.........................................................................................................
نقدي برمقاله ي هنرخوارشد جادويي ارج مند
...اين روز ها ودراين چندساله ي اخير بي احترامي ها وحرمت شکني ها به اوج خود رسيده وگويا ما دچاريک فراموشي ي بزرگ شده ييم وآن چه ديگران درحق ما و فرهنگ وهنراين مرز وبوم کرده اند يک باره همه رابرباد فنا داده وبه کلي خودمان راازيادبرده ييم . به خوبي مي دانيم که قدرشناسي وسپاس گزاري درتمام جوامع بشري جايي رفيع دارد ودرآيين ايران واسلام نيزبسيارمورد اهميت بوده است که نقش آموزگار واستاد، پدر ومادر درزندگي ي مااساسي ومهم ترين است وقدرداني از مقام معلم واستاد در رديف احترام به والدين قراردارد ونيز مي دانيم که:
"زبوسيدني هاي اين روزگار يکي هم بود دست آموزگار"
پس سزاوار است که دربرابر آن عزيزان سرارادت وبندگي فرود آوريم وبه يادداشته باشيم که
"دستم بگرفت وپا به پا برد تا شيوه ي راه رفتن آموخت "
يک حرف ودو حرف برزبانم الفاظ نمودوگفتن آموخت "
بنابراين امروزهرچه داريم وبه آن مي نازيم لطف حق تعالي ، همت والا وصبرآنان بوده وپيوسته بايد شکرخداي رابه جاآورده ودربرابراستادان خودمتواضع وفروتن باشيم وازيادنبريم که روزي خرد وناچيزبوده ودردامن پرعطوفت ومهر آن مهربانان رشد وپرورش يافته ييم واين حکايت پرمغزاستادسخن سعدي شيرازي را هيچ گاه ازيادنبريم که:
"وقتي به غرور جواني بانگ برمادر زدم / دل آزرده به کنجي نشست وگريان همي گفت: مگرخرديت فراموش کردي که درشتي مي کني؟" حال که ازآغوش مهرورز همين پيش کسوتان ادب و هنراين سرزمين سترگ رشدکرده وبه خودمي باليده ييم نبايد به يک جا همه چيزراازياد ببريم وبادرشتي وتندخويي برآنان بتازيم ، دانسته هاي اندک خودرابه رخ بکشيم وچهره ي معصوم ورنج ديده ي آنان راکه ساليان پرمشقتي زانوي رياضت بغل گرفته وتمرين مشق عشق نموده و به عمق معاني رسيده اند ملول و افسرده کنيم و يا خود را برنا و دانا بدانيم وآنان را پير، بل که بايستي به ديو درون خود پي ببريم و از اين منيت و غرور کاذب به در آييم چرا که بزرگان هنرسرزمين ما پيري را به نقد جواني خريده و موي سپيدشان را فلک رايگان نداده است واينک خرد پيران در سر دارند و وجودشان گنج عظيمي براي نسل حاضر و ميراث بزرگي براي آينده گان است. دوستي عزيز در آغاز مقاله ي خود با شعري از حکيم بزرگ توس به "چهره ي ماندگار" اين مرز پرگهراهانت کرده و چونين نوشته: "هنر خوار شد جادويي ارج مند" و در آغاز سطرها نيز با بي احترامي نام استاد بي بديل خط شکسته ي نستعليق معاصر را آورده است و سپس با دو شعر ديگر موضوع مطلب خود را شروع کرده که مقايسه يي کاملا"بي ربط است ودر جاي ديگري از نوشته آمده است که نبايد گذشته گان را تخريب نمود و شخصيت آنان را خدشه دار کرد که خود اين عزيز عکس آن مهم راعمل نموده است و انسان بزرگي چون حضرت استاد يدالله کابلي را اين گونه نقد مي کند هرچند به قول دوست هنرمندم ، موسيقي دان و شاعر ارج مند" آهوشنگ بختياري" که گفته ست:
"هان اي بلوط پير تو بر جا بمان که نيست تاثير زخم بر تو از صد اره و تبر"
و جناب استاد کابلي با گفتن بهمان و فلان کوچک نمي شود و" نفرين ها و آفرين ها"ي ما هم براي او بي ثمر است اما اين بنده و شاگردان مکتب او همواره جز حسن و خلق و وفا چيزي ازجناب ايشان نه ديده و نه شنيده ييم واو هيچ گاه دچار تکبر نگرديده و جز به نکويي براي ديگران چيزي بر زبان نرانده است و پيوسته نه تنها خود را ياد نداده است بل که مسيرصحيح را براي هنرجويان روشن داشته و همواره تکه ي کلام او اشاره به" استادان طراز اول تاريخ" درويش طالقان ،سيد گلستانه ، ميرزاغلام رضا ومحمدرضا ي کر بوده است. استاد کابلي ابتدا از مرز قدما گذشته و به خوبي آنان را درک کرده سپس خود را به آنان پيوند داده واز همان مسيري که گذشته گان ترسيم کرده اند گذر نموده و به مقصد ومقصودخود رسيده است او ازهمه گان خط شکسته وشکسته ي نستعليق را بهتر مي شناسد و عاشق تر از همه عشق مي ورزد و در طلب هنر از همه شيفته تر و هنرجو تر است به طوري که هيچ گاه هنر جويي نتوانسته از او پيشي گيرد و اين راز طلبه بودن او را کم تر فردي متوجه گرديده و آنان که در کلاس درس ايشان حضور داشته اند به نيکي مغز مطلب را دريافته اند. کابلي خود صاحب شيوه است و گواه اين حرف سيل خروشان و جمع مشتاقان او در سراسر کشورو جهان اسلام است او نمي خواهد رقم ديگري را بر صفحه بگذارد بل که مي خواهد نقش خود را بر صحيفه ي هستي رقم زند و مانا گردد شايد اينان که امروزه ادعايي دارند فراموش کرده و يا سن و سالي کم تر داشته باشند که روزي روي آوري جوانان ايران زمين به خوش نويسي به وسيله ي" رسم الخط وسماع قلم" دو انسان فرزانه و فرهيخته"استاد غلام حسين اميرخاني و استاد يدالله کابلي خوان ساري" بوده است و نقش عمده يي در اين زمينه ايفا کرده اند وبنده ي کوچک نيزدر بيش از دو دهه هنر جويي ي خود و چند سال تدريس خوش نويسي ام شاهد اين موضوع بوده و هستم که علاقه مندان ابتدا اسيرخطوط سحرآساي شکسته ي نستعليق استاد کابلي مي شوند و بعد به حلقه ي نستعليق گرد مي آيند و پاي بست خط مي شوند .آري استادان عزيز ما ازخاصان ومقربان درگاه اند اگرمامي خوانيم ومي نويسيم آنان ناخوانده ونانموده دانند اگرفضا را به ماآموخته اند آنان به فضارسيده اند اگرماخط مي نويسيم آنان خود خط اندو اگرمابه کمال مي رسيم آنان خودکمال يافته و ازوجودخالق اند. القصه "هنرخوارشد جادويي ارج مند" نمي دانم منظور نظراين دوست عزيز چه کسي بوده است اما چون نام مبارک حضرت استادکابلي برده شده بايدعرض کنم که ايشان سهمي عمده در کل خوش نويسي ي معاصر داشته وشکسته ي نستعليق را به اوج هنري ي خود رسانيده است و صدالبته که "جادويي" راهم به گونه يي ديگر معنا کرده است. آري اوجادوگر است وباقلم سحر آساي خود مي رقصد ومي رقصاند که بي شک اين موهبت از عالم بالاست وآنان که گرداگرد او حلقه زده و شاگردي کرده اند نيک مي دانند که حضرت استاد چه گونه با ني يي خشک ومرکبي تيره شاه کار مي آفريند و يا به قولي "از کجا مي آيداين آواي دوست" عزيزان کاش به چشم جان در آثار و انديشه ي ژرف استاد کابلي بنگريدوبه چشم دل نظاره کنيد اما حيف که "چون غرض آمد هنر پوشيده شد / صد حجاب از دل به سوي ديده شد" مگر نه اين است که ما مي خواهيم از جمال به کمال دوست نايل شويم؟ مگر نه مسير هنري منتهي به معشوق ازلي است ؟ پس چرا به بي راهه مي رويم و به جاي ديدن ماه، نوک انگشت خود را مي بينيم ؟چرا سرمشق هاي روزهاي اول مان را از ياد برده ييم ؟ چه شد که مي نوشتيم "ز ارباب ادب درياب آداب" و "ادب آداب دارد " چرا ادب نياموخته و آب را نيزگل آلود کرديم؟ مگر نه اين که "مردم بالا دست آب را مي فهمند ؟ " پس بياييم دست از خود خواه يي برداريم و جرعه يي از مي ناب معرفت بنوشيم ، حياتي جاودانه بيابيم وماندگار شويم .درانتهاي مطلب توصيه مي شود که همه ي خوش نويسان عزيز در هر کجاي جهان که نمايش گاه داير مي کنند سرمشق هاي " زارباب ادب درياب آداب " و "ادب آداب دارد " را تابلو کنند و درمجموعه ي خود به تماشا بگذارند و در پايان اين که:
"فراموش مکن نام استاد خط که بر همت اوست بنياد خط "
غفور اسکندري سبزي / ايذه
18/11/89
.........................................................................................................
لطفا با نظرات ارزشمند خود ما را یاری فرمائید
مخصوص اعضای ویژه
توجه !
شما نیز می توانید جهت مشاهده مطالبی که مخصوص اعضای ویژه این سایت است به عضویت رسمی این سایت در آمده و از این پست و دیگر پستها و تصاویر محدود شده دیدن فرمایید