« بخش دوم »
هندسه ی نهفته درخوشنویسی وحضورآن درنشانه نوشته های ایرانی(باتاکیدبرخط نستعلیق)
مقاله ای از هنرمند گرامی آقای سعید خوش منش از شهرستان میاندوآب
..........
..........
تناسب طلايي در خط نستعليق :
در قرن 8 هجري قمري هنگامي كه عروس خطوط اسلامي يعني نستعليق تولد يافت و به جامعهي هنري و ادبي آن دوره راه پيدا كرد بنظر ميرسد كه ميرعلي تبريزي واضع خط نستعليق و يا ديگر هنرمنداني كه در تكميل و قاعدهمند كردن اين خط بسيار كوشيدهاند مثل جعفر بايسنغري، ميرعلي هروي و ... بدون شناخت تناسب طلايي و آگاهي از اين نسبت به طراحي اين خط پرداختهاند چرا كه اين تناسب چنانكه ذكرش رفت در زندگي انسان، طبيعت و ... كه از اول جاري بوده و انسان بويژه هنرمندان صاحب ذوق با عادت زيبابيني و درستبيني، اين تناسب را در خط نستعليق هم به كار بستهاند و تناسبي كه در بسياري از آفرينشها طبيعت بر اساس رديف فيبوناچي ميباشند مانند گل آفتابگردان، گل داودي، خانواده بابونه و بسياري ديگر.
و نيز اين تناسب در بدن و هيكل انسان كه لوكوربوزيه معمار برجسته فرانسوي قرن بيستم تحت عنوان مودولار (Modular) يا سنجهگر، نسبت طلايي را در بدن انسان بازيافت و آنرا اساس طرحهاي معماري خويش قرار داد و نخستين ساختماني كه از آغاز پيريزي تا پايان آن و حتي باغسازي و فضاي سبزش بر اساس اين دو رديف اعداد طلايي لوكوربوزيه بر پا شد « سيته راديوز» در مارسي فرانسه بود و متوجه شديم كه اندازه اندامهاي بدن انسان نسبت به يكديگر تناسبي طلايي دارند و طبيعتاً اندامي را زيبا ميدانيم كه تناسب اعضاي آن با يكديگر طلائي باشد.
حال اگر شخصي را كه مثلاً اندامي، دوتا پايش و يا دستها و يا كف دستش يا گردنش يا ديگر اجزاي بدن وي از حد معمول كوچكتر يا بزرگتر باشد مشاهده كنيم همهي ما بدون اينكه اعضاي وي را با متر اندازه بگيريم و يا با نسبت طلائي بسنجيم در اولين نگاه متوجه عدم تناسب اندام وي خواهيم شد و بدن وي را زيبا و كامل نخواهيم ديد. بنابراين هر اثر هنري يا غيرهنري ديگر نيز اگر با اين تناسبات طلائي رابطهاي داشته باشند بنظر زيبا و نيكو خواهند نمود و هر اثري كه فاقد تناسب طلائي باشد ممكن نيست كه زيبا جلوه كند.
در مورد خط نستعليق نيز اين قاعده كاملاً صدق ميكند چرا كه عموم مردم از اين خط خوششان ميآيد و آنرا زيبا ميپندارند حتي كسانيكه فاقد ذوق هنري هستند ولي زيبايي نستعليق را درك ميكنند ما اگر دو قطعه خط نستعليق را كه اولي در نهايت دقت و ظرافت نوشته شده و تمام قواعد در آن لحاظ شده باشد و نمونه دوم از حروف تركيبات نستعليق باشد ولي حروفات درست اجرا نشده و تركيب درستي نداشته باشند اگر اين دو اثر را به افرادي كه حتي فاقد درك خوشنويسي نستعليق است نشان بدهيم مطمئناً همه تابلوي اولي را ترجيح خواهند داد چرا كه تناسبات طلائي در آنها موجود ميباشد و در نظر بيننده زيبا جلوه مينمايد.
انسان حقيقتاً زيباپرست و حقيقت جو است هميشه به دنبال زيبايي است و بدنبال تناسب بهتر و كاملتر كه ما در اين پايان نامه آنرا تناسب طلايي نامگذاري كرديم.
بهرحال خط نستعليق در دوراني رشد و نمو يافت و به اوج زيبايي خود رسيد (دوره تيموري- صفوي) كه هنرمندان در عرصههاي گوناگون هنر در اوج شكوفايي و خلق آثار بديع معماري، مينياتور و نقوش هندسي و ... بودهاند كه همگي در نهايت زيبايي و كمال بوده و دورة طلايي هنر ايران را شامل ميشد كه تأثير متقابل اين هنرها را در شكلگيري خط نستعليق و اعتلاي آن را نميتوان ناديده گرفت.
واضعين خط نستعليق در شكل حروف و كلمات و انتخاب كادر، مرقع، قطعات، چليپا، كتابت و فاصله دو سطر و ديگر حالات تركيبي آن در اكثر موارد نزديك و گاه بنحوي اعجابآور منطبقبر تناسب طلايي عمل نمودهاند حتي در تركيبات سطر هم اين تناسب رعايت شده است بطوري كه در يك صفحه وقتي ميخواهيم يك سطر را بنويسيم اولاً در وسط صفحه بايد سطر قرار بگيرد (متناسب با صفحه) و نيز كشيدهاي كه در سطر وجود دارد در چپ سطر كه اولويت اول كشيده در آن قسمت قرار دارد و اين محل همان قسمت طلايي سطر و صفحه ميباشد و نيز اين قانون در كتابت، چليپا و قطعه نيز به نوعي رعايت ميگردد.
در اين مجال تجزيه و تحليل حروف نستعليق كه رسم المشق استاد معاصر جناب استاد غلامحسين اميرخاني به عنوان خط مبنا در نظر گرفته شده است را مورد بررسي قرار خواهيم داد و از دو جهت حروف و كلمات را كه با رابطه دارند مورد بررسي قرار خواهيم داد.
الف: نسبت ضعف و قوّت
ب: نسبت اندازههاي اجزاء با كل و اجزا با يكديگر[15]
الف: نسبت ضعف و قوّت
طبق تحقيقاتي كه بنده از روي خطوط نستعليق اساتيد بزرگ خوشنويسي ايران به عمل آوردهام و نيز بر اساس جزوهاي كه استاد جواد بختياري از استادان مسلم خوشنويسي درباب جوهره و ساختار هندسي خط نستعليق انجام دادهاند و به اين موضوع اشاره نموده اند كه در اثر تجزيه هندسي حروف نستعليق، شروع حروفات و زاويهاي كه حروف با آن نوشته ميشود در حدود 448/63 تانژانت 2 ميباشد و زاويهاي كه تقريباً در همة شيوههاي خوشنويسي از قديم تا امروز مشاهده شده است تقريباً همان زاويه 63 درجه ميباشد و در اين مختصر همان زاويه 63 درجه ملاك قرار خواهد گرفت.
اين زاويه 63 درجه زاويهي شروع حروف با خط كرسي ميباشد، بدين معني كه هنرمند خوشنويس قلم را در شروع تحرير با زاويه 63 درجه روي كاغذ قرار داده و به كار خود ادامه ميدهد. و اين زاويه در اكثر حروف تا انتهاي تحرير حفظ ميشود، ولي بعضاً به اقتضاي سليقه خوشنويس مختصر تغييري در تحرير حروف داشته است. نكته قابل توجه اينجاست كه هر جا شروع قلم با اين زاويه نبوده خط از زيبايي لازم بيبره مانده است.
..............
ب: نسبت اندازههاي اجزاء با كل و اجزا با يكديگر
در نسبت اجزا اندازه سطح و طول و ميزان گردشهاي حروف مورد نظر است همانطوركه زاويه 63 درجه در زيباترين حروف خوشنويسان رعايت شده است نسبت طلائي نيز بين اجزاء آنها بطرزي دقيق و اعجابآور صادق است. ذكر اين نكته ضروري است كه سليقههاي خوشنويسان در انتخاب شيوه و اختلاف در سبكهاي آنان باعث نشده است كه آثار آنها در عين گونهگوني فاقد نسبت طلائي باشد بلكه نمونههاي بسياري مشاهده ميشود كه در عين اختلاف در حجم و ميزان ضخامت ضعفهاي خط (بخاطر نوع تراش قلمني) اجزاء آنها با يكديگر متناسب و زيبا بوده است ميتوان در عين حفظ تناسب طلايي شيوهها و سبكهاي گوناگوني از خط نستعليق را طراحي و مشق نمود.
...........
الفبا و حضور مستطیل طلایی در ساختار آنها، منبع تصویر (5)
...........
حضور مستطیل طلایی و زوایای 63 درجه در ساختار آنها ، منبع تصویر (6)
...........
هندسه ي حروف نستعليق :
..............
خط كرسي :
كرسي يكي از اصول دوازدهگانه خوشنويسي به شمار ميرود و در حقيقت يكي از زير مجموعههاي تناسب در نستعليق و معناي آن « مكان جاي گرفتني» است كرسي خط راستي است كه حروفات نستعليق بر روي آن سوار ميشوند و نظم خود را حفظ مينمايند. اگر خط فاقد كرسي باشد، كلمات بالا و پايين رفته و زيبايي خود را از دست خواهند داد. كرسي را نبايد خط زمينه قلمداد كرد چرا كه خط زمينه در آموزش مفردات خوشنويسي اهميت و كاربرد دارد و هنرجويان در آموزش خط، از خط زمينه بهره ميبرند و طرز نگارش حروف روي خط را ياد ميگيرند و خط زمينه به بهتر يادگيري آنها كمك ميكند. ولي كرسي الزاماً در يك راستا وجود ندارد مثلاً در يك قالب چليپا ممكن است كه 3 نوع خط زمينه در يك مصرع موجود باشد و كرسي حروف از 3 خط راست تشكيل شده باشد و يا از خطوط راست بيشتر يا كمتر. براي مثال و روشنتر شدن اين موضوع يك مورد را در ذيل با تصوير نشان ميدهيم كه يك شعر دو بيتي است و بصورت چليپا نوشته شده است. كه مطلع شعر بدينگونه است : اي برده گمان كه صاحب تحقيقي؛ كه در اين مصرع 3 نوع خط زمينه را شاهد هستيم : خط اولي كه حروف « د- ه- گما- صا » روي آن قرار گرفتهاند، خط دوم حروف «ي- ن- حب» روي آن قرار گرفته است و خط سوم كه حروف «كه- تحقيقي» روي آن قرار گرفته است. يا در مصرع دوم كه : وندر صفت صدق و يقين صديقي؛ كه خط اول حروف و كلمات « ند- ر- صفت و صد » قرار گرفتهاند. خط دوم حروف «و- ق- يقين» قرار گرفته است و خط سوم حروف و كلمات «صد و يقي» قرار گرفتهاند. پس ملاحظه ميشود كه در خط نستعليق در يك سطر بنابه اقتضاي تركيب ميتواند بيشتر از يك خط زمينه كه همان كرسي است را داشته باشد تا حروفات و كلمات بهتر و زيباتر بتوانند در جايگاه خود قرار بگيرند.
...........
...........
زاويه 63 درجه
اندازهي زاويهي شروع قلم در حروفات نستعليق 63 درجه است كه ذكر آن رفت و نيز فهمديم كه هر خطي كه (نستعليق) با اين زاويه شروع نكرده باشد از زيبايي كامل بيبهره مانده است. طبق تحقيقات انجام گرفته بر روي الفباي فارسي از رسم المشق استاد اميرخاني اين نكته به صورت تصويري و مستند كاملاً نشان داده شده است كه شروع كليه حروفات با زاويه 63 درجه ميباشد. و اين زاويه تا انتهاي نگارش حروف ادامه دارد.
در تركيبات حروف و كلمات نيز اين زاويه كاملاً صدق ميكند و بطور كلي در كليه كلمات و قطعاتي كه با خط نستعليق نوشته ميشود اين زاويه رعايت شده است. بعضاً اين زاويه 60 درجه هم ديده شده است.
...........
زوایای 63 درجه در حروفات نستعلیق منبع تصویر (5)
...........
زاويه 30 درجه
شيب كليه كلمات و اتصالات نستعليق نسبت به خط كرسي يك زاويه 30 درجه ميسازد يعني اگر شيب كلمات نگارش يافته بيشتر يا كمتر از 30 درجه باشد كلمه زيبايي خود را از دست خواهد داد و خارج از قالب خط خواهد بود براي مثال كلمه «همچو» شيبي كه نسبت به خط كرسي دارد اگر انتهاي حروفات هـ - م – چ – و را با يك خط راست در امتداد هم نشان بدهيم زاويهاي كه با خط كرسي تشكيل ميدهد دقيقاً زاويه 30 درجه است. و اين نشان ميدهد كه در طراحي خط نستعليق با اينكه وسايل اندازهگيري از جمله نقاله- خط كش و ... بكار نرفته است ولي طبق زيباييشناسي و درك تناسب طلائي كه هنرمندان خوشنويس و مبدع اين خط داشتهاند. به طريق حسّي و ذوقي اين هماهنگي و نظم را به كار بستهاند. در يك سطر خوشنويسي يا حتي كليه سطور يك قالب چليپا كلمات و اتصال حروفات با هم نسبت به خط كرسي زاويه 30 درجه دارند.
...........
...........
زاويه 80 درجه
صعود مجازي و نزول مجازي از اصول دوازده گانه خوشنويسي نستعليق ميباشد كه ميرعماد در آداب المشق خود از اين اصول نام برده است: در خوشنويسي نستعليق يك سري حروفات در هنگام تحرير سير صعودي به خود ميگيرند و انتهاي حروف به طرف بالا تمايل پيدا كرده و امتداد مييابند از جمله كلماتي كه آخر آنها به الف ختم ميشود. كه، با، الف اين سير صعودي انجام ميگيرد. مثل كلمات : كا، سا، تاو ... كه زاويهاي كه اين حروف با خط كرسي ايجاد ميكنند يك زاويهي دقيقاً 80 درجه ميباشد. ما در نگارش الف : در شيوه آموزش نستعليق يادآور ميشويم كه با عرض قلم به ارتفاع 3 نقطه و مستقيم عمود بر خط كرسي الف را مينويسيم ولي عملاً اين زاويه 90 درجه نيست بلكه 80 درجه است يعني يك مقداري در حدود 10 درجه تمايل به سمت راست دارد. تا آن ظرافت و طنازي خاص نستعليق را حفظ كرده و از تبديل شدن نستعليق به يك رسم المشق خشك جلوگيري نمايد. در طراحي نستعليق كليه حروفات و تركيبات آنها يك كرشمه و انحناي خاصي وجود دارد. هيچ حركت مستقيم و راست و خشكي وجود ندارد همه يك طنازي و انحناي مخصوصي دارند. از الف گرفته تا دواير ن- ي- ل- ع- و ... حتي حروف ب- پ- ت- ث- و نظير اينها كاملاً روي خط كرسي صاف و مستقيم نوشته نميشود بلكه؛ زاويه 63 درجه كه شروع ميشود امتداد پيدا ميكند و با چرخش قلم در انتهاي حروف به زاويهي ديگري تبديل ميشود. مثلاً درب كشيده آخر ب به يك منحني ختم ميشود و درب كوتاه آخر ب با زاويه 90 درجه عمود به بالا هدايت ميشود (در حدّ نيم نقطه) پس ملاحظه ميكنيم كه حروفاتي كه بنظر عمود و قائم بنظر ميرسند كاملاً قائم نيستند و يك شيب ملايم و زاويهي ملايمي در آنها براي زيبايي هر چه بيشتر خط در آنها موجود ميباشد. ولي در ادامه مطلب به زاويه 90 درجه نيز اشارهاي خواهيم داشت كه بعضي از زوايا در نستعليق نيز زاويهي 90 درجه دارند.
...........
...........
زاويه ي 90 درجه :
كل خط نستعليق از تركيبات دوّار و منحني تشكيل شده است. يعني اكثريت شاكلهي حروف را منحني تشكيل ميدهد حتي حروفي مثل ب- ك و نظاير اينها كه بنظر صاف و كشيده هستند ولي در واقعيت يك انحناي ملايمي در ذات آنها وجود دارد و مشخص ميشود كه اين خط از گوشههاي تيز و مكعبي كاملاً بدور است. ولي با اين همه برخي از اتصالات و تركيبات هر چند اندك وجود دارند كه با خط افق و كرسي زاويه 90 درجه تشكيل ميدهند. و اين زاويه در اتصالات و تركيبات به استحكام خط كمك ميكند و خط را با وقار و متين نشان ميدهد و مشخص ميكند كه در كنار اين همه فرمهاي پيچ در پيچ و انواع پيچشها و دواير و كمانها يك قائمي هم نياز است كه صلابت و استحكام خط را نشان بدهد. طي تحقيقاتي كه در خط نستعليق بوجود آمده است حروفاتي كه آخر به ن ختم ميشود در حركت آغازين ن : اول ن يك زاويه كاملاً 90 درجه با خط كرسي ايجاد ميكند، پر واضح است كه اگر ن و اتصالات آن با زاويهاي غير از 90 درجه تركيب ميشد و اتصال مييافت آن زيبايي لازم را دارا نميشد و آن استحكام لازم را پيدا نميكرد. به غير از ن اكثر اتصالات حروفات دايرهاي مثل ص- س و ش در اتصال حروفات و قطعات به دايرهي آخر زاويه 90 درجه با خط زمينه ايجاد ميكنند. و نيز در حرف م : حركت اول م كه روي خط زمينه نوشته ميشود و باقي م كه اصطلاحاً دُم م گفته ميشود از بالا به پايين با قلم هدايت ميشود در آخر نوشته يك زايه دقيق نود درجه با خط افق موازي كرسي ايجاد مينمايد.
نمونههايي از اين مورد در ذيل آورده شده است.
...........
زوایای 90 درجه منبع ( 5 ) و ( 6 )
...........
زاويهي 150 درجه (30 درجه مخالف) :
زاويه 150 درجه يا اسمي كه برايش متناسب با 30 درجهي شيب تركيبات (30 درجه مخالف) گذاشتم در كليه تركيبات و نيز بعضي از تك حروفات ديده ميشود حتي در نقطه كه آغازين حركت در خط نستعليق ميباشد و به عنوان معيار اندازهگيري نيز ميباشد اين زاويه مشاهده ميشود. ضلع پاييني نقطه از سمت چپ زاويهاي كه با خط زمينه ايجاد مينمايد زايه 30 درجه مخالف ميباشد (150 درجه) يا حروفات ح- چ و ... كه در اول كلمات كشيده ميآيد يك زاويه 30 درجه مخالف ايجاد مينمايد. اگر نقطه در خط نستعليق را به چهار بخش برابر تقسيم كنيم با تكرار خطهاي شيب اصلي و قرينه و همچنين خط قلمگذاري، شبكهاي پديد ميآيد كه براي نمايش كرسي حرفها و كلمهها در نستعليق كارساز است. تقريباً همهي حرفها و كلمههاي نستعليق به سادگي در اين شبكه جاي ميگيرند. قابل ذكر است كه در تجزيه و تحليل حروف و كلمات با اين شبكه ميتوان درستي يا نادرستي اجرا دربارهي قوت و ضعف حرفها و كلمات را دريافت.
...........
زوایای 150 درجه منبع (5 )
...........
تجزيه كشيدههاي تخت و شيبدار :
در تركيببندي نستعليق كشيدهها اساسي ترين شكلها هستند. كشيدهها را ميتوان از نظر خوشنويسي به دو گروه كشيدههاي شيبدار و كشيدههاي تخت تقسيمبندي نمود. مانند كشيدهي قوسدار س و مورد بعدي كشيده تخت مثل ب : كه روش نگارش اين حروف را مورد تجزيه قرار ميدهيم.
ميدانيم كه هر بيضي دو قطر دارد يك قطر بزرگ و يك قطر كوچك : حال يك بيضي را در نظر بگيريد كه نسبت قطر بزرگ به قطر كوچك برابر با يا همان نسبت طلائي باشد. اگر اين بيضي را حول مركزش به اندازهي 30 درجه در خلاف جهت عقربههاي ساعت دوران بدهيم به سادگي قوس كشيده حرف «س» به دست ميآيد.
پس مشخص ميشود كه شيب كشيدهي س 30 درجه ميباشد كه همان زاويه خط شيب اصلي ميباشد به همين دليل است كه تركيب كلمههاي چند حرفي شيبدار در زير كشيدههاي قوسدار زيبا، چشمنواز بنظر ميرسد زيرا از ديدگاه هندسي زاويه اين كلمهها با زاويهي كشيده مسلط بر آنها يكي است و فضاي پديد آمده ميان اين دو فضاي هماهنگ و متعادل خواهد بود.
اگر بيضي مذكور را به جاي 30 درجه 10 درجه برخلاف عقربههاي ساعت دوران دهيم كشيدههاي تخت بدست ميآيند و اگر بيضي را 60 درجه دوران دهيم قوس حلقههاي دواير زده ميشود.
نكته آخر اينكه شايد در هيچ هنري به اندازه نستعليق تناسب طلايي حضوري بنيادين نداشته است.
...........
...........
1ـ نشانه هايی كه با حروف اول نام موضوع طراحی می شوند اين نشانه ها را به فرنگی ، مونوگرام monogramme می گويند
2ـ نشانه هايی كه با نام كامل موضوع طراحی می شوند . اين نشانه ها به فرنگی لوگوتايپ logotype ناميده می شوند و در طراحی آنها تركيب خوشنويسی ، نقش مهمی دارد . اين نشانه ها گاه صرفاً از يك تركيب هنرمندانة خوشنويسی، به وجود میآيند. و گاه شيوة نوشتن حروف ، شكل و تصويری را مجسم می كند .
در آثار خوشنويسی باقی مانده از قدماً ، اين نشانه نوشته ها كه به شيوه های طغری، مثنی، مهرهای امضا ، خط بنايی در تركيب تصويری خوشنويسی مشاهده میشود، كه خود نمونه های ارزنده ای در اين زمينه هستند .
در بررسی اجمالی كه به نشانه نوشته هايی كه در سالهای اخير طراحی شده ، و شيوه های نو گرافيكی در آنها مشهود است، به اين قضیة اساسی پی می بريم كه طراحی نشانه نوشته ای موفق است، و توانسته است حق مطلب را اداء كند و به ارزشهای خوشنويسی كه گذشتگان ما در اثر مشقات و قبول مرارتهای فراوان به اصول آن دست پيدا كرده اند. و نظمی و مقالی خوشايند را فرض و قاعده قرار داده اند، عنايتی شده است
البته فراگيری اصول و قواعد خوشنويسی در اين دوره كه زندگی ماشينی خود را بر تمام شئون زندگی فردی و اجتماعی تحميل كرده است ، كاری است كه برای هر فراگيرندة هنر گرافيك در دانشكده های هنری ميسر نيست. البته شناخت اجمالی پيدا كردن نسبت به آن چيزی است كه مورد عنايت تصميم گيرندگان در اين بخش قرار گرفته، ولی نهايتاً هرطراح گرافيك نمی تواند خود را طراح بی عيب و نقص يك اثر خوشنويسی بداند.
لذا مشورت و كمك گرفتن طراح گرافيك از خوشنويس در طراحی يك نشانه نوشته، كاری كاملاً موفق نشانه نوشته های باارزش امروزی ، استاد مرتضی مميز ، با وجود تجربة فراوان در زمينة هنر گرافيك خود بر اين باور است . او در مقدمة كتاب ارزشمند خود ( نشانه ها ) چنين آورده است :
« در طراحی نشانه نوشته هايی كه مربوط به طراحی حروف با استفاده از شيوههای خوشنويسی می شود ، اگر طراح خود خوشنويسی نمی داند ، به طور طبيعی همكاری با خوشنويسان الزامی است و اصول كار بايد با اصول خوشنويسی همگام باشد. خطوط تزئينی فراوانی در جامعة ما طراحی شده است كه كاملاً فاقد اصول خوشنويسی و زيبايی های خط فارسی است. آنچه مطرح می شود ، اين نكته است كه ميزان تبعيت طراح از اصول دقيق خوشنويسی تا كجاست؟ برای تعيـين و درك اين حدود، بايد باز به گذشته و تجربيات استادان خوشنويس مراجعه كنيم، ملاحظه میكنيم در نمونه های طغری ، مثنی ، نستعليق شكسته و به خصوص در خط بنايی، استادان به خود اجازه داده اند از تركيب بنديها و قواعد خوشنويسی به آن حد عدول كنند كه نتيجه ، خود اثری بديع و جديد باشد و سبب ايجاد سنت تازه ای شود . لهذا طراحان امروزی نيز به شرط آنكه از پختگی ديد و تجربه به حد كافی بهره مند باشند، می توانند نوشتة خوشنويسی شده را در اين روال ساده تر و يا با تركيب بندی ديگر مطرح كنند».
استفاده از حروف در نشانههاي نوشتاري قابل انعطافتر است و به راحتي با زمينههاي فرهنگي گوناگون تطبيق پيدا ميكند ولي از طرفي تاثيرگذاري آن به عنوان يك علامت خاص بستگي به قابليت به ياد سپردن آن دارد. نامهاي كامل هر چند طولاني ميتوانند به يادماندني باشند زيرا مانند متن در لحظه خوانده ميشوند به اين سبب تاثيرگذارترند. نشانههاي نوشتاري مانند نشانههاي شمايلي ممكن است از عناصر تجملي مانند بافت و رنگ استفاده كنند كاربرد اين عناصر در نوشتار و تكرار در استفاده يكنواخت از آنها به مرور تاثيرگذاري نشانه نوشتاري را مانند نشانه شمايلي خواهد كرد. به اين ترتيب يك نشانه نوشتاري ميتواند مانند يك تصوير و نه يك متن مورد استفاده قرار گيرد در اين زمينه كاربرد خوشنويسي و استفاده از رنگهاي خاصي كه به مرور براي مخاطبان به صورت آشنا و به يادآورنده عمل كنند ميتواند موثر واقع شود ( فهيمه پهلوان، 1381، ص 35).
..............
2-ويژگيهاي بصري نشانه[20] :
تناسب ويژگيهاي بصري و حال و هواي كلي نشانه با موضوع آن : براي مثال نشانه يك مجتمع صنايع سنگين بايد عظمت صلابت و استواري چنين صنايعي را تداعي كند و نشانه توليد لوازم آرايشي بايد ظرافت و زيبايي در خور موضوع را القا نمايد.
وجود وحدت يكپارچگي و هماهنگي بين اجزاي تشكيل دهنده طرح : تا حد ممكن از تنوع عناصر تشكيل دهنده نشانه بايد پرهيز كرد و در حدي كه به ايده كلي صدمه نزند از عناصر كمتري استفاده نمود.
وجود خلاقيت و ابداع در طرح :
اين خلاقيت هم مالكيت طراح بر طرح را محرز ميسازد چه طراح ميتواند بگويد نشانه را خلق كرده است و هم موسسهاي كه سفارش طرح را داده است به نشانهاي دست مييابد كه منحصر به فرد است و مشابه آنرا ديگري ندارد.
- رعايت منطق لازم در اندازه سطوح و خطوط مثبت و منفي و پيچيدگيهاي رسامي نشانه بر حسب موارد كاربرد آن : يعني در طراحي يك نشانه به موراد گوناگون كاربردهاي احتمالي آن توجه و نشانه به گونهاي طراحي شود كه براي تمام اين كاربردها مناسب باشد.
- عدم تكيه به عوامل ناپايدار و گذرا : براي مثال در طراحي براي يك دانشگاه به نمادهاي تصويري رشتهها نبايد تكيه كرد كه نماد مهندسي پرگار است و نماد كشاورزي گندم و ... چه اين زبان بصري هم ضعيف و پيش پا افتاده و غيرابتكاري است و هم تعداد رشتههاي آن دانشگاه به طور منطقي ثابت نيست و در حال تغيير است.
- لحاظ جنبههاي فرهنگي حاكم بر جامعه مخاطب : عدهاي تابع اين شعارند كه گرافيك زبان بينالمللي است و لزومي ندارد كه ويژگيهاي فرهنگي و قومي را وارد آن كرد اين در واقع نوعي حيله و سفسطه است البته در مواردي مانند نشانههاي راهنمايي و رانندگي مشترك بودن زبان تصويري بين تمام كشورها عملكرد همسان و نتيجه مناسبي دارد و توافق بجايي است اما وقتي يك نشانه فرهنگي را در ايران طراحي ميكنيم و موضوع آن مثلاً موسسه انتشاراتي يا جشنواره فيلم است بايد اين نشانه به گونهاي باشد كه تداعي آن موسسه با جشنواره را نمايد.
- استفاده از رنگ : در طراحي نشانه از رنگ براي تشديد معني و مفهوم البته ميتوان استفاده كرد ولي تا حد ممكن بهتر است براي دستيابي به نتيجه بهتر با رنگ سياه روي كاغذ سفيد طراحي شود تا ذهن فقط روي روابط شكلها متمركز گردد و در صورت لزوم پس از دستيابي به نتيجه مطلوب رنگ را به آن اضافه نمود.
يك نشانه خوب در واقع مصداق اصطلاح « سهمل ممتنع» است مانند شعر سعدي كه در نظر اول و بسيار راحت و آسان جلوه ميكند اما وقتي در آن دقيق شويم و چگونگي كنار هم گذاشتن كلمات و صنايع و بدايع بكار رفته را در آن ببينيم
« اندازه و تناسبات هر نقش و نشانهاي بايد با توجه به محتوا و كاربردهاي موضوع آنها انتخاب شود مثلاً اگر نشانهاي با استفاده از خوشنويسي طراحي ميشود بايد اندازهها و تناسبات آنرا با توجه به موازين خوشنويسي در نظر گرفت و يا اگر هدف طراحي نشانهاي براي موضوع صنعتي است بهتر است در چهارچوب اندازهها و تناسبات شكلها و فرمهاي هندسي شناخته شود تا نمايشگر فضاي صنعتي و ماشيني بودن موضوع گردد[23]».
..............
3- انواع نشانه نوشتههاي ايراني با استفاده از خوشنويسي اصيل
نشانه نوشتههايي كه در ايران طراحي ميشوند داراي انواع و اقسامي هستند و از انواع شيوه ها و سبك ها پيروي ميكنند. يعني داراي انواع زيادي طراحي هستند و از خطوط زيادي در طراحي اين نشانه نوشتهها استفاده ميشود. ولي در اين مجال از نشانه نوشتههايي صحبت خواهيم كرد كه ساختار اصلي آنها را خوشنويسي اصيل تشكيل ميدهد. و اين خوشنويسي در ايران معاصر ميتواند خطوط نستعليق- شكسته و ثلث و نسخ باشد و كمتر از انواع ديگر خطوط هم كه نامي از آنها نبرديم استفاده ميشود. در حقيقت از چهار خط اصلي كه ذكرشان رفت بيشتر استفاده ميشود كه سعي كرديم در اين مكان به بخشهاي مختلفي، آنها را طبقهبندي كرده و در مورد آنها صحبت كنيم
ادامه دارد . . . . . . .
.........
جهت مشاهده صفحه اصلی این مقاله روی تصویر زیر کلیک نمایید
لطفا با نظرات ارزشمند خود ما را یاری فرمایید
شما نیز می توانید جهت مشاهده مطالبی که مخصوص اعضای ویژه این سایت است به عضویت رسمی این سایت در آمده و از این پست و دیگر پستها و تصاویر محدود شده دیدن فرمایید