بخش چهارم آثار رشته شعر دومین سوگواره ملی «لبیک یا حسین » سایت آثار هنرمندان ایران - عزیزی هنر
...................
................
شرایط شرکت در سوگواره :
شرکت برای عموم هنرمندان آزاد است
هیچ محدودیتی در تعداد آثار ارسالی به سوگواره وجود ندارد و به قید قرعه از بین هنرمندانی که بیشترین آثار ارسالی را داشته باشند یک نفر انتخاب شده و هدیه ای تقدیم خواهد شد .
تصاویر آثار ارسالی می بایست متعلق به سال 1393 باشد .
تصاویر به آدرس ایمیل azizihonar@gmail.com ارسال گردد
مشخصات ، شماره تلفن ( همراه و ثابت ) و یک تصویر از هنرمند برای شرکت کنندگان در این برنامه الزامی می باشد .
ارسال تصاویر آثار باید با کیفیت بالا ( حداقل 4000 پیکسل ) و اسکن شده باشد
ارسال تصویر هنرمند به همراه مشخصات ، شماره تماس و شهر محل سکونت ( در قالب یک ایمیل )
ذکر سبک ، شاخه هنری و نوع اثر
بعلت حجم بالای ایمیل های سایت ، در هنگام ارسال ایمیل حتما در قسمت موضوع جمله ی " جهت شرکت در سوگواره ملی بداهه محرم - لبیک یا حسین " درج شود
لازم به ذکر است ، از شرکت عزیزانی که موارد ذکر شده را رعایت نکنند ، در سوگواره معذوریم
................
رشته های هنری :
خوشنویسی ( نستعلیق ، شکسته نستعلیق ، نسخ ، ثلث و گرایشهای نوین خوشنویسی (نقاشی خط ، خط نقاشی ، خط نگاره ، نقاشی با خط و . . . ) ) ، هنرهای تجسمی ( نقاشی ، طراحی ، تذهیب ، مینیاتور ، نگارگری ) ، گرافیک و طراحی پوستر ، عکاسی و شعر
................
موضوع آثار :
آیات قرآن ،اشعار و احدایث با موضوعیت امام حسین (ع)
و یاران و اهل بیت پاکش ، سخنان گهربار امام حسین (ع) ، ماه محرم ،
شهادت ، ایثار و فداکاری ، عزاداری ، ولایت مداری ، رشادت ، شهادت و صبر ، حجاب و عفاف عاشورایی
................
سایت آثار هنرمندان ایران - عزیزی هنر- از کلیه اساتید، هنرمندان ، هنردوستان ، موسسات ، ادارت ، نهادهای فرهنگی و هنری کشوراسلامی ایران که مایلند به عنوان حمایت ، همکاری و یا اسپانسر در اجرای هر چه با شکوهتر برگزار شدن این طرح معنوی و عرض ارادت به ساحت مقدس حضرت ابا عبد الله الحسین (ع) و اولاد و اصحاب گرامیشان با این سایت مشارکت نمایند ، می توانند جهت اعلام نوع همکاری با این برنامه با شماره 09121444264 ( علیرضا عزیزی ) تماس حاصل فرمایند.
................................
...............
خون خدا
وقتی که سرت به نیزه ها کرد طلوع
آن حنجر زخمی آیه ای کرد شروع
ذکر لبت ای خون خدا گریه من
خورشید دگر روی زمین کرد طلوع
گلاب
زخمهای تنت را به گلاب باید شست
این ننگ کوفیان به کدام آب باید شست
سرها که بریده شد ،تن ها به زیر اسب
خونین کفنان را به خوناب باید شست
انالعطش
ای خون خدا تشنه دیدار تو بودیم
آن روز که ما تکیه به دیوار تو بودیم
از هرم لبان انالعطشان یتیمان
ما گریه کن کوی علمدار تو بودیم
خاک مذلت
ای غلامان دغل پیشه آل اموی
بنده زورو زرو سکه و خال اموی
همچنان خاک مذلت به سرو روی شماست
لعنت جن و ملک،انس به آل اموی
تاول
آیات تورا به شام رفته ها می دانند
با پای پیاده روز و هفته ها می دانند
تاول زده پاهای رقیه ای خون خدا
درد دل زینبت به نیزه رفته ها می دانند
نماز
نماز تو ترک می نشود روز واقعه
هر چند ببارد به سرت سنگ و صاعقه
مابین سی هزار نسل امتحان
سر نهاده ای به عشق روز واقعه
حس گرفته
دل در گرو کرب و بلای تو بود
آنجا که حدیث نای تو بود
هر جا که دلم گرفت احساس بگفت
این حس گرفته نینوای تو بود
سخن
دلخونتر از آنم که سخن وا بکنم
این سر برود که گفته حاشا بکنم
بند دل من بود که بابا می گفت
غم های عزیزش به دلم جا بکنم
حق
عمری پی حق دویده بودیم ولی
یک شمه حق ندیده بودیم ولی
روزی که سرت قافیه ها می شکند
یک بوس لبت نچیده بودیم ولی
بابا
از بس که رقیه بابا بابا می گفت
نبض دل من صدای یا زهرا می گفت
ترسم همه این بود که بیهوش شود
وقتی که خرابه واویلا می گفت
فاصله
عمری است که از فاصله ها رد شده ایم
همپای همان قافله ها دد شده ایم
یک کاسه خون بود همه چشم جهان
روزی که خدا گفت که ما سد شده ایم
سفره
همسفره آه و اشکت شده ایم
اشکیم و به دوش مشکت شده ایم
هیهات تو از کر بو بلا می آید
امروز که یک کاسه اشکت شده ایم
مصلوب
این قصه خون بود که بابا می گفت
با پای برهنه از مسیحا می گفت
مصلوب کدامین گنه ناکرده
از خون خدا حضرت یحیا می گفت
طلوع
تمام این بیابان خارزار است
زبان کوفیان چون نیش مار است
همین امشب شود امضا شهادت
که فردایم طلوع کارزار است
حس گرفته
دل در گرو کرب وبلای تو بود
آنجا که حدیث نای تو بود
هر جا که دلم گرفت احساس بگفت
این حس گرفته نینوای تو بود
نقطه دیدار
روز عاشورایت ای مولای من بخشیدن است
برسپاه کوفیان و شامیان خندیدن است
نقطه دیدار تو با خالق تو دیدنی است
کار زینب تکه های پیکرت بوسیدن است
دلداده
انان که به عشق دلداده شدند
در بیعت کربلایی ات زاده شدند
سرها زتن افتاده به دیدار شما
در بزم سر افشانی ات آماده شدند
تیشه فرهاد
از دست زمانه همه فریادکشیدیم
از خاطره های تو به دل یاد کشیدیم
آهجا که غروب غزلیات تو بود
بر قله غم تیشه فراد کشیدیم
گریه
گریه بکن گریه بر فاتح کرار عشق
کربو بلایت شده صحنه تکرار عشق
نقطه دلدادگی خالق آزادگی
بند دل مصطفی گفته اصرار عشق
سرانجام
ای عشق الهی که سرانجام تویی
هم اول عشقی و هم اتمام تویی
ما نقطه کوریم به دریای جنون
همراه همان قافله تا شام تویی
پای زخمی
با پاهای زخمی دنبال آب می گردی
این سعی صفا ندارد
مروه دارد
و تو هنوز اسماعیلها را با تشنگی
با حرارت
داغ جدایی خواهی گذاشت
این راه به کربلا نمی رسد
به هر بلا می رسد
سنگریزه های زخمی
گلهای خاموش
و دفتری که هنوز
روی بومهای نقاشی ورق می خورد
روزهای رفته
تو به روزهای رفته فکر می کنی
و من به خیالاتی که از درخت می چینم
ترانه های من هر روز بزرگتر می شوند
و تو به روزی می اندیشی که بیایی
و برگه های خط خطی را به من ببخشی
و مدادهای رنگی هدیه خواهرم را
به کودکی که زبانش در دهانش خشکیده
شبیه گلهای گلدان که رنگی به رو ندارند
پاییز که بر گردد
قصه ما را روی برگها خواهد نوشت
و به باد خواهد بخشید
قلب تو
آرزوهای مرا باد با خودش می برد
و تنها با دستهایم روی شنهای ساحل می نویسم
قلبهای ما را موج می شوید
و با خود به دریا می برد
قلب تو قلب من
در دریایی به وسعت نمی دانم می تپد
و ماهی ها
عادت می کنند
به من
به تو
.............
اشعار فوق متعلق است به هنرمند ارجمند آقای کاظم رستمی ( از زنجان )
....................
..........
باران عطش
باران عطش به کربلا باریده
این خاک ترک زده لبش خشکیده
عطری همه جای دشت را پر کرده
بر ساقه ی نیزه ها گلی روییده
.............
غزلی درمدح حضرت علی اکبر(ع)
عشق با جلوه ی اکبر به میان می آید
پای یک عالم دیگر به میان می آید
آه... این شیر چو شمشیر بگیرد در دست
پای جنگیدن حیدر به میان می آید
گاه در معرکه ها تن به زمین می افتد
گاه در معرکه ها سر به میان می آید
تا که سیراب شود دشت عطش از خونش
نهری از چشمه ی کوثر به میان می آید
آه... خورشید هم از گرمی خود می کاهد
صورتی مثل پیمبر به میان می آید
قطعه قطعه بسرایید تن بی جانش
سخن از نیزه و خنجر به میان می آید
خاک شوریده و باد از غم او آشفته
رود گریان و مکدر به میان می آید
............
عشق سرخ ( السلام علیک یا ابالفضل العباس)
در وصف عشق سرخ تو هرکس قلم زده
چیزی شبیه محشر کبری رقم زده
نام مبارک تو چه دارد که این چنین
نظم و نظام این دل مارا به هم زده
یک دست مشک زخمی و یک دست اشک زخم
دست بریده ی تو به دلها علم زده
در آسمان برای خودش سروری شده
هر کس در آستان تو با سر قدم زده
از خون تو هر آنچه که آب آبرو گرفت
سقای تشنه کام ! غمت در دلم زده
عشقت همیشه عین غم است و غم تو عشق
ای خوش دلی که بوده برای تو غمزده
وصفت هنوز هم به قلم در نیامده
هر کس قلم زده به هر اندازه کم زده
.............
اشعار فوق متعلق است به هنرمند ارجمند آقای عارف ساسانی ( از مراغه )
....................
..........
جهت مطالعه فراخوان سوگواره ملی لبیک یا حسین (ع) روی تصویر زیر کلیک نمایید
................
...............
لطفا با نظرات ارزشمند خود ما را یاری فرمائید
26
شما نیز می توانید جهت مشاهده مطالبی که مخصوص اعضای ویژه این سایت است به عضویت رسمی این سایت در آمده و از این پست و دیگر پستها و تصاویر محدود شده دیدن فرمایید