریان استفاده کنیم.
- نگارخانه ای که من در تهران با آن کار می کردم که آدم خوبی هم بود خودش را به نوعی به این پروژه نزدیک کرد و متاسفانه مقوله تهران به طوری است که مردم بیشتر سعی می کنند به خودشان برسند تا اینکه فکر جمعی داشته باشند . ایشان آنطوری که ما می خواستیم این مسئولیت را بر عهده گرفت ولی آنجور که دوست داشتیم نمایشگاه را خوب برگزار نکرد با این حال فروش خوبی داشت اما آن چیزی را که ما بر آورد کرده بودیم حد اقل یک و نیم میلیارد درآمد بود با توجه به ضعف مدیر اجرائی برنامه نمایشگاه متاسفانه نتوانستیم آنطور که خواستیم بهره برداری کنیم ، بنا بر این حدود 30 الی 35 قطعه از تابلوها هنوز هست و ما برنامه دیگری را به شکل دیگری در آینده داریم که مسئولیت آن را خودم بر عهده خواهم داشت و همه کارهایش را خودم انجام می دهم.امیدوارم چنین روزی را شاهد باشیم و از محضر شما و استاد بزرگ موسیقی و آواز ایران محمدرضا شجریان استفاده کنیم.
...........................................................................................................................................................
...........................................................................................................................................................
* توضیحاتی درباره مرکب و کاغذهایی که استفاده می کنید بفرمائید آیا از کاغذهای دست ساز استفاده می کنید یا از کاغذهای شیمیایی؟
- مقوله مرکب و کاغذ سازی هر کدام هنری مجزا هستند و تخصصی ، نمی تواند کسی ادعا کند که من مرکب ساخته و کاغذ هم می سازم و خط هم می نویسم و هر سه در کمال باشد .چون شما عمر هنریتان اجازه نمی دهد بیش از یک کار را انجام بدهید ، اگر درست بخواهید انجام بدهید . بنابر این این مقوله کاملا به حرفه بر می گردد .یعنی حرفه ای است کسی که مرکب درست می کند از نظرمن آقای کمیلی یکی از بزرگترین افرادی هست که در کار مرکب سازی بسیار انسان توانمندی هست ، من از سال 1372 از مرکب های ایشان استفاده می کنم ( مرکب شاهد ) اما در مساله نوشتن از قدیم این را می دانیم که
غلظت و رقت آنرا در موقع نگارش تنظیم کرده ام ولی هیچوقت به طور حرفه ای نه وقت آنرا دارم و نه چنین جسارتی می کنم که بپردازم به کاری که اصلا حرفه من نیست و من استفاده می کنم از مرکب شاهد و مرکب های خوبی که اگر باشد ولی این را پیشنهاد و توصیه می کنم که اگر هنرمندی بخواهد کار حرفه ای خوشنویسی بکند دائم مرکب عوض نکند و بتواند روی یک مرکب کارش را تنظیم کند و روی آن کارش را ادامه بدهد و این به نفع کارش است . به هر شکل تجربه ای که پیدا می کند و می تواند بهتر استفاده کند .
- مقوله مرکب و کاغذ سازی هر کدام هنری مجزا هستند و تخصصی ، نمی تواند کسی ادعا کند که من مرکب ساخته و کاغذ هم می سازم و خط هم می نویسم و هر سه در کمال باشد .چون شما عمر هنریتان اجازه نمی دهد بیش از یک کار را انجام بدهید ، اگر درست بخواهید انجام بدهید . بنابر این این مقوله کاملا به حرفه بر می گردد .یعنی حرفه ای است کسی که مرکب درست می کند از نظرمن آقای کمیلی یکی از بزرگترین افرادی هست که در کار مرکب سازی بسیار انسان توانمندی هست ، من از سال 1372 از مرکب های ایشان استفاده می کنم ( مرکب شاهد ) اما در مساله نوشتن از قدیم این را می دانیم که
پنج چیز هست که تا جمع نگردد باهم هست خطاط شدن نزد خرد امر محال
دقت و طبع و . . . .
بحث اسباب کتابت به کمال بودن خیلی مهم است و بر می گردد به مرکب و کاغذ و . . . . کسی که کار حرفه ای می کند نمی تواند با هر مرکبی که جلویش هست بتواند خیلی خوب بنویسد یا امروز یک کاغذ را عوض کند و سریع بتواند خوب بنویسد ، حتما روی کاغذ تعملی می کند و روی مرکب و اگر صمغی کم داشته باشد یا گلاب کم یا زیاد باشد تنظیم مرکب می کند و قلم را درست می کند و بعد از تمرین قطعه مورد نظر را اجرا می کند ، من هم از این مقوله مستثناء نیستم ، من حدود شاید بیش از 13 سال است که مستقیم روی ماکت می نویسم ( مقوای ماکت مقوائی است که اسید ندارد و قیمت آن نسبت به کاغذ دست ساز خیلی کمتر است ) اما من بحث قیمت ندارم بایت اینکه روی کاغذ دست ساز بنویسم و یا چیز دیگری . من بیشتر به این پرداختم که چون به نمایشگاههای خارجی می رفتیم و یا شهرهای متفاوت ، به لحاظ دما تغییراتی داشتیم حتی هوا شرجی هم بود و خود تاثیر بسزائی می گذاشت و اگر ببینید ما خیلی کم کاری داریم که در دمای شرجی مثلا جنوب قرار بگیرد و کاملا استوار در قاب ایستاده باشد حتما کاغذ معمولی ورم می کند یا به لحاظ مرکب مشکل پیدا می کند ، یا چسبش باز می شود بنا بر این بهترین کاری که می توانستم بکنم این بود که مستقیم روی مقوای ماکت بنویسم که اگر جائی به نمایش گذاشته شد و دما تغییر کرد در کار تاثیری نگذارد مخصوصا زمانی که تذهیب کار روی کار طلا می گذارد یعنی یک فاصله زیادی را طلا می گذارد و روی آن خطائی کار می کند که اگر این کار تذهیب روی یک کاغذ معمولی باشد علاوه بر اینکه کاغذ ورم می کند وقتی که پاسپارتو می شود هم روی دیوار خوب نمی ماند و حتما قوی بر می دارد بنا بر این به خاطر همین بیشتر دوست داشتم که مستقیم روی مقوای ماکت بنویسم که امروز هم همین کار را انجام دادم ولی اینکه من خودم بخواهم مرکبی را درست کنم یا اینکه توی مرکب چیزی بریزم ، نه . غلظت و رقت آنرا در موقع نگارش تنظیم کرده ام ولی هیچوقت به طور حرفه ای نه وقت آنرا دارم و نه چنین جسارتی می کنم که بپردازم به کاری که اصلا حرفه من نیست و من استفاده می کنم از مرکب شاهد و مرکب های خوبی که اگر باشد ولی این را پیشنهاد و توصیه می کنم که اگر هنرمندی بخواهد کار حرفه ای خوشنویسی بکند دائم مرکب عوض نکند و بتواند روی یک مرکب کارش را تنظیم کند و روی آن کارش را ادامه بدهد و این به نفع کارش است . به هر شکل تجربه ای که پیدا می کند و می تواند بهتر استفاده کند .
* شما از کدام یک از انواع مقواهای ماکت استفاده می کنید ؟
- مقواهای ماکت کانسون هلند که تمام مراحل آن دستی است و فقط پرس آن با ماشین انجام می شود اسید ندارد و یک نوع است که روی آن صاف است که کرم رنگ است و روی آن می توان نوشت و بقیه رنگهای آن بافتدار است
- مقواهای ماکت کانسون هلند که تمام مراحل آن دستی است و فقط پرس آن با ماشین انجام می شود اسید ندارد و یک نوع است که روی آن صاف است که کرم رنگ است و روی آن می توان نوشت و بقیه رنگهای آن بافتدار است
...........................................................................................................................................................
...........................................................................................................................................................
* لطفا مقداری از تجارب خود را که در این سالها با تلاش و ممارست به دست آورده اید را در اختیار بینندگان و دوستداران شما و کسانی که می خواهند در این هنر و خوشنویسی پیشرفت داشته باشند قرار بدهید ؟
- امسال 20 سالگی کار من خوشنویسی است و این خودش یک عمر است . هنرمند و نه صرفا خوشنویس در هر کاری که وارد می شود اگر به صورت جدی به آن نگاه نکند نمی تواند موفق شود این اولین خمیر مایه آن است که به عبارت امروزیها حرفه ای با کار برخورد کند . پس اگر هنر برایشان جدی بود برایش وقت بگذارد و مطمئن باشند که نتیجه می گیرند اولین قسمت جدی بودن این قضیه است و تاکید می کنم به جدی بودن ، اوقات فراغت نیست و قرار است یک کاری بکنند و یک تداومی داشته باشد و بخواهند که در کار بمانند ، هر کسی می تواند فقط نباید تزلزلی در ایشان ایجاد شود اعتماد به نفس خیلی تاثیر دارد ، انتخاب الگوی مناسب یعنی از پیشکسوتها و بزرگانی که داریم کسانی را که فعال هستند را انتخاب کنند ، الگوی مناسب کسی است که علاوه بر اینکه هنرجویش را تحریک به کار کردن می کند یک پشتیبان بسیار مناسبی باشد برای برانگیخته شدن روحیه هنرجو و یا هنرمندی که کار می کند ، اینها اولین آیتم هائی است که می توانند به آن بپردازند ولی اگر چنانچه اینها را نداشتند به نظر من بهتر است کار نکند به خاطر اینکه اینها پایه های اصلی را تشکیل می دهند : جدی بودن-اعتماد به نفس –الگوی مناسب انتخاب کردن –کار مداوم کردن – تلمذ کردن اینها همه شرطی برای خوشنویسی است .آداب شاگردی را دانستن خیلی مهم است . من اصلا این را نمی پسندم که کسی را که برای اولین بار به کلاس می آید را بخواهیم با اخلاق خوش و سخنوری هنرمندی ترقیب به کار کنیم قرار نیست کسی را گول بزنیم ، کاش مدرسین و استادان قبل از ما وقتی هنرجوئی وارد کلاسشان می شد حد اقل این را به لحاظ فیزیکی و مواردی که می توانند در آن جستجو کنند به صورت روانشناسانه تمایلات هنرجوئی را که تازه قدم گذاشته را می دانستند و حتی می دانستند در چه شیوه خطی می تواند پیشرفت داشته باشد و به همان طرف هنرجو را سوق بدهند و به خیال اینکه این هنرجو با استعداد است برای خودمان نگهش داریم او را از کار اصلی نیندازیم ، هنرجویانی که وارد عرصه خوشنویسی می شوند کسانی که به دوره من بر می گردند و یا با من کار می کنند خیلی متفاوتند ، امروز اگر هنرجوئی وارد کلاس من شود و من به فیزیک او و فیزیک دستش نگان نکنم و روحیات او را نسنجم نمی توان مکتب و شیوه استاد امیر خانی را به او انتقال بدهم شاید یکی آمد با روحیات میرزا غلامرضا ، با روحیاتی مثل آقای شیرازی چطور می توان او را مهار کرد در کار قطعه نویسی به این شکل معماری . دست او آزاد است و رو به سیاه مشق و شش دانگ نویسی است این دست قانون پذیر نیست و این روحیه قانونی که درونش نهفته است شیده پنج دانگی را نمی تواند بپذیرد بنا بر این بزرگترین خیانت به هنر جو است که بخواهیم او را در شیوه خاصی به کار بگیریم ، چرا ؟ چون استعداد دارد و ما می خواهیم او را برای خودمان نگه داریم ولی در زمان ما من انتخاب شدم که برم کلاس آقای جافری خودم کلاسم را انتخاب نکردم ولی امروز این حق را به همه هنرجویانم می دهم که انتخاب کنند ، چه کلاسی را بروند و قبل از اینکه به کلاس بروند شرایطشان با شرایط کلاس هماهنگ باشد . به هر جهت اگر هنرجوئی دنبال این کار است و به صورت جدی به این قضیه نگاه می کند ، آداب شاگردی را می داند و یاد گرفته و انگیزه فراوانی دارد و به آن محکم می پردازد مطوئن باشید که به هدفش می رسد ولی اگر بنا باشد ما یک خط در میان بنویسیم و برای دلمان بنویسیم من کلا با این حرفها غریبه ام که کسی بخواهد خط را برای دلش بنویسد .
من به آنهائی که می خواهند برای دلشان بنویسند مطلقا کاری ندارم ولی اگر بخواهد پیش من کار کند باید آینده اش روشن باشد ، روشن بودن یعنی هدف داشتن و هدف داشتن یعنی اینکه من بدانم هنرجوئی که سر کلاس من می آید فردا یک کتاب نویس می شود یا کسی می شود که در کار نمایشگاه فعالیت می کند ، کسی می شود که در کار تبلیغات فعالیت می کند و یا نقد خوشنویسی انجام می دهد . اینها برای من مهم است که بهر حال هنرجو بتواند روی این قضیه جدی باشد هر چند که خیلی سخت است ، به هدفش کاملا دست پیدا می کند .
- امسال 20 سالگی کار من خوشنویسی است و این خودش یک عمر است . هنرمند و نه صرفا خوشنویس در هر کاری که وارد می شود اگر به صورت جدی به آن نگاه نکند نمی تواند موفق شود این اولین خمیر مایه آن است که به عبارت امروزیها حرفه ای با کار برخورد کند . پس اگر هنر برایشان جدی بود برایش وقت بگذارد و مطمئن باشند که نتیجه می گیرند اولین قسمت جدی بودن این قضیه است و تاکید می کنم به جدی بودن ، اوقات فراغت نیست و قرار است یک کاری بکنند و یک تداومی داشته باشد و بخواهند که در کار بمانند ، هر کسی می تواند فقط نباید تزلزلی در ایشان ایجاد شود اعتماد به نفس خیلی تاثیر دارد ، انتخاب الگوی مناسب یعنی از پیشکسوتها و بزرگانی که داریم کسانی را که فعال هستند را انتخاب کنند ، الگوی مناسب کسی است که علاوه بر اینکه هنرجویش را تحریک به کار کردن می کند یک پشتیبان بسیار مناسبی باشد برای برانگیخته شدن روحیه هنرجو و یا هنرمندی که کار می کند ، اینها اولین آیتم هائی است که می توانند به آن بپردازند ولی اگر چنانچه اینها را نداشتند به نظر من بهتر است کار نکند به خاطر اینکه اینها پایه های اصلی را تشکیل می دهند : جدی بودن-اعتماد به نفس –الگوی مناسب انتخاب کردن –کار مداوم کردن – تلمذ کردن اینها همه شرطی برای خوشنویسی است .آداب شاگردی را دانستن خیلی مهم است . من اصلا این را نمی پسندم که کسی را که برای اولین بار به کلاس می آید را بخواهیم با اخلاق خوش و سخنوری هنرمندی ترقیب به کار کنیم قرار نیست کسی را گول بزنیم ، کاش مدرسین و استادان قبل از ما وقتی هنرجوئی وارد کلاسشان می شد حد اقل این را به لحاظ فیزیکی و مواردی که می توانند در آن جستجو کنند به صورت روانشناسانه تمایلات هنرجوئی را که تازه قدم گذاشته را می دانستند و حتی می دانستند در چه شیوه خطی می تواند پیشرفت داشته باشد و به همان طرف هنرجو را سوق بدهند و به خیال اینکه این هنرجو با استعداد است برای خودمان نگهش داریم او را از کار اصلی نیندازیم ، هنرجویانی که وارد عرصه خوشنویسی می شوند کسانی که به دوره من بر می گردند و یا با من کار می کنند خیلی متفاوتند ، امروز اگر هنرجوئی وارد کلاس من شود و من به فیزیک او و فیزیک دستش نگان نکنم و روحیات او را نسنجم نمی توان مکتب و شیوه استاد امیر خانی را به او انتقال بدهم شاید یکی آمد با روحیات میرزا غلامرضا ، با روحیاتی مثل آقای شیرازی چطور می توان او را مهار کرد در کار قطعه نویسی به این شکل معماری . دست او آزاد است و رو به سیاه مشق و شش دانگ نویسی است این دست قانون پذیر نیست و این روحیه قانونی که درونش نهفته است شیده پنج دانگی را نمی تواند بپذیرد بنا بر این بزرگترین خیانت به هنر جو است که بخواهیم او را در شیوه خاصی به کار بگیریم ، چرا ؟ چون استعداد دارد و ما می خواهیم او را برای خودمان نگه داریم ولی در زمان ما من انتخاب شدم که برم کلاس آقای جافری خودم کلاسم را انتخاب نکردم ولی امروز این حق را به همه هنرجویانم می دهم که انتخاب کنند ، چه کلاسی را بروند و قبل از اینکه به کلاس بروند شرایطشان با شرایط کلاس هماهنگ باشد . به هر جهت اگر هنرجوئی دنبال این کار است و به صورت جدی به این قضیه نگاه می کند ، آداب شاگردی را می داند و یاد گرفته و انگیزه فراوانی دارد و به آن محکم می پردازد مطوئن باشید که به هدفش می رسد ولی اگر بنا باشد ما یک خط در میان بنویسیم و برای دلمان بنویسیم من کلا با این حرفها غریبه ام که کسی بخواهد خط را برای دلش بنویسد .
من به آنهائی که می خواهند برای دلشان بنویسند مطلقا کاری ندارم ولی اگر بخواهد پیش من کار کند باید آینده اش روشن باشد ، روشن بودن یعنی هدف داشتن و هدف داشتن یعنی اینکه من بدانم هنرجوئی که سر کلاس من می آید فردا یک کتاب نویس می شود یا کسی می شود که در کار نمایشگاه فعالیت می کند ، کسی می شود که در کار تبلیغات فعالیت می کند و یا نقد خوشنویسی انجام می دهد . اینها برای من مهم است که بهر حال هنرجو بتواند روی این قضیه جدی باشد هر چند که خیلی سخت است ، به هدفش کاملا دست پیدا می کند .
...........................................................................................................................................................
...........................................................................................................................................................
* در حال حاضر شما در روز چقدر وقتتان را صرف خوشنویسی می کنید؟
- حال اگر من این سوال را از شما بپرسم که شما در مورد من چه فکر می کنید وفکر می کنید که من چند ساعت خط می نویسم جواب شما چیست؟(با شناختی که شما دارید)
- حال اگر من این سوال را از شما بپرسم که شما در مورد من چه فکر می کنید وفکر می کنید که من چند ساعت خط می نویسم جواب شما چیست؟(با شناختی که شما دارید)
*من شناختی که دارم بعید می دانم استاد کدخدائی با این آثار خلاقانه که مشاهده می کنم در روز کمتر از 5 ساعت را برای خوشنویسی وقت بگذارند ، همانطور که چند ماه پیش شاهد نمایشگاه خط شکسته شمادر موسسه صبا بودیم و امروز هم شاهد دو نمایشگاه ویژه از شما یکی در شهر مشهد و دیگری در تهران –کاخ نیاوران- که بسیار زیبا بود و هر اثررا باید ساعت ها کنارش ایستاد و تلمذ کرد اول از نظر زیبایی و بعد در کلمات و عیار بالای خوشنویسی
- یکی از روحیات من اینست که من از خواب بدم می آید و اولین مسئله اینست و بنابراین اگر من 4 یا 5 ساعت بتوانم بخوابم فکر کنید که من از کار افتاده ام، محال است که من وقتم را به بطالت بگذرانم یا مشق نظری می کنم مخصوصا الان که حس و حالم نستعلیق است و از روی کار استاد امیرخانی مشق می کنم که خوشبختانه مشغول نوشتن مناجات حضرت علی هستم از روئی کار استاد امیرخانی ولی با قلم جلی حدود 1 سانت که عربی آنرا مینویسم و ترجمه آنرا با قلم چلیپا می نویسم یعنی دو مقوله کاملا متفاوت یعنی یکباره قلم عوض می شود و عمداً این کار را کردم ولی از روی کار استاد مشق می کنم. مناجاتنامه حضرت علی ، خیام و چند تا کار نمایشگاهی می نویسم که به صورت نستعیق است.
من صبح که به اداره می آیم و کارت می زنم تایم برایم بسته نیست و این نیست که یک زمانی کارت بزنم و به منزل بروم فقط کار کار کار- پاسپارتو کارها را خودم انجام می دهم ، طرح تذهیب را خودم می دهم به بچه های تیمی که با هم کار می کنیم که استاد شجریان اسم آنرا دلشدگان گذاشته اند ( تیم تذهیب به سرگروهی خانم شهرکی) و بد نیست که تشکری هم از انها داشته باشم .بچه هایی که همیشه با من کار کرده اند به عنوان دوست ، خانم نجمه محمودی که سالهاست که با من هستند وهمین طورخانم رویا شهرکی و خانم مرضیه مسافر و خانم حمیده محمد یار که آنها عضو گروه تذهیب هستند ، که بعضی وقت ها از دست من کلافه اند از بس برایشان کار می فرستم .این را برای دانستن می گویم : محال است که من بعد از نماز خوابیده باشم یک روز را هم نمی توانم نام ببرم ،بعضی وقت ها هم اگر خط ننویسم اینقدر فرصت دارم که چند رکعتی را برای کسانی که به هنر حق دارند و رفتگانمان نماز بخوانم.من کلا سحر را خیلی دوست دارم ولو اینکه شب قبلش بیدار باشم ، یادم نمی آید.بدنم را با این شکل عادت داده ام و همیشه همین طور هستم پس بنابراین بین 10 تا 18 ساعت کار می کنم.
- یکی از روحیات من اینست که من از خواب بدم می آید و اولین مسئله اینست و بنابراین اگر من 4 یا 5 ساعت بتوانم بخوابم فکر کنید که من از کار افتاده ام، محال است که من وقتم را به بطالت بگذرانم یا مشق نظری می کنم مخصوصا الان که حس و حالم نستعلیق است و از روی کار استاد امیرخانی مشق می کنم که خوشبختانه مشغول نوشتن مناجات حضرت علی هستم از روئی کار استاد امیرخانی ولی با قلم جلی حدود 1 سانت که عربی آنرا مینویسم و ترجمه آنرا با قلم چلیپا می نویسم یعنی دو مقوله کاملا متفاوت یعنی یکباره قلم عوض می شود و عمداً این کار را کردم ولی از روی کار استاد مشق می کنم. مناجاتنامه حضرت علی ، خیام و چند تا کار نمایشگاهی می نویسم که به صورت نستعیق است.
من صبح که به اداره می آیم و کارت می زنم تایم برایم بسته نیست و این نیست که یک زمانی کارت بزنم و به منزل بروم فقط کار کار کار- پاسپارتو کارها را خودم انجام می دهم ، طرح تذهیب را خودم می دهم به بچه های تیمی که با هم کار می کنیم که استاد شجریان اسم آنرا دلشدگان گذاشته اند ( تیم تذهیب به سرگروهی خانم شهرکی) و بد نیست که تشکری هم از انها داشته باشم .بچه هایی که همیشه با من کار کرده اند به عنوان دوست ، خانم نجمه محمودی که سالهاست که با من هستند وهمین طورخانم رویا شهرکی و خانم مرضیه مسافر و خانم حمیده محمد یار که آنها عضو گروه تذهیب هستند ، که بعضی وقت ها از دست من کلافه اند از بس برایشان کار می فرستم .این را برای دانستن می گویم : محال است که من بعد از نماز خوابیده باشم یک روز را هم نمی توانم نام ببرم ،بعضی وقت ها هم اگر خط ننویسم اینقدر فرصت دارم که چند رکعتی را برای کسانی که به هنر حق دارند و رفتگانمان نماز بخوانم.من کلا سحر را خیلی دوست دارم ولو اینکه شب قبلش بیدار باشم ، یادم نمی آید.بدنم را با این شکل عادت داده ام و همیشه همین طور هستم پس بنابراین بین 10 تا 18 ساعت کار می کنم.
...........................................................................................................................................................
...........................................................................................................................................................
* قابل توجه آقایان مدعی هنر که حاضر نیستند در روز حتی نیم ساعت را برای هنر بگذارند و توقع دارند بشوند استاد امیر خانی
- البته اشکالی ندارد من خودم هنوز در حال تلمذم و این یک واقعیت است .آنها هم نمی خواهند استاد امیر خانی بشوند ولی جای استاد امیر خانی را دوست دارند به قول ناصر الدین شاه وقتی کمال الملک تابلوی آنها را کشیده بود گفت اگر چه به نوکران خود حسود نیستیم ولی بدمان نمی آمد خالق تابلوی آینه ما بودیم . به هر حال از عدالت خداوندی به دور است که هم شاه باشد و هم نقاش قابل ، بنا بر این یادتان و یادمان باشد آقای عزیزی عزیز هنر را ما کار می کنیم و دوستان ما که جدی بودن آن را متاسفانه به جامعه انتقال نداده اند ، هیچ وقت هیجچ وقت انتقال نداده اند مثلا اگر روزی از رئیس جمهوری خواسته شود در همین مملکت و یا از رهبر یک نظام که امروز هیچکس حق ندارد قلم بر دارد و فقط باید شفاهی کار کنند ببینید چقدر کار می خوابد و یا چقدر کار به معنای واقعی انجام نمی شود یا چقدر کارها به هم می ریزد . اگر هنرمند و خوشنویس یا مسئولان نظام فکر کنند که اگر این خوشنویسی به عبارت نوشتاری نمی بود از روی کدام قرآن می خواستید قرآن را تعلیم بدهید از روی کدام یک از حدیثهایی که نوشته شده نامه ننوشته بود و می خواستید انتقال بدهید ، این مقوله نوشتاری است دیگر . پس چقدر مساله نوشتاری می تواند ارزش داشته باشد ، خوشنویسی که جای خود را دارد که خاصه هنر ایرانی که یک هنر متعالی است . شما فکر می کنید اروپائیها نمی خواهند خوشنویسی آنها دارای یک بعد هنری باشد ؟ شما دارید می بینید مخصوصا خطی را که به هم پیوسته و به صورت رایج است و فرانسویها زیاد استفاده می کنند شاید زیبائی داشته باشد ولی آیا شما در آن روح می بینید ؟ نه نیست ، چه با دست بنویسند و چه با کامپیوتر انجام شود . به هر شکل شرایط هنری خاصی را نمی تواند به خود بگیرد بنا بر این کاش می شد شرایطی پیش می آمد قبل از اینکه دعوا کنیم قبل از اینکه به روی همدیگر شمشیر بکشیم و من از استاد خودم بگویم و شما از استاد خودت و . . . کاش دستمان را در دست یکدیگر می دادیم و برای خوشنویسی یک قانونی مدون می کردیم که هیچ خوشنویسی حق ندارد با خوشنویس دیگر دعوا کند ، یک قانونی مدون می کردند که فقط به خوشنویسی بپردازد و فقط بنویسیم و آنوقت می دیدید که چقدر کم می آوریم .
باعث تاسف است که در شهری که من زندگی می کنم ( مشهد ) که حدود شش و نیم میلیون نفر در روز هستند انجمن خوشنویسان 1000 نفر هنرجو ندارد در صورتی که حدود 350 نفر ممتاز دارد . شما فکر کنید در یک شهر 7 میلیون نفری از هر 200 هزار تا 400 هزار نفر یک نفر ممتاز است . بعد از این تعداد 10 نفر هنرجو برای ممتاز نمی توانیم بگیریم اینها است که دل آدم را به درد می آورد به قول استاد امیر خانی باش تا صبح دولتت بدمد . به هر حال بقیه اش را نمی گویم چون مصداق این صحبتهای من نیست
- البته اشکالی ندارد من خودم هنوز در حال تلمذم و این یک واقعیت است .آنها هم نمی خواهند استاد امیر خانی بشوند ولی جای استاد امیر خانی را دوست دارند به قول ناصر الدین شاه وقتی کمال الملک تابلوی آنها را کشیده بود گفت اگر چه به نوکران خود حسود نیستیم ولی بدمان نمی آمد خالق تابلوی آینه ما بودیم . به هر حال از عدالت خداوندی به دور است که هم شاه باشد و هم نقاش قابل ، بنا بر این یادتان و یادمان باشد آقای عزیزی عزیز هنر را ما کار می کنیم و دوستان ما که جدی بودن آن را متاسفانه به جامعه انتقال نداده اند ، هیچ وقت هیجچ وقت انتقال نداده اند مثلا اگر روزی از رئیس جمهوری خواسته شود در همین مملکت و یا از رهبر یک نظام که امروز هیچکس حق ندارد قلم بر دارد و فقط باید شفاهی کار کنند ببینید چقدر کار می خوابد و یا چقدر کار به معنای واقعی انجام نمی شود یا چقدر کارها به هم می ریزد . اگر هنرمند و خوشنویس یا مسئولان نظام فکر کنند که اگر این خوشنویسی به عبارت نوشتاری نمی بود از روی کدام قرآن می خواستید قرآن را تعلیم بدهید از روی کدام یک از حدیثهایی که نوشته شده نامه ننوشته بود و می خواستید انتقال بدهید ، این مقوله نوشتاری است دیگر . پس چقدر مساله نوشتاری می تواند ارزش داشته باشد ، خوشنویسی که جای خود را دارد که خاصه هنر ایرانی که یک هنر متعالی است . شما فکر می کنید اروپائیها نمی خواهند خوشنویسی آنها دارای یک بعد هنری باشد ؟ شما دارید می بینید مخصوصا خطی را که به هم پیوسته و به صورت رایج است و فرانسویها زیاد استفاده می کنند شاید زیبائی داشته باشد ولی آیا شما در آن روح می بینید ؟ نه نیست ، چه با دست بنویسند و چه با کامپیوتر انجام شود . به هر شکل شرایط هنری خاصی را نمی تواند به خود بگیرد بنا بر این کاش می شد شرایطی پیش می آمد قبل از اینکه دعوا کنیم قبل از اینکه به روی همدیگر شمشیر بکشیم و من از استاد خودم بگویم و شما از استاد خودت و . . . کاش دستمان را در دست یکدیگر می دادیم و برای خوشنویسی یک قانونی مدون می کردیم که هیچ خوشنویسی حق ندارد با خوشنویس دیگر دعوا کند ، یک قانونی مدون می کردند که فقط به خوشنویسی بپردازد و فقط بنویسیم و آنوقت می دیدید که چقدر کم می آوریم .
باعث تاسف است که در شهری که من زندگی می کنم ( مشهد ) که حدود شش و نیم میلیون نفر در روز هستند انجمن خوشنویسان 1000 نفر هنرجو ندارد در صورتی که حدود 350 نفر ممتاز دارد . شما فکر کنید در یک شهر 7 میلیون نفری از هر 200 هزار تا 400 هزار نفر یک نفر ممتاز است . بعد از این تعداد 10 نفر هنرجو برای ممتاز نمی توانیم بگیریم اینها است که دل آدم را به درد می آورد به قول استاد امیر خانی باش تا صبح دولتت بدمد . به هر حال بقیه اش را نمی گویم چون مصداق این صحبتهای من نیست
...........................................................................................................................................................
...........................................................................................................................................................
*استاد عزیز ما خیلی مصدع اوقات شریف حضرتعالی شدیم و الان ساعت 1 بامداد است که ما مشغول مصاحبه با شما هستیم و شما هم خیلی خسته بودید و امروز از مشهد به تهران تشریف آوردید و نمایشگاهی که برگزار کردید و نصف روز کامل روی پا ایستاده بودید و بعد از آن هم که ما مزاحم شما شدیم . اگر جلسه ای باشد که ما در خدمت شما باشیم و درباره آسیب شناسی خوشنویسی و اینکه چرا نسبت به بقیه هنرها در کشورمان ( که شاید از بعضی هنرها قدمت بالاتری دارد ) بحث کنیم و بفرمائید چه آسیبهائی بوده که ما نتواستیم جایگاه عظیم و وسیع را در خوشنویسی کسب کنیم و مشکلات آنرا به قول امروزیها آسیب شناسی کنیم ، انشاء الله این قول را به ما بدهید .
- حتما در خدمتتان هستم بحث آسیب شناسی اگر پیش آید و نظرات بقیه بزرگواران را بپرسید من فکر می کنم خیلی کمک کند به اینکه چرا انجمن خوشنویسان به این مرحله کشیده شده که به هر حال در آن تنها کاری که انجام نمی دهند خوشنویسی است .
- حتما در خدمتتان هستم بحث آسیب شناسی اگر پیش آید و نظرات بقیه بزرگواران را بپرسید من فکر می کنم خیلی کمک کند به اینکه چرا انجمن خوشنویسان به این مرحله کشیده شده که به هر حال در آن تنها کاری که انجام نمی دهند خوشنویسی است .
...........................................................................................................................................................
...........................................................................................................................................................
*از شما واقعا تشکر می کنم . بنده از طرف خودم بعنوان یک خدمتگذار کوچک جامعه هنری بالاخص خوشنویسی و از طرف کلیه اعضای سایت هنرمندان ایران و از طرف کلیه بینندگان محترمی که از سراسر جهان از این سایت دیدن دارند از شما تشکر و قدردانی مضاعف و مجدد دارم امیدوارم بتوانیم در یک مصاحبه و جلسه ای دیگر در رابطه با آسیب شناسی از نظرات شما استفاده کنیم
- من هم از شما و همه آنهائی که در این راه زحمت می کشند تشکر می کنم
- من هم از شما و همه آنهائی که در این راه زحمت می کشند تشکر می کنم
...........................................................................................................................................................
...........................................................................................................................................................
* فقط یک سئوال که الان به ذهنم رسید : اگر عزیزان مایل باشند ( با توجه به اینکه شما در مشهد ساکن هستید ) از محضر شما استفاده کنند به کجا می توانند مراجعه کنند و آیا فقط شما در مشهد آموزش دارید ؟
آمدن به پایتخت این روزها کار دشواری نیست مخصوصا که الان شاید 2 خانه هم در تهران هست که بخواهم بیایم و جلای وطن کنم ولی در کل شما می دانید که من یک آدم وطن پرست هستم و مشهد را به این سادگیها طلاق نمی دهم همین که 1000 بدی می کنی کنار امام رضا هستی خوش جای خوشبختی را دارد که بالاخره ایشان فردا به داد ما برسد .به هر شکل اگر بحث کلاس باشد کلاسهای فوق ممتاز من روزهای دوشنبه است و کلاسهای عادی یعنی تقریبا از دوره خوش تا ممتاز در روزهای یکشنبه در گالری خودم است که اگر کسی تمایل داشته باشد که بخواهد کاری را به صورت تخصصی انجام دهد و اگر بتواند تلفنی با من تماس بگیرد یا قبول زحمت کند و به مشهد بیاید یعنی خوشنویسی را با مکاتبه نمی توان کار کرد اگر کسی بخواهد به صورت جدی کار کند همان مشهد در خدمتشان هستم
آمدن به پایتخت این روزها کار دشواری نیست مخصوصا که الان شاید 2 خانه هم در تهران هست که بخواهم بیایم و جلای وطن کنم ولی در کل شما می دانید که من یک آدم وطن پرست هستم و مشهد را به این سادگیها طلاق نمی دهم همین که 1000 بدی می کنی کنار امام رضا هستی خوش جای خوشبختی را دارد که بالاخره ایشان فردا به داد ما برسد .به هر شکل اگر بحث کلاس باشد کلاسهای فوق ممتاز من روزهای دوشنبه است و کلاسهای عادی یعنی تقریبا از دوره خوش تا ممتاز در روزهای یکشنبه در گالری خودم است که اگر کسی تمایل داشته باشد که بخواهد کاری را به صورت تخصصی انجام دهد و اگر بتواند تلفنی با من تماس بگیرد یا قبول زحمت کند و به مشهد بیاید یعنی خوشنویسی را با مکاتبه نمی توان کار کرد اگر کسی بخواهد به صورت جدی کار کند همان مشهد در خدمتشان هستم
...........................................................................................................................................................
...........................................................................................................................................................
*مشهد به چه آدرسی می توانند مراجعه کنند ؟
- اگر سایت من ( http://www.alirezakadkhodaei.com ) را نگاه کنند آدرس و تمام تلفنها است ولی در کل حال که صحبتش است: کوه سنگی که همه آنجا را می شناسند . در پارک کوه سنگی قسمتی به نام بازار هنر دارد که من در سالن شماره 4 آنجا یک گالری دارم و دو سه سالی هست که آنجا هستم . به هر حال این برای من مهم نیست هر بزرگواری از هر کجا که بیاید من پذیرای او هستم آنها در وحله اول مهمان امام رضا هستند و ما باید میزبان خوبی باشیم و اگر سهمی به ما رسید که بخواهیم خدمتی کنیم جای خوش را دارد بهر حال در خدمت همه دوستان هستیم .
* خیلی ممنون و متشکر از شما (30 اردیبهشت 1389 )
- اگر سایت من ( http://www.alirezakadkhodaei.com ) را نگاه کنند آدرس و تمام تلفنها است ولی در کل حال که صحبتش است: کوه سنگی که همه آنجا را می شناسند . در پارک کوه سنگی قسمتی به نام بازار هنر دارد که من در سالن شماره 4 آنجا یک گالری دارم و دو سه سالی هست که آنجا هستم . به هر حال این برای من مهم نیست هر بزرگواری از هر کجا که بیاید من پذیرای او هستم آنها در وحله اول مهمان امام رضا هستند و ما باید میزبان خوبی باشیم و اگر سهمی به ما رسید که بخواهیم خدمتی کنیم جای خوش را دارد بهر حال در خدمت همه دوستان هستیم .
* خیلی ممنون و متشکر از شما (30 اردیبهشت 1389 )
.......................................................................................................................
در ضمن این سایت آموزش و شیوه قلم تراشی این استاد فرهیخته را نیز با کیفیت بالا فیلمبرداری نموده است و در آینده در اختیار دوستان علاقمند قرار خواهد داد
جهت مطالعه بخش اول این مصاحبه روی تصویر زیر کلیک نمائید
................................................................................
...........................................................................................................................................................
برای دیدن سایت این استاد ارزشمند روی تصویر زیر کلیک نمائید
...........................................................................................................................................................
به زودي:
سي امين نمايشگاه انفرادي
با عنوان:
قطعات طلايي
در بيست و يكمين سال فعاليت هاي هنري استاد علیرضا کدخدائی برگزار خواهد گردید................................................................................................................................................................................
لطفا با نظرات ارزشمند خود ما را یاری فرمائید
مخصوص اعضای ویژه
توجه !
شما نیز می توانید جهت مشاهده مطالبی که مخصوص اعضای ویژه این سایت است به عضویت رسمی این سایت در آمده و از این پست و دیگر پستها و تصاویر محدود شده دیدن فرمایید