بخش دوم آثار رشته شعر دومین سوگواره ملی «لبیک یا حسین » سایت آثار هنرمندان ایران - عزیزی هنر
...................
................
شرایط شرکت در سوگواره :
شرکت برای عموم هنرمندان آزاد است
هیچ محدودیتی در تعداد آثار ارسالی به سوگواره وجود ندارد و به قید قرعه از بین هنرمندانی که بیشترین آثار ارسالی را داشته باشند یک نفر انتخاب شده و هدیه ای تقدیم خواهد شد .
تصاویر آثار ارسالی می بایست متعلق به سال 1393 باشد .
تصاویر به آدرس ایمیل azizihonar@gmail.com ارسال گردد
مشخصات ، شماره تلفن ( همراه و ثابت ) و یک تصویر از هنرمند برای شرکت کنندگان در این برنامه الزامی می باشد .
ارسال تصاویر آثار باید با کیفیت بالا ( حداقل 4000 پیکسل ) و اسکن شده باشد
ارسال تصویر هنرمند به همراه مشخصات ، شماره تماس و شهر محل سکونت ( در قالب یک ایمیل )
ذکر سبک ، شاخه هنری و نوع اثر
بعلت حجم بالای ایمیل های سایت ، در هنگام ارسال ایمیل حتما در قسمت موضوع جمله ی " جهت شرکت در سوگواره ملی بداهه محرم - لبیک یا حسین " درج شود
لازم به ذکر است ، از شرکت عزیزانی که موارد ذکر شده را رعایت نکنند ، در سوگواره معذوریم
................
رشته های هنری :
خوشنویسی ( نستعلیق ، شکسته نستعلیق ، نسخ ، ثلث و گرایشهای نوین خوشنویسی (نقاشی خط ، خط نقاشی ، خط نگاره ، نقاشی با خط و . . . ) ) ، هنرهای تجسمی ( نقاشی ، طراحی ، تذهیب ، مینیاتور ، نگارگری ) ، گرافیک و طراحی پوستر ، عکاسی و شعر
................
موضوع آثار :
آیات قرآن ،اشعار و احدایث با موضوعیت امام حسین (ع)
و یاران و اهل بیت پاکش ، سخنان گهربار امام حسین (ع) ، ماه محرم ،
شهادت ، ایثار و فداکاری ، عزاداری ، ولایت مداری ، رشادت ، شهادت و صبر ، حجاب و عفاف عاشورایی
................
سایت آثار هنرمندان ایران - عزیزی هنر- از کلیه اساتید، هنرمندان ، هنردوستان ، موسسات ، ادارت ، نهادهای فرهنگی و هنری کشوراسلامی ایران که مایلند به عنوان حمایت ، همکاری و یا اسپانسر در اجرای هر چه با شکوهتر برگزار شدن این طرح معنوی و عرض ارادت به ساحت مقدس حضرت ابا عبد الله الحسین (ع) و اولاد و اصحاب گرامیشان با این سایت مشارکت نمایند ، می توانند جهت اعلام نوع همکاری با این برنامه با شماره 09121444264 ( علیرضا عزیزی ) تماس حاصل فرمایند.
................................
...............
امیر عشق
لب تشنه رفته آب به اینجا بیاورد
یک مشک از فرات تماشا بیاورد
ای نخلهای حوصله طاقت بیاورید
عباس رفته است که دریا بیاورد
با آب از لبان عطشناک غنچه گفت
شاید فرات را به تقلا بیاورد
عمه چقدر دیر,چه شد پس عمویمان؟
عمه چقدر صبر کنم تا بیاورد؟
ترسم که هیچوقت نیاید امیر عشق
خورشید سر به دامن صحرا بیاورد
ای باغبان مرثیه وقتی تو نیستی
داغ عطش چه بر سر گلها بیاورد
پاشیده ام نگاه به آنسوی نخلها
تا نکهتی از آن گل زیبا بیاورد
عباس دیر کرده مبادا که رفته است
اشک فرشتگان خدا را بیاورد
:دیگر عطش نه...آب نمیخواهم عمه جان
عمه بگو ,بگو کسی او را بیاورد
**
اصغر صبور باش ومسوزان دل مرا
رفته عمو برای تو دریا بیاورد
..............
شش ماهه
خیمه هایی که در عطش می سوخت,خشک میشد گلوی شش ماهه
در نگاهش امید دریا بود ,در دلش آرزوی شش ماهه
مشک او پاره پاره می لرزید ,نفسش بی اشاره می لرزید
دستهایش دوباره می لرزید ,باز می گشت سوی شش ماهه
تشنه بودم دوباره خواب ...عمو, خواب دیدم کمی سراب,عمو
آب آب آب آب آب عمو ,آب بسته ست روی شش ماهه
با لب خشک بچه ها چه کند ؟ساقی دشت نینوا چه کند؟
غیرتش می کشد خدا چه کند؟ اشک شد روبه روی شش ماهه
ابرها بی جواب می رفتند! باز با اضطراب می رفتند
آب می رفت وآب می رفتند ! دست باران سبوی شش ماه
**
دیرکرده پدر,عموعباس , تشنگی بیشتر..عموعباس
نیزه ای باسه سر !عموعباس, آه از های وهوی شش ماهه
عمه جان برعمو بگو :برگرد,از شب تار روبه رو برگرد
به خدا آب هم...عمو برگرد, بر نگشته عموی شش ماهه
**
چشم ما ودل عنایت او,عرشیانی گدای طاعت او
وجهان مست استجابت او ,عالم وآبروی شش ماهه
............
عاشورا
مثل فریادی که در کوه وکمر پیچیده است
آرمانی ساده در ذهن بشر پیچیده است
ماه امشب سخت دارد بی قراری می کند
باد می گوید به گوشش یک خبر پیچیده است
آرزوی آسمانی ها اجابت می شود
گوش کن "امٌن یجیب" یک نفر پیچیده است
ناله های بی بهانه علتش معلوم نیست ؟
سوزهای عاشقانه بیشتر پیچیده است
باز بغض بیقراری در گلوی خانه و...
باز چشم اشکباری سوی در...پیچیده است
جاده بر اسپند هم دارد حسادت می کند
چند ساعت میشود بوی سفر پیچیده است
میرود تا روز را برروی شب برپا کند
می رود تا عاشقی را تا ابد معناکند
عشق دارد بر همه عالم سرایت می کند
رود دربستر..ولی کوه استقامت می کند
جمله مشتاقان مستی گرد جامش آمدند
حال ساقی را مگر دستی رعایت میکند؟؟
یک نفر می گوید ازمولا خجالت می کشم
یک نفر می گوید او مارا شفاعت می کند
نیزه هایی که فقط مامور سرپیچی شدند
مشک سرخی که فقط از او اطاعت می کند
آب از شرمندگی دائم عرق می ریزد و...
از خودش هر لحظه اعلام برائت می کند
باورش سخت است اما گاه ممکن می شود
صفحه تاریخ گاهی خرق عادت می کند
می شناسم ,این همان عطر غریب یاس نیست؟
چشم هایش آشنا می آید او عباس نیست؟
رمه ی آهو برای دیدنش صف بسته اند
دسته ای پروانه تا بوسیدنش صف بسته اند
حتم دارم با تبسم هاش می خندد زمین
راست می گویند برخندیدنش صف بسته اند
خنجر خورشید روی پیکر شب می نشست
چشم ها دیدند بر تابیدنش صف بسته اند
درکویری که به لب های عطش روییده است
قطره قطره تا دل باریدنش صف بسته اند
فصلی از اعجاز بردستان او گل کرده و..
از ازل پرچین ها بر چیدنش صف بسته اند
"میرود تا عاشقی را تا ابد معنا کند"
کائناتی که سر فهمیدنش صف بسته اند
وصف حال عاقل و میخانه را نشنیده اید؟
شرح هفتادو دوتا پروانه را نشنیده اید ؟
شطی از آیینه وآیینه درهم ,مثل آن
بغض دریا در گلوی ابر, شبنم مثل آن
یک دم سرخ ازمسیحای دهانش مثل این
یک نگاه از چشم های پاک مریم مثل آن
شوق بی اندازه ی لبخند محضی مثل این
اشک تنهایی به روی گونه کم کم...مثل آن
مسلک ثانی و قالوا:قد علمنا ذلک....
قال راوی: انت مولود المحرٌم ..مثل آن 1
سوز واشک وآه وناله , آتش وخون وستم
رفته بابای رقیه ,آمده غم مثل آن
کودکی شش ماهه با فریاد پاره ..مثل این
ضجه ای تا عرش از پهنای عالم ,مثل آن
یک به یک با لشکری از کفر رودر رو شده
گرگ هایی هم نبرد دسته ی آهو شده
نینوا درنینوا دلواپسی ,تب ,وایِ من
میرسد شب میرسد شب میرسد شب ,وای من
"مثل دابٍ قوم نوحٍ...والذین بعدهم...." 2
یک طرف شمشیر ,میدانِ لبالب ,وای من
بغض "هل من ناصر" ی راه گلو را بسته است
با "هوالناجی ,هوالناصر ,هوالرب "..وای من
خیمه ها میسوزد و هر شعله دریا میشود
آتشی از کینه ی "لاحُبٌ یرغب..".وایِ من 3
برتمام کودکان دارند سیلی میزنند
وای زینب وایِ زینب وایِ زینب ,وای من
چشم هایت را ببند ای نوگل شش ماهه ام
می رسدشب ,میرسد شب,میرسد شب وایِ من
"قل هو الحق ..فسجدوا.."یی که مسلٌم میشود
پیش پایش تا ابد ابلیس هم خم می شود!
ذره ای از آه او را وام طوفان می دهند
قطره ای از اشک هایش را به باران می دهند
هر چه می بینیم ومبینید ومی بینند را
با "هو الحی وهو القیوم " او جان می دهند
چند روزِ سال را گاهی حسینی میشویم !
دردهای لاعلاجی را که درمان میدهند...
راستی پیغام او این بوده؟؟تنها نذر واشک ؟
این چنین با نهضت او دست پیمان می دهند؟؟
شیعه اوییم و.....بغضی که گلویم را گرفت
شاعر شرمنده را حالی پریشان می دهند
هرچه دل تا آخر هستی همه شیدای او
کل این عالم فدای غیرت سقای او
...
پی نوشت : 1-سوگنامه کربلا-ترجمه لهوف سید بن طاووس-مسلک دوم-سخنرانی ازفرازامام درصبح عاشورا
2- سوگنامه کربلا-ترجمه لهوف سید بن طاووس-مسلک دوم.ازفراز سخنان امام بعد از شهادت حضرت علی اصغر(ع)
3- سوگنامه کربلا-ترجمه لهوف سید بن طاووس-برگرفته از بخش دشمنان قسم خورده ی امام ویاران ایشان
..........
اشعار فوق متعلق است به هنرمند ارجمند خانم شبنم فرضی زاده ( از اردبیل )
................
...................
قاموس عاشقی
قلم گریه هایم تقدیم به دستانِ دستگیرِ بی دست، ساقی عطشان,حضرت ابالفضل العباس(علیه السلام)
......
فعل
هیچ کاری هم که نکنی
فاعلی
و تمام گره های کور جهان
با دستِ تو بینا خواهند شد
هیچ فعلی هم که نباشد
تو فاعلِ مفردِ آنی
بی واسطه...
آسمان برای تو می بارد
زمان به عشق تو می روید
و ماه برای تو می تابد
تو بارش ابری، رویش زمان، تابش ماه
تو تابشِ ماهی
تابان ترین ماه...
..............
اسم
اسم
داغیست بر جبین
تا ناشناس نماند آدمی
اما تو
آن قدر مشهوری
که در نام نگنجی
لیک، آدمیان عادت پذیر، ناگزیرند از نامیدن تو
پس، فراخورِ حال و احوالشان می خوانند تورا
و من
تورا
ماه می دانم
و هرشب
در برابرت خم می شوم و سلامَت می گویم
و آدمیان عادت پذیر ناگزیرند
مرا
دیوانه بخوانند
و تورا
محصوردر نامی بدانند..
...........
ضمیر
تو
شما
مانده ام بین این دوتا
تو در ضمیر مفرد نمی گنجی
و جمع بیگانه می کند شما را
برای خواندن ِ
تو
نه
شما
ضمیرِ جدیدی باید
می سازیمش روزی،ما
............
حرف
حرفِ دیگری نمانده است
تو آغاز کلامی و پایانِ نام ها
اصلاً خدا
حرفِ تورا
بر سرِ زبان ها انداخت
تا آدم،بیاموزد کلام را
و آدمکان چه تنگ نظر بودند
که حرفت را شنیدند
و حرف حرفت را از هم بُریدند
راستی! حرفها چه زود پخش می شوند
همچنانکه دست ها، سرها و مُهره ی کمرها...
.............
حرف اضافه
نگاه می کنم
تا جاری شود دستانت در چشمانم
نگاه می کنم
و زل می زنم به زلال چشمانت
تا سیراب شود نی نیِ نگاهم
نگاه می کنم
و در بلورِ باورهایم
دنبال غیر تو می گردم
و نمی یابم غیرَت را
فقط نگاه می کنم
برابر بلندای قامت تو
کوچکند واژه ها
واضافه اند حرف ها
.............
اشعار فوق متعلق است به هنرمند ارجمند خانم منصوره رضایی ( از قم )
................
..........
اتفاق سرخ
هر چند از زمین و زمان دشنه خورده ایم
آب از نگاه ساقی لب تشنه خورده ایم
آبی که داغ آتشمان را مجاب کرد
"با ما به جام باده ی گلگون خطاب" کرد
نازم به آن لبی که علی رغم تشنگی
تا فتح آب رفت ولی اجتناب کرد
چون شمع نیمه سوز سرش را به باد داد
آنقدر اشک ریخت که خود را مذاب کرد
بی اضطراب و دلهره با باوری شگرف
بی آنکه مشت پر بکند انقلاب کرد
آمد کنار شط و به رسم دلاوری
با خون دستهای بریده خضاب کرد
ای اتفاق سرخ سرت را بلند کن
شاعر تمام خون تو را شعر ناب کرد
.
بعد از هزار سال غم آلود و مبهم است
"باز این چه شورش است که در خلق عالم است"
.........
اشعار فوق متعلق است به هنرمند ارجمند آقای محمد ابراهیم سلطانی ( از فیروزآباد - فارس)
....................
..........
جهت مطالعه فراخوان سوگواره ملی لبیک یا حسین (ع) روی تصویر زیر کلیک نمایید
................
...............
لطفا با نظرات ارزشمند خود ما را یاری فرمائید
9
شما نیز می توانید جهت مشاهده مطالبی که مخصوص اعضای ویژه این سایت است به عضویت رسمی این سایت در آمده و از این پست و دیگر پستها و تصاویر محدود شده دیدن فرمایید