..................................................................................
نقش ميرزاي كلهر در خوش نويسي ايراني
بدون هيچ ملاحظه يي ميرزا محمد رضا كلهر كرمان شاه يي يكي از بزرگترين خوش نويسان ايران است و از بركت او امروزه خوش نويسي بدين گستردگي شاخ و برگ دوانيده است . وي به هنر خوش نويسي جريان بخشيد . و ساليان متمادي بسياري از ممالك اسلامي را طي كرده و تشنگان هنر اين وادي را سيراب نموده است . ابتدا بايد او را ميرعماد زمان خود دانست . سپس كلهري كه آن چه خوبان همه دارند او يك جا در وجود خود جمع نموده است . اگر به تاريخ خوش نويسي برگرديم ، بزرگاني چون : ميرعلي تبريزي - سلطان علي مشهدي - ميرعلي هروي ،محمدحسين تبريزي و مير عماد الحسني همانند ستون سقف بسيار نقش هنر ارج مند خوش نويسي را نگه داشته اند و كلهر به پشتوانه ي اين بزرگان و با ذوق سرشار و نبوغ ذاتي ي خود به آن جايي دست يافت كه تاكنون چشم روزگار چونين نابغه اي را به خود نديده است . بنابراين گزافه نيست اگر بگوييم بعد از كلهر نستعليق پيش رفتي نداشته است . او مردي آزاده و بي نياز از تعلقات مادي بود و با اندك شاگرداني كه آن هم به مشكل و وسواس زياد مي پذيرفت خوش نويسي را جاني دوباره بخشيد و به دست ميراث داران امروز سپرد . كلهر دائم المشق بود و جز به مشق عشق و تزكيه ي نفس نمي پرداخت . غم او براي خط و شادي او نيز براي خط بود « روزي عده يي از شاگردان، وي را ديدند كه تبسم بر لب داشت . با تعجب علت خوش حالي ميرزا را پرسيدند ميرزاي كلهر در پاسخ گفت : تا امروز متوجه نبودم كه دايره ي معكوس چه گونه است اما اكنون فهميدم . » مي بينيم كه كلهر در ذات و زيبايي ي حق كه همانا هنر تمام نماي خوش نويسي ايراني است ، ذوب گرديده است . كتابت هايش در فرم هاي گوناگون به رشته ي تحرير در آمده سياه مشق ها و مفردات او نيز با تمام وجودش به اثبات رسيده است . خط ميرزاي كلهر ظرافت ، قدرت و صلابتي تام دارد . زيرا طبع بلند ميرزا هيچ گاه وي را راضي نكرده و همواره در جهت رشد و شكوفايي ي اين هنر ملي كوشيده است اين ادعا را در يادنامه ي كلهر كه به همت استاد غلامحسين اميرخاني گرد آمده است مي توان به اثبات رساند . اگر به فيض الدموع نظري بيندازيم به يگانگي او در كتابت پي مي بريم و اگر سفري به سفرنامه ي خراسان كنيم اوج پختگي و صبر و طاقت كلهر را در آن خواهيم ديد . ميرزا نخست قدما را تجربه كرده و به ويژه از ميرعماد بزرگ بهره مند گرديده است . اگر به سياه مشق هاي او كه در يادنامه و كتب ديگر آمده رجوع نماييم روشني مطلب مشخص مي شود . ميرزاي كلهر نقشي جاودانه در ترويج اصولي و شيوه ي درست آموزشي دارد چه بسا اگر وجود نازنين اش نبود امروزه اين هنر ارزش مند از بين رفته بود و ما به اين وسعت شاهد ترويج هنر خوش نويسي نبوديم . از پيروان كلهر مي توان به عماد الكتاب السيفي قزويني و سيد مرتضي حسيني برغاني اشاره نمود . در اين دوره خوش نويسان چيره دستي چون ميرحسين ترك خوش نويس باشي و ميرزا غلامرضا اصفهاني نيز حضوري قدرت مند داشته كه هر كدام حديثي مفصل و نيز سهم عمده يي در هنر خوش نويسي به ويژه در سياه مشق و كتيبه دارند ولي متأسفانه تاكنون آن طوري كه حق است به ميرحسين ترك پرداخته نشده خط ميرحسين ترك از ويژگي هاي خاصي برخوردار است و بعضاً خط وي را نسبت به خط ميرزا غلام رضاي اصفهاني برتر دانسته اند ، در اين باره مي توان به كلك مستي رجوع كرد . اما تاكنون هيچ كدام جاي گاه ميرزاي كلهر را كسب نكرده اند . در نامه اي از ميرزا غلام رضاي اصفهاني به دويست شاگرد اشاره گرديده كه همه از طبقه ي شاه زادگان بوده و جز در برخي كتب و موزه ها ردپايي از اينان بر جاي نمانده است . زيرا كه : « ناز پرورده تنعم نبرد راه به دوست » و پرداختن به اين مهم مجال ديگري مي خواهد با اين حال چيزي از بزرگي غلام رضا كاسته نمي شود بل كه آثار وي از گران بهاترين آثاري است كه گويي همين چند دقيقه پيش نوشته و بر جاي نهاده است . بعد از ميرزاي كلهر مي توان به عماد الكتاب السيفي قزويني و مرحوم سيد مرتضي حسيني برغاني كه سلسله ي خوش نويسي را به نسل بعد گره زده اند نام برد . عماد الكتاب نيز جرعه نوش درياي بي كران كلهر و هم تبار ميرعماد بزرگ است . هر چند وي شاگرد حضوري كلهر نبوده اما موفق تر از همه و با وجود گرفتاري ها و ناملايمات زمانه توانست نقش مهمي را در خوش نويسي ايفا نمايد . خوش نويسان معاصر چندان گام مؤثري در راستاي هنر خوش نويسي بر نداشته اند و همان گونه كه در سطور گذشته اشاره شد مي توان آنان را ميراث داران خط ناميد يكي ديگر از كارهاي ماندگار خوش نويسان معاصر حفظ و نگه داري زبان و خط پارسي است . اين مهم ترين خدمتي بود كه از سوي خوش نويسان و فرهنگ دوستان اتفاق افتاد و موجب گرديد تا فرهنگ غني ايراني خدشه دار نشود ضعف هنرمندان خوش نويس اين دوره عدم شناخت آثار گران سنگ قديم است كه موجب شده تا كم تر خوش نويسي در تاريخ معاصر ماندگار گردد چرا كه اغلب خوش نويسان ديد و تفكري صحيح نسبت به آثار گذشته گان ندارند و هيچ حركتي بدون انديشه و تفكر ماندگار نيست . به قول سهراب سپهري : « خوش نويس ديروز مجذوب اهل حال بود - فاني و درويش بود از خود گذشته بود . بر پيشاني خط طراوت اكنون نيست . »ما نبايد تقليد كوركورانه داشته باشيم بل كه بايستي مسير صحيح را پيدا كرده و صراط مستقيم را دريابيم و راه نمايان خوبي براي نسل آينده باشيم . يكي ديگر از آفات خط و خوش نويسي اجرا است چرا كه خوش نويس همواره مي كوشد تا به هر شكلي اثر خود را رنگ و رو بخشيده و آن را در تماشاگاه بگذارد همين كه خوش نويس در حالت عادي و آزاد مشق مي كند مي بينيم چيز ديگري است ، پس بايد فرد تجربه هاي خود را در فرم هاي آزاد به نمايش بگذارد . تا اين كه ظاهر فريبنده اي نداشته باشد و در حقيقت خوش نويس خود و روح خود را به آوردگاه بنمايد . اگر كسي بخواهد كاري تازه و نو انجام نمايد شناخت ژرف آثار قديم موجب اين خلاقيت مي شود در غير اين صورت راه به جايي نخواهد برد . از آثار به يادگار مانده ي ميرزاي كلهر چونين بر مي آيد كه بخشي را براي گذران معاش در قالب سرمشق براي شاگردان ، قسمتي را بنا به خواست ناصر الدين شاه و اشتياق خود مرحوم كلهر به زيارت امام رضا (ع) كتابت نموده و سياه مشق هايي است كه در نهايت پختگي تحرير گرديده است تاكنون فردي در كتابت به مرحوم كلهر نرسيده و شكي نيست كه اگر كسي امروزه بخواهد به جايي برسد بايد همانند ميرزاي كلهر شانزده ساعت از شبانه روز را خط بنويسد . خطي كه همراه بينش و تفكر باشد . در غير اين صورت « ندهد فايده گر سعي نمايد صد سال » خوش نويس گوشه ي انزوا مي نشست و مشق مي كرد . و صداي ناله ي ني ي او گوش تمام عالم را پر مي نمود . تا جايي كه ذوق كاتب شنيده مي شد « كافي نوشته ام كه به تمام عالم ارزد . » كلهر از خوش نويسان مقتدري بوده كه هيچ گاه تسليم زر و زور نشده و اگر به منزلي براي سرمشق دادن مي رفت بسيار باوقار و ابهت او را به منزل دعوت مي كردند . حال بايد متذكر شد و به تمام خوش نويسان و مروجان اين هنر شريف گوش زد كرد كه بسان مردان ره دست از مس وجود بشوييد و براي هميشه مانا باشيد . اگر به خط شكسته ي نستعليق نگاهي گذرا داشته باشيم به درويش عبدالمجيد طالقاني مي رسيم كه در مدت كوتاه عمر خود ، اين خط را به اوج زيبايي و كمال رساند و پس از وي سيدعلي اكبر گلستانه و ميرزا غلام رضاي اصفهاني به عرصه ي ظهور نايل آمدند . ضمن اين كه در مقدمه ي فيض الدموع آمده است كه ميرزاي كلهر خط شكسته را بامزه تر ، به تر و محكم تر از درويش مي نوشته اما متأسفانه اين گفته هنوز ثابت نشده و اين مهم نيز از نابغه اي چون كلهر بعيد به نظر نمي رسد . بنابراين در خط شكسته نيز ستون هاي ارج مندي وجود دارد . اما آن چه مسلم است بعد از مرحوم گلستانه تغييري در فيزيك خط شكسته صورت نگرفته و چندان تفاوت نيز نداشته است . تا اين كه پس از ركودي بسيار ، استاد يدالله كابلي خوانساري پا به عرصه ي ظهور مي گذارد و دستي بر چهره ي اين خط فراموش شده مي كشد و غبار از روي آن بر مي دارد و اين شكسته خطه را آباد مي سازد . به درستي او يكي از ستون هاي بزرگ خط شكسته و در زمره ي درويش و گلستانه درآمده است . وي نه تنها خط شكسته را وارد فضايي جديد كرده است بل كه به ور كامل فيزيك آن را نيز تغيير داده و به نام خود رقم زده است . به جز استاد كابلي نمي توان فرد ديگري را يافت كه بتواند بر قلم رو خط شكسته حكومت كند . چنان كه بعد از عماد الكتاب هم هنوز كسي در وادي خط نستعليق نتوانسته است قامت راست نمايد . لذا با توجه به اين كه درويش عبدالمجيد طالقاني در سن 35 سالگي سرآمد شكسته نويسان مي شود نمي توان گفت كه ديگري به وجود نخواهد آمد چرا كه ممكن است اين فرد هنوز به عالم خاكي پا ننهاده باشد بنابراين خوش نويسان و مدرسان امروز وظيفه دارند تا مسيري درست پيش روي هنرجويان قرار دهند تا شايد نوابغي پديد آيند و در خوش نويسي حرفي براي گفتن داشته باشند . ماجراي كلهر به اين جا ختم نمي شود خط او براي استادان معاصر و بعضاً فوق ممتاز قابل درك است و اين از عيب خوش نويس معاصر است به گونه يي كه خط قدما را تجربه نكرده به ناچار خط خود را برتر از خطوط آنان مي داند . كه اين ناشي از عدم شناخت وي نسبت به گذشته است . هنرجو ابتدا بايد با فرم ظاهري و فيزيك حروف و كلمات آشنا شود سپس وارد مراحل بعدي گردند . بنابراين در اين جا مي توان به خاطر قدرت و استحكام خطوط بزرگاني چون : ميرحسين ترك و ميرزا غلام رضاي اصفهاني براي اين عزيزان توصيه نمود . زيرا كلمات چاق تر ، تمام قلم تر و قوي تر نشان داده شده و طبق تجربه اي چند ساله ي بنده سفارش مي شود تا به اين گونه دنبال گردد . و حتي الامكان از توضيح زياد و وارد شدن به مقوله ي تكنيك براي هنرجويان مبتدي پرهيز گردد . زيرا هنرجو دچار دوگانگي خواهد شد . و دست رسي به خوش نويسي را براي خود امكان پذير نمي داند . در صورتي كه با تشويق مي توان وي را به اين وادي ره سپار نمود . خوش نويسي همواره مورد اهميت بوده كلام وحي ، جملات قصار و اشعار حكيمان را به به ترين وجه نشان داده است .
عشق مي ورزم و اميد كه اين فن شريف / چون هنرهاي دگر موجب حرمان نشود.
غفوراسکندري سبزي
1382 / ايذه
1382 / ايذه
..................................................................................
.........................................................................................................
لطفا با نظرات ارزشمند خود ما را یاری فرمائید مخصوص اعضای ویژه
توجه !
شما نیز می توانید جهت مشاهده مطالبی که مخصوص اعضای ویژه این سایت است به عضویت رسمی این سایت در آمده و از این پست و دیگر پستها و تصاویر محدود شده دیدن فرمایید