مصاحبه سایت آثار هنرمندان ایران با استاد علیرضا کدخدائی
.......................................................................................................................
............................................................................................................................................................................................................................................
با عرض سلام و ارادت خدمت استاد بزرگوار هنرمند ارزشمند کشور عزیزمان استاد کدخدائی و تشکر از اینکه وقت ارزشمندتان را در اختیار اعضا و بینندگان سایت آثار هنرمندان ایران قرار دادید با توجه به اینکه وقت برای شما طلاست .
...........................................................................................................................................................
...........................................................................................................................................................
- ضمن عرض تشکر از شما و همه آنهائی که در راه اعتلای خوشنویسی کوشا هستند .قاعدتا باید از تولد شروع کنم : متولد 26 بهمن 1346 در خیابان تهران مشهد هستم . در یک خانواده معمولی بدنیا آمدم اما پدر و مادر با ذوقی داشتم . پدر و مادرم هر دو ورزشکار بودند ، مادرم قهرمان دو میدانی استان بود و پدرم عضو تیم ملی فوتبال .
3برادر بودیم و یک خواهر که یکی از برادرانم در سال 66 تصادف کرد و متاسفانه فوت کرد . در دوران طفولیت و مدرسه بیشتر به ورزش می پرداختم و هنر را از سال 66 بعد از فوت برادرم به خاطر تسلی خاطر و آرامش به پیشنهاد دوستانم شروع کردم و چون به خط علاقه داشتم به این مسیر آمدم .یادم هست برادر مرحومم به اصول خط آشنا بود .
به طور کل سال 66 شروع خط شد در آن سال من سرباز بودم در مناطق جنگی ، دوستی داشتم به نام امیر زرین که ایشان کار تبلیغاتی لشگر انجام می دادند وقتی با ایشان صحبت کردم ایشان گفتند که کار خیلی سختی است و خیلی دیر به آن می رسی ولی چون تصمیمم را گرفته بودم شروع کردم .یک روز در آنجا وقتی کتابهایش را نگاه می کردم کتابی دیدم بنام سماع قلم ، روزی که برای مرخصی به شهر بانه رفته بودم پشت ویترین یک مغازه لوازم التحریری این کتاب را دیدم و آنرا خریدم و با همان شروع کردم به تمرین تا سال 68 که سربازیم تمام شد و علاقمند بودم این کار را قانونمند کنم در تاریخ 9/8/69 وارد انجمن شدم و در همان زمان دوره خوش را امتحان دادم . ابتدای کارم با اقای جافری بود که از مدرسان توانمند مشهد بودند ،از آن تاریخ تا دیماه 71 که ممتاز را تجدید شدم با آقای جافری کار کردم و شکسته را بدون استاد کار می کردم دیماه 71 تا خرداد 72 که امتحانات مجدد برگزار می شد من از آداب الخط استفاده کردم به صورت مشق نظری و عملی توأمان، در سال 72 توفیق دریافت ممتاز را بدست اوردم ، در همان سال هم از طرف هیأت مدیره شورای انجمن خوشنویسان مشهد که آن زمان زنده یاد استاد مهدیزاده هم تشریف داشتند و زنده یاد ابراهیم زاده دعوت به کار شدم و رسماً از خردا سال 1372 تدریس را شروع کردم ، یادم می آید در مهر 1372 اولین نمایشگاه انفرادی ام را در مشهد برگزار کردم.
...........................................................................................................................................................
...........................................................................................................................................................
- با این نمایشگاهی که در حال برگزاری است (نمایشگاه خیام) که 176 قطعه از خیام است و آثار مناجات نامه حضرت علی که آن هم 20 صفحه است را به علاوه 1339 اثر کنید و ببینید مجموع آن چقدر می شود . از این تعداد 338 اثر را تا کنون هدیه داده ام . در محل کارم که منطقه برق استان خراسان است به جای هدیه دادن زرشک و زعفران این آثار را که سعی می کنم از قرآن و ادعیه باشد را می نویسم و آن را تذهیب کرده و این قطعات هنری را به مسئولینی که به آنجا می آیند هدیه می دهند و این یک نوع هدیه دادن است که در اداره من آن را باب کرده ام و یک نوع دیگر هدیه دادن است که هر زمان مدیر کل ارشاد در مشهد میهمانی داشته من همیشه پیش قدم بوده ام و بدون اینکه وجهی دریافت کنم تقدیم کرده ام . چه مهمانهای خارجی و چه مهمانهای داخلی . در مورد مسائل تألیفی و آثار چاپ شده : تا به حال چون هیچ وقت حمایتی از این بابت نشده اثر چاپی ندارم بجز آلبوم و حکیم عمر خیام که خودم بانی چاپ آن بوده ام هیچ کار چاپ شده ای ندارم . البته منظورم از حمایت از طرف انتشاراتی ها است . با آنهایی هم که دوست بودیم زیاد حمایت نکردند ، من هم چون کارم کار نمایشگاهی بوده زیاد پیگیر قضایای کتاب نبودم مگر از این به بعد توفیقی دست بدهد و خدا بخواهد بتوانم حرکتی انجام دهم
...........................................................................................................................................................
...........................................................................................................................................................
*درمیان فرمایشاتتان اشاره فرمودید به ورزش هم علاقمند بودید آیا در حال حاضر هم وقتی برای ورزش قائل می شوید؟
- واقعیتش اینست که از سال 72 که ورزش را کاملا کنار گذاشتم دیگر نتوانستم به آن صورت که دوست دارم حتی یک ورزش صبحگاهی و همگانی داشته باشم ولی با توجه به اینکه وزنم زیاد شده ساعاتی را در صبح و یا بعد از ظهر حدود 40 دقیقه با تردمیل کار می کنم و اینطوری دارم به شرایط مطلوب تری می رسم ولی در نهایت پیشنهاد من به همه آنهایی که کار هنری می کنند اینست که وقتی بدن سالمی وجود داشته باشد فکر راحتی هم در پس این بدن سالم قرار می گیرد چه به لحاظ تصمیماتی که درباره کار می گیریم و چه به لحاظ کاری که انجام می دهیم تاثیر مثبتی می گذارد. من سالها والیبال بازی می کردم و در سال 70 و 71 هم وزنه برداری کار کردم که آن هم در یک مقطع کوتاهی بود و به آن صورت ادامه ندادم.
- واقعیتش اینست که از سال 72 که ورزش را کاملا کنار گذاشتم دیگر نتوانستم به آن صورت که دوست دارم حتی یک ورزش صبحگاهی و همگانی داشته باشم ولی با توجه به اینکه وزنم زیاد شده ساعاتی را در صبح و یا بعد از ظهر حدود 40 دقیقه با تردمیل کار می کنم و اینطوری دارم به شرایط مطلوب تری می رسم ولی در نهایت پیشنهاد من به همه آنهایی که کار هنری می کنند اینست که وقتی بدن سالمی وجود داشته باشد فکر راحتی هم در پس این بدن سالم قرار می گیرد چه به لحاظ تصمیماتی که درباره کار می گیریم و چه به لحاظ کاری که انجام می دهیم تاثیر مثبتی می گذارد. من سالها والیبال بازی می کردم و در سال 70 و 71 هم وزنه برداری کار کردم که آن هم در یک مقطع کوتاهی بود و به آن صورت ادامه ندادم.
...........................................................................................................................................................
...........................................................................................................................................................
- این که فرمودید مبدع این اندازه قلم : هر خوشنویسی باید اندیشه و تفکر این را داشته باشد که در رابطه با کاری که انجام می دهد هدفی را دنبال کند . من هم هدفم این بود که کاری را انجام دهم که تا به حال در خوشنویسی انجام نشده ، با تحقیقاتی که داشتم قلم جلی و کتیبه در کار شکسته انجام نشده بود به صورت جدی. تقریبا از سال 73 و74 که بحث تمرینو نوشتن زیاد بود ، به خصوص در آثار گلستانه که کمک زیادی به من می کرد با توجه یه اینکه شرایط فیزیکی که سید علی اکبر خان گلستانه داشت به شرایط فیزیکی من نزدیک بود بنابراین خط های او می توانست کمک زیادی به من بکند برای نگارش قلم های درشت که بعدا توضیح خواهم داد.
درخصوص نحوه نوشتن : با توجه به فاصله سطح نسبت به دست یا کاغذ هر چقدر قلم درشت باشد فاصله چشم به خطی که می نویسیم باید بیشتر باشد چون هر چقدر قلم جلی به شما نزدیکتر باشد دچار مشکل می شوید.بنابریان من حتی نشسته نمی توانم آنرا بنویسم ، هر کسی که خط جلی را می نویسد می داند که آنرا ایستاده بهتر می تواند بنویسد ولی الان طوری شده که من همه کارها را بجز قلم چلیپا و از قلم چلیپا به بالا را من ایستاده انجام می دهم و کلا نشسته کاری را توی خط انجام نمی دهم.ضمناً روی پا یا روی میز بخواهیم بنویسیم فرقش اینست که درقدیم چون به قول امروزی ها چون اعصاب و روان راحت تری نسبت به امروزی ها داشتند اگر روی پا می نوشتند با توجه به اندازه صفحه ای که انتخاب می کردند و اندازه ای که می نوشتند همان روی پا جواب می داد ولی امروز نمی شود کاغذ 70*100 را روی پا بگذاریم و خطی را بنویسیم و قائدتاً روی میز می نویسیم و به لحاظ اینکه قلم درشت نمی توانیم از میز شیب دار استفاده کنیم چون مرکب در قسمت پایین جمع می شود و دچار مشکل می شویم بنابراین میزی که استفاده می کنیم تخت است.
...........................................................................................................................................................
...........................................................................................................................................................
* با توجه به اینکه نمایشگاههای زیادی که تا کنون داشته اید و در خارج از کشور نیز نمایشگاه گذاشته اید اگر ممکن است تعداد آنها را بفرمائید و بفرمائید در خارج از کشور استقبال از خوشنویسی نستعلیق و شکسته به چه صورت است؟(با توجه به تجربه شما)
-تجربه من نسبت به دوستان و همکارانی و استادان پیشکسوتی که در خارج از کشور نمایشگاه داشته اند کمتر است. حدود 9 نمایشگاه در خارج از کشور برگزار کرده ام. وقتی شما به یک کشور یا شهری سفر می کنید سوغات آنجا را می آورید، سوغات ایران در کشورهای دیگر خوشنویسی است نه مینیاتور و نقاشی و این تنها هنر ملی ایرانیان است که شما با نام ایرانی می توانید در دنیا حرفی برای گفتن داشته باشید منظورم به لحاظ هنرهای تجسمی است. تصور کنید وقتی ما خطی را به یک کشور می بریم چه کشور هایی که به لحاظ فرهنگ به ما نزدیک باشند مانند عراق و پاکستان و هندوستان و کشورهای همسایه و... چه سایر کشور ها ، به هر صورت در نمایشگاه دو مقوله عرضه می شود یکی کار خوشنویسی است یکی مطالبی که انتخاب کرده ایم برای نوشتن . خب حساسیت من طوری است که هر کشوری که قرار بوده بروم بریا من خیلی مهم بوده که فرهنگ و افکارملت و اندیشه ای که انجا دنبال می شود به چه شکل است و سعی کردم نزدیک به آنها کار ببرم و بیشتر شناخت را داشته باشم که آنها چه شناختی نسبت به مادارند ولی وقتی که جایی می روم و همین چند کشوری که نمایشگاه داشتم من در برگشت هیچ اثری را با خودم برنمی گردانم ، یا آنجا با روابطی که برقرار می کنم آثار را به فروش می رسانم یا به مسئولین مملکتی و بزرگان فرهنگ و اندیشه ای که به نمایشگاه می آیند هدیه می دهم و چون شغل خودم روابط عمومی است آن را کاملا احساس و درک می کنم م همین را سر لوحه هنرم قرار می دهم و ارتباط ارتباط ارتباط .
بنابراین این از مقوله کار گذاشتن است و اینکه آنها چطور استقبال می کنند ، وقتی اندیشه ای پشت حرکت یک نمایشگاه باشد و هر چیزی را که ما انتقال ندهیم به کشورهای دیگر و فکر کنیم فقط خط پرکنیم که یک نمایشگاه را بزنیم ، اینطور نیست ، شناخت خیلی مهم است و بنابراین در کشورهایی که بوده ام از دوستانی که زبان آن کشور را می دانستند استفاده می کردم که بتوانم به مخاطبم و خریدار اثر هم مطالبی را که نوشته ام انتقال دهم که او بیشتر بتواند از این اثر استفاده کند غیر از بحث بصری که دارد.
بنابراین این از مقوله کار گذاشتن است و اینکه آنها چطور استقبال می کنند ، وقتی اندیشه ای پشت حرکت یک نمایشگاه باشد و هر چیزی را که ما انتقال ندهیم به کشورهای دیگر و فکر کنیم فقط خط پرکنیم که یک نمایشگاه را بزنیم ، اینطور نیست ، شناخت خیلی مهم است و بنابراین در کشورهایی که بوده ام از دوستانی که زبان آن کشور را می دانستند استفاده می کردم که بتوانم به مخاطبم و خریدار اثر هم مطالبی را که نوشته ام انتقال دهم که او بیشتر بتواند از این اثر استفاده کند غیر از بحث بصری که دارد.
...........................................................................................................................................................
...........................................................................................................................................................
* آیا نام کشور هایی که در آنها نمایشگاه برگزار کرده این در خاطرتان هست و تعداد نمایشگاه های داخلی تان را بفرمائید؟
- با نمایشگاه خیام که در کاخ نیاوران برگزار شد بیست و هفتمین نمایشگاه انفرادی ام بوده و نمایشگاه آخرم که حکمت روشن نام داشته ، 9 نمایشگاه هم در خارج از کشور در پاکستان و افغانستان ، بوسنیو هرزگوین سارایوو ، قطر و دبی(2 نمایشگاه) ، ترکیه-آنکارا و سوریه – دمشق برگزار شده (با توجه به حضور ذهنم) . حدود 74 نمایشگاه گروهی شرکت کرده ام البته من به بصورت سرفصلی گفتن اعتقاد ندارم و همه اینها را بصورت سند و مدرک دارم چون دیده ام که زمانیکه می خواهیم به مخاطبمان نشان دهیم در چند نمایشگاه شرکت کرده ایم داخل بیوگرافی می آورند به صورت سرفصلی آمار می دهند و به این نکته توجه نمی کنند که سند و مدرکش خیلی مهم است که کجا شرکت کردند و به چه شکل . وقتی از کشور خارج می شوید بدون اینکه خودتان بدانید آنها حساب تمام کارهای کرده شما را دارند و نباید شرمنده کارهایی که نکرده ایم باشیم چه خارج از مملکت و چه در داخل .
- با نمایشگاه خیام که در کاخ نیاوران برگزار شد بیست و هفتمین نمایشگاه انفرادی ام بوده و نمایشگاه آخرم که حکمت روشن نام داشته ، 9 نمایشگاه هم در خارج از کشور در پاکستان و افغانستان ، بوسنیو هرزگوین سارایوو ، قطر و دبی(2 نمایشگاه) ، ترکیه-آنکارا و سوریه – دمشق برگزار شده (با توجه به حضور ذهنم) . حدود 74 نمایشگاه گروهی شرکت کرده ام البته من به بصورت سرفصلی گفتن اعتقاد ندارم و همه اینها را بصورت سند و مدرک دارم چون دیده ام که زمانیکه می خواهیم به مخاطبمان نشان دهیم در چند نمایشگاه شرکت کرده ایم داخل بیوگرافی می آورند به صورت سرفصلی آمار می دهند و به این نکته توجه نمی کنند که سند و مدرکش خیلی مهم است که کجا شرکت کردند و به چه شکل . وقتی از کشور خارج می شوید بدون اینکه خودتان بدانید آنها حساب تمام کارهای کرده شما را دارند و نباید شرمنده کارهایی که نکرده ایم باشیم چه خارج از مملکت و چه در داخل .
...........................................................................................................................................................
...........................................................................................................................................................
* آیا خوشنویسی به تنهایی ا زلحاظ مادی یک هنرمند را تامین می کند؟
- این هم سوال بسیار ارزنده ای است و کوتاه با جواب بلند ، شاید در این مقال نگنجد ولی اگر حضرتعالی تمایل داشتید روی این قضیه بیشتر کار کنیم چرا نشود؟ هنر خوشنویسی هنری است که زود می تواند از نظر مادی هنرمند را تامین کند ولی شرایط و ضوابطی دارد، خیلی ها کار خوشنویسی را انجام می دهند ولی این در همه کارهای روزمره مثل تابلو نویسی و سفارشات است ببینید این هم یک درآمد زایی است ولی یک عده حرفه ای تر به آن فکر می کنند بحث نمایشگاه دارند مثل خودم که بیشتر کارهایم نمایشگاهی است و طیف دیگری هستند که در کار کتاب فعالیت می کنند . در هر صورت هر چقدر فعالیت این بزرگواران بیشتر باشد قائدتاً به مسائل اقتصادی هم بیشتر می توانند برسند اما نکته مهمتر اینست که هنرمند مخصوصا همکاران و دوستان بزرگوار ما خاصه نسل های قبل از ما به این هنر بصورت جدی نگاه نکردند وهر کس هر چیزی از ایشان خواسته همانجا نوشته و شاید به نوعی اسمش را شکسته نفسی گذاشتند که من مخالف این قضیه هستم هنر خوشنویسی هنری نیست که به عنوان یک هنر اوقات فراغت به آن بپردازیم من یکی از مخالفان این قضیه هستم که آموزش و پرورش تابستانها که می رسد یکی از صحبت هایش اینست که کلاس اوقات فراغت داریم که خوشنویسی هم در این مقال می گنجد اصلاً اینطور نیست. به هر شکل من به این اعتقاد صد در صد دارم که هنرمند می تواند از نظر اقتصادی خودش را تامین کند ، این بستگی به فعالیتش دارد که چقدر حرفه ای فکر کند ،شاید شما زود به اقتصاد در این کار دست پیدا نکنید که آنهم به تجربه خودتان برمی گردد . هر چه قدر بیشتر تلاش کنید کار را زودتر انجام می دهید و زودتر می رسید ولی اینکه انتظار داشته باشید تا وارد این عرسه شدید به اقتصاد دست پیدا کنید ، این نمی شود مثالی بوده که همیشه زده اند که:
چهل سال عمرم به خط شد تلف سر زلف خط نامد آسان به کف
هر چند این مثال در بعضی جاها می تواند کاربرد داشته باشد ولی در خیلی جاها کاربرد ندارد اینکه امروز یک هنرجو با یک یا دو سال کار کردن می تواند دوره ممتاز را بگذراند ولی دوره اصلی خوشنویسی 4 ساله بوده و خیلی ها 15 سال ادامه دادند و نتوانستند ممتاز بگیرند این شعار نمی تواند تقریبا درست باشد ولی در خیلی جاها کارگر افتاده وقتی این همه سال کسی بنویسد و طالب باشد می تواند به اقتصاد هنر دست پیدا کند اما ارتباط شرط اول این قضیه است، خوب نوشتن تنها نیست ، خوب نگاه کردن مهم تر است،فرزند زمان خود بودن مهم تر است ، اینکه چطور این هنر را در امروز که شما قرار دارید انتقال بدهید مهم تر است. صرفا یک اثر خوشنویسی خط نیست تذهیب آن می تواند خیلی موثر باشد و قاب و پاسپورته آن نیز، و همچنین کاغذی که روی آن می نویسد. اینها تمام ملاک بریا این می شود که یک اثر قابلیت عرضه داشته باشد ، خیلی ها هستند برایشان فرقی نمی کند ، یک مرکب و یک کاغذ داشته باشند و می گویند اقا همین خوب است این عبارت پیشینیان ما است که متاسفانه با این طرز فکر ما را به اینجا رسانده اند که هر کسی به خودش اجازه می دهد از یک هنرمند خوشنویس هر چیزی را بخواهد ولو اینکه بنویسد دستشوئی آب ندارد............................................................................................................................................................
...........................................................................................................................................................
* شما از محضر چه اساتیدی استفاده کرده اید و ماجرای رسیدنتان به محضر استاد امیرخانی در سال 79 را بفرمائید؟
- ابتدا خاطره ای را نقل می کنم و سپس به آن می پردازم : موضوع خوی نوشتن و بد نوشتن و ... شاید زیاد اهمیت خاصی نمی تواند پیدا کند ، یکی بهتر می نویسد ، یکی خوب می نویسد، یکی عالی می نویسد. مهم هدفی است که آدم دارد به هر حال با کم و زیاد کردن می شود کاری انجام داد . من یادم می آید سال 68 وقتی خطی را با آقای صحافی مقدم مدرس خط شکسته نشان دادم که البته اقای جافری فرمودند این خطت را که یادم هست با این مضمون بود" رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند " که شکسته نوشته بودم به آقای صحافی مقدم نشان بده که نظر ایشان را بدانیم. خیلی خوشحال شدم ، خدمت استاد رسیدم ، حدود 10 – 15 دقیقه بود که خدمت استاد رسیده بودم و ایشان فرصت نداشتند با من صحبت کنند ، وقتی کار را نشان دادم گفتند حالا کار کنید وقتی بهتر شد بیائید کلاس . من یادم هست همانجا زدم روی شانه آقای صحافی مقدم و گفتم فامیلی من کدخدائی است و همه آنجا خندیدند. خب من هدفم مشخص بود و همین شرایط وقتی پیش امد که من روی یک کاغذ ابروباد خطی نوشته بودم که آقای جافری به من گفتند که خطتان را با استاد مرادی که اینجا هستند نشان بدهید وقتی نشان دادم ایشان تبسمی کردند و گفتند چرا این کاغذ ابروباد رو خراب کردی ،حیف این کاغذ ابر و باد نبوده که تو این خط را روی آن نوشتی و خیلی جالب بود و وقتی خنده های ایشان تمام شد با ایشان گفتم فامیلی من کدخدائی است و فامیل من یادتان باشد که آنها هم کلی خندیدند . این را گفتم که اگر امروز خدمت شما هستم یا کاری را انجام می دهم و عزیزان بزرگواری مثل شما. این برای من شاید نه در خود من در بحث استادی همین که تلاش کردم و به این مقطع رسیدم و امضای شاید تمام تاریخ خوشنویسی زیر برگه من هست کسی مثل استاد امیر خانی همین یک توفیقی برای من هست .
- ابتدا خاطره ای را نقل می کنم و سپس به آن می پردازم : موضوع خوی نوشتن و بد نوشتن و ... شاید زیاد اهمیت خاصی نمی تواند پیدا کند ، یکی بهتر می نویسد ، یکی خوب می نویسد، یکی عالی می نویسد. مهم هدفی است که آدم دارد به هر حال با کم و زیاد کردن می شود کاری انجام داد . من یادم می آید سال 68 وقتی خطی را با آقای صحافی مقدم مدرس خط شکسته نشان دادم که البته اقای جافری فرمودند این خطت را که یادم هست با این مضمون بود" رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند " که شکسته نوشته بودم به آقای صحافی مقدم نشان بده که نظر ایشان را بدانیم. خیلی خوشحال شدم ، خدمت استاد رسیدم ، حدود 10 – 15 دقیقه بود که خدمت استاد رسیده بودم و ایشان فرصت نداشتند با من صحبت کنند ، وقتی کار را نشان دادم گفتند حالا کار کنید وقتی بهتر شد بیائید کلاس . من یادم هست همانجا زدم روی شانه آقای صحافی مقدم و گفتم فامیلی من کدخدائی است و همه آنجا خندیدند. خب من هدفم مشخص بود و همین شرایط وقتی پیش امد که من روی یک کاغذ ابروباد خطی نوشته بودم که آقای جافری به من گفتند که خطتان را با استاد مرادی که اینجا هستند نشان بدهید وقتی نشان دادم ایشان تبسمی کردند و گفتند چرا این کاغذ ابروباد رو خراب کردی ،حیف این کاغذ ابر و باد نبوده که تو این خط را روی آن نوشتی و خیلی جالب بود و وقتی خنده های ایشان تمام شد با ایشان گفتم فامیلی من کدخدائی است و فامیل من یادتان باشد که آنها هم کلی خندیدند . این را گفتم که اگر امروز خدمت شما هستم یا کاری را انجام می دهم و عزیزان بزرگواری مثل شما. این برای من شاید نه در خود من در بحث استادی همین که تلاش کردم و به این مقطع رسیدم و امضای شاید تمام تاریخ خوشنویسی زیر برگه من هست کسی مثل استاد امیر خانی همین یک توفیقی برای من هست .
...........................................................................................................................................................
...........................................................................................................................................................
په همان روز فکر امروز را می کردم و کاملا به آن اشراف داشتم که مسیرم چه بوده و هدفم چه هست من از دیماه 1371خط شکسته را قبول شدم به تهران رفتم و تا به امروز هم شاگردی حضرت استاد کابلی را می کنم نه به حرف که به عمل و این تلمذ تا زمانی که زنده هستم همچنان ادامه خواهد داشت .
...........................................................................................................................................................
...........................................................................................................................................................
در مورد استاد کابلی مقوله ای که خیلی مهم است : ایشان از روابط عمومی بسیار بسیار بالائی برخوردارند و تمام موفقیتهائی که ایشان کسب کرده اند چه به لحاظ خوشنویسی و چه به لحاظ اجتمااعی برخورد استادانه ایشان با مخاطبشان بوده که در هر سنین و به هر شکلی که بوده برخورد بسیار حرفه ای داشته اند و طبع بسیار لطیفی دارند . به هر شکل من از سال 1371 دوست داشتم به خدمت ایشان برسم ، خاطره ای هم که یادم می آید اینست که وقتی رفتم به تهران قرار بود امتحان نستعلیق را هم تهران بدهم مرحوم استاد فرادی ( خدا رحمت کند ایشان را )و استاد سبزه کار ( خدا ایشان را نگه دارد ) که ایشان استاد بسیار بزرگواری هستند و من بسیار خاطره خوشی از ایشان دارم و همیشه از ایشان به عنوان یک دوست و استاد خودم نام برده و می برم .
یادم می آید امتحان ممتاز را که دادم به استاد سبزه کار گفتم :
یادم می آید امتحان ممتاز را که دادم به استاد سبزه کار گفتم :
...........................................................................................................................................................
استاد محمد علی سبزه کار و استاد علیرضا کدخدائی
...........................................................................................................................................................
که می خواهم خدمت استاد کابلی برسم برای خط شکسته ایشان گفت : اگر استاد کابلی هم نشد مساله ای نیست آقای شیرچی و آقای حیدری هم هستند . گفتم : من از مشهد آمدم و فقط می خواهم خدمت استاد کابلی برسم گفت حالا ببینم چی داری ؟ بد مشهدی که آمدی اینجا ، یک چلیپا بود که به ایشان نشان دادم ایشان دیدند که در شیوه و مکتب استاد کابلی می نویسم خیلی بزرگوارانه تشویقم کردند و آدرس استاد که آنزمان در بلوار کشاورز در وزارتخانه کشاورزی مشغول به کار بودند را به من دادند .
یادم می آید وقتی رفتم خدمت استاد کابلی سه تا خط دستم بود نگهبان گفت : استاد رفته اند بیرون و بر می گردند من همانجا که منتظر استاد نشسته بودم نامه ای که مدیر اجرائی انجمن مشهد به من داده بودند و تا آن موقع آن را نخوانده بودم را در آن فرصت خواندم ، دیدم ایشان در آن نامه نوشته اند که چندی خدمت آقای . . . . ( از مدرسان مشهد ) تلمذ کرده اند خیلی به من بر خورد با توجه به اینکه شاگردی کسی را نکرده بودم و احترام ویژه ای قضیه استادی و شاگردی برایم دارد . آن کاغذ را پاره کردم و دور انداختم و گفتم اگر قرار باشد استاد من را بپذیرد با همان خط که بهترین بهانه است و گرنه که حتما توفیق ندارم بنا بر این مسئله منتظر بودن که استاد تشریف بیاورند به ساعت 2 رسید . 2 تا خط دیگر هم که دستم بود را پاره کردم و گفتم اینها هم به درد نمی خورند یک چلیپا دستم بود که متنش این بود :
صبحدم مرغ چمن با گل نو خاسته گفت ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت . . . .
این را نگه داشتم حدود ساعت 2 بود که استاد آمدند ، خیلی ذوق زده شدم نگهبان معرفی کرد و استاد هم برای اولین بار در آنجا زیارت کردم کار را که نشان دادم استاد دست من را گرفت به منزل برد و خانواده را معرفی کردند و شاگردی من از آنجا استارتش زده شد و تا امروز در خدمت استاد هستم .
در رابطه با استاد امیر خانی :
یادم می آید وقتی رفتم خدمت استاد کابلی سه تا خط دستم بود نگهبان گفت : استاد رفته اند بیرون و بر می گردند من همانجا که منتظر استاد نشسته بودم نامه ای که مدیر اجرائی انجمن مشهد به من داده بودند و تا آن موقع آن را نخوانده بودم را در آن فرصت خواندم ، دیدم ایشان در آن نامه نوشته اند که چندی خدمت آقای . . . . ( از مدرسان مشهد ) تلمذ کرده اند خیلی به من بر خورد با توجه به اینکه شاگردی کسی را نکرده بودم و احترام ویژه ای قضیه استادی و شاگردی برایم دارد . آن کاغذ را پاره کردم و دور انداختم و گفتم اگر قرار باشد استاد من را بپذیرد با همان خط که بهترین بهانه است و گرنه که حتما توفیق ندارم بنا بر این مسئله منتظر بودن که استاد تشریف بیاورند به ساعت 2 رسید . 2 تا خط دیگر هم که دستم بود را پاره کردم و گفتم اینها هم به درد نمی خورند یک چلیپا دستم بود که متنش این بود :
صبحدم مرغ چمن با گل نو خاسته گفت ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت . . . .
این را نگه داشتم حدود ساعت 2 بود که استاد آمدند ، خیلی ذوق زده شدم نگهبان معرفی کرد و استاد هم برای اولین بار در آنجا زیارت کردم کار را که نشان دادم استاد دست من را گرفت به منزل برد و خانواده را معرفی کردند و شاگردی من از آنجا استارتش زده شد و تا امروز در خدمت استاد هستم .
در رابطه با استاد امیر خانی :
...........................................................................................................................................................
...........................................................................................................................................................
هر کسی آرزو دارد که استاد خطش را نگاه کند ، ایشان یک استثناء در تاریخ خوشنویسی هستند کاری به این نداریم که کسانی که مخالف ایشان هستند و شبها در خلوتشان از خط ایشان استفاده می کنند و به رو نمی آورند کاری نداریم به آنهائی که دوستدار استاد هستند و دیگر نگاه به خط استاد امیر خانی نمی کنند و فکر می کنند در خط چیزی شده اند اصلا این نیست من یادم نمی آید به هنرجویم گفته باشم از رووی خط من بنویسد از زمانی که کلاسهای فوق ممتاز نستعلیق را کار می کنم یا حتی نستعلیق را به کسی آموزش داده ام فقط و فقط مکتب استاد امیر خانی وبده و بس ولا غیر حتی شده بارها و بارها پرینتر جوهر تمام کرده از بس پرینت گرفتم از کارهای استاد ( خاصه آداب الخط ) برای تعلیم هنرجو که راه درست و سرچشمه این بوده هیچ وقت نباید یک هنرمند تا جائی که سر چشمه است از وسط رود آب بخورد ، درست است که خیلی ها دوست ندارند ببیننند که آن به خودشان ارتباط دارد و چیز مهم و با ارزشی نیست ولی آنها که طلبه هستند ،آنهایی که استاد را می بینند و لمس می کنند ،آنها بهتر می توانند بهره ببرند . به هر جهت این مقوله برای من مستثناء نبود از سال 79 تصمیم گرفتم خدمت استاد برسم که یادم می آید بابل بودم که به استا گفتم اگر اجازه بدهید خدمت شما برسم که استاد فرمودند من یک کلاس دارم با استاد شیرازی در فرهنگسرای ارسباران .گفتم استاد چند نفر در کلاس هستند گفتند حدود 100 الی 120 نفر گفتم من کاری میکنم که شما من را در خانه پذیرا باشید ولی با خط. یادم می اید سال 80، یکسال بعد خطی را نوشتم که استاد دیدند و گفتند وزنت زیاد شده من به مزاح گفتم من ورزش نمی کنم وزنم زیاد شده . می دانستم منظور استاد چیست . استاد گفتند وزن خطت از وزن خودت زیادتر شده . جالب بود که در سال 79 در بابل کنار پله ها که می خواستند طبقه بالا بروند و استراحت کنند گفتم این بار هم کنار پله ها که می خواستند بالا بروند گفتم استاد یکسال قبل قول دادید خدمتتان رسیدم و این هم خطم به هر حال از آن سال خدمت استاد می رسم ولی اصلا مقوله پیش استاد امیرخانی رفتن نبوده اینکه چرا ایشان قله است برایم مهم است اینکه چه تفکر و اندیشه ای دارد اینکه چرا یک نفر بر خلاف اینکه تحصیلات عالیه ندارد می تواند برابر با یک پروفسور سخنوری کند ، دانسته هایش در این حد است.استادی را به کمال رسانده در برخوردش .شما حتی از دشمنان استاد امیرخانی هم نمی توانید بشنوید که استاد تُن صدایش از یک حد خاصی بالاتر رفته باشد ،هیچوقت.کدامیک از این بزرگوارانی که نام استادی را یدک می کشند اینطور بودند یا شما سراغ دارید کسانی که در اوج تهمت هایی که به ایشان زده می شود با یک آرامش خاص باشند .که من آنرا در این 10سالی که در خدمتشان بودم کاملا درک کردم که چه الوند و دماوندی پشت ایشان هست که جز خط نیست . هنر خاصه با خود هنر ارائه پیدا میکند نه با حرف ،هنر چیزی نیست که به زبان بیاوریم فقط باید به آن عمل کرد اگر کار دیدند می پذیرند اصلا نیازی به پیوست هنرمند با کارش نیست . یک اثر را در نمایشگاه می گذاریم 200 نفر می آیند 200 نوع باید خودمان را پیوست کنم و 200نوع متفاوت صحبت کنیم و بگوییم که این کار را در این حال نوشته ایم برای این اینطور شده.این هم به لحاظ ضعف ماست چون من نمی توانم بنویسم بهانه می کنم برای ی را بد نوشتن ، ب را بد نوشتن و دائم بهانه می تراشیم.این انسانی که برای دریافت درجه استادیشان وقتی آقا سید حسین میر خانی از ایشان 50 صفحه کتابت می خواهد 30 هزار بیت میآورد ( یا 60 هزار ) بماند این انسانی که در 33 سالگی استادی می گیرد که حتی امضای او پای برگه استادی استاد . . . . هست که شاید بعضیها نمی خواهند به واقعیتها بپردازند حتما یکی از نوادر دوران است حالا اگر نمی خواهید دیده شود آن یک بحث دیگر است و اصلا مهم نیست و نمی خواهید ببینید ، نبینید مگر چه اتفاقی می افتد جز حسرت ، مگر چیز دیگری هم می ماند . آنهائی که ساز مخالف با استاد امیر خانی دارند که امیر خانی آن طور است و . . . الان هم که تب میرزا غلامرضا گرفته و از ایشان سئوال می پرسیم که آیا شیوه غلامرضا مکتب است یا شیوه در آن سئوال می مانند که شیوه و مکتب چیست ؟ یکی از مهمترین ویژگیهای ما مرده پرستی ماست امروز میر عماد را توی سر استاد امیر خانی می زنیم در صورتی که اگر انصاف داشته باشند و میر اگر زنده شود سر تعظیم جلوی خط استاد امیر خانی فرود میاورد این را با دلیل و برهان می گویم ، ببینید ، شما تا قبل از میرزا غلامرضا سیاه مشقی را که دارای بعد هنری باشد را به من نشان بدهید ، هیچ سیاه مشقی تا دوران میرزا غلامرضا و میر حسین ترک ( دوره قاجار ) دارای یک قاعده و هندسه هنری نبود و فقط به لحاظ خوشنویسی و دست گرمی این سیاه مشق ها را می نوشتند و از هیچ قاعده ای پیروی نمی کردند و این بر می گردد به زمان میرزا غلامرضا با توجه به افکار میرزا و اشرافش به طراحی و شناخت فضاهای نقاشی و طراحی که او با این تلفیق توانسته یک حرکت بسیار ارزنده ای را انجام دهد ما امروز نگاه می کنیم معماری در خط را.همین چند کلمه ای را که روی هم می گذاریم از کجا بوجود آمده؟ مگر شما غیر از چلیپا و غیر از سیاه مشق هایی که تا قبل از میرزا غلامرضا بوده چیز دیگری دیدید از تاریخ خوشنویسی حلا ببینید استاد امیرخانی کار را کجا برده و چطور با زمان پیش برده ، اینها واقعیت هاست. اینها را در یک جا و زمان مناسب اگر شرایط بود توضیحات بیشتری می دهم. در این 8 -9 سالی که خدمت استاد رسیدم و خیلی کمتر موقعیتی بوده که خط ببرم خدمت استاد . برایتان توضیح می دهم. یک مسئله جالب اینکه این استاد بزرگوار در آن سالنی که مهمانش را پذیرایی می کند اتاق کارش هم هست می توانید در منزلش ببینید.چراغ مطالعه اش چراغ مطالعه نیست چراغ خوابی است که از دهه 40 و 50 در خانه اش بوده ، و او هم دارد می نویسد. یک خوشنویس بیاورید امروز از همان هایی که مدعی خط و خوشنویسی اند که به این شکل ساده زندگی می کند ، اصلا معنای پول را استاد امیر خانی نمی داند چه هست . چون تنها چیزی که برایش اهمیت ندارد پول است او قابلیت یک بودن و حرف اول زدن را داشته ، خیلی خمیر مایه ها نیاز دارد گذشتن از مسائل اقتصادی در زندگی خیلی مهم بوده که امروز باید در ستار خان زندگی کند به هر دلیل ، کاش به عوض اینکه خط استاد را اصلا قابل نقد برای هر کسی نیست ، نقدش کنیم کاش خود استاد امیر خانی را نقد کنیم . اما در مقوله اینکه چرا انجمن خوشنویسان به اینجا رسیده ، آن یک بخش جدا است در بخش مسئولیت پذیری ایشان نسبت به انجمن ولی به هر جهت من استاد امیر خانی را دیدم و به هنرجویانم نشان دادم و آنها هم به هنرجوهایشان نشان می دهند و تاریخ تا زمانی که هست مطمئن باشید که از استاد امیر خانی به عنوان یکه تاز عرصه خوشنویسی تمام دوران خوشنویسی یاد خواهد کرد و برای من همین قدر بس که در زمانی زندگی می کنم که این مرد در آن زمان نفس می کشد ، فکر می کنم این بهترین چیزی باشد که من می توانم به عنوان یک هنرمند یدک بکشم یعنی در زمانی که استاد امیر خانی بوده ( این سخنان با گریه استاد کدخدئی همراه بود )
...........................................................................................................................................................
.......................................................................................................................
منتظر بخش دوم این مصاحبه ارزشمند و خواندنی در همین سایت باشید با مطالب بسیار زیبا و پر محتوا
................................................................................
به زودي:
سي امين نمايشگاه انفرادي
با عنوان:
قطعات طلايي
در بيست و يكمين سال فعاليت هاي هنري استاد علیرضا کدخدائی برگزار خواهد گردید
................................................................................................................................................................................
لطفا با نظرات ارزشمند خود ما را یاری فرمائید
مخصوص اعضای ویژه
توجه !
شما نیز می توانید جهت مشاهده مطالبی که مخصوص اعضای ویژه این سایت است به عضویت رسمی این سایت در آمده و از این پست و دیگر پستها و تصاویر محدود شده دیدن فرمایید