بخش دوم مصاحبه سایت آثار هنرمندان ایران با استاد محمد صادق احد پور
...................................................................................................................................
.......................................................................................................................
ادامه مصاحبه
می خواهم بگویم جامعه ما استاد امیرخانی، استاد خروش، استاد اخوین را نمی شناسد و این مشکل بزرگی است.
( عزیزی: ) حالا برای حل این مشکل برنامه هایی تدوین شده؟
استاد احدپور: نه
( عزیزی: ) در خاطرتان هست اولین نمایشگاه شما در چه سالی بود؟
استاد احدپور: ما نمایشگاهی در حسینیه ارشاد در سال 68 داشتیم من 2 تا چلیپا در نمایشگاه گذاشته بودم خیلی ذوق کرده بودم و یکی از چلیپاها را از روی استاد کاوه نوشته بودم استاد کاوه هم به آن نمایشگاه آمد. فکر می کنم ایشان صد سال داشتند که آمدند جلوی چلیپا ایستادند پرسیدند اینرا چه کسی نوشته؟ مرا صدا زدند و من رفتم و خیلی لذت بردم از آن لحظاتی که استاد کاوه از من پرسید که اینرا از کجا نوشتی و گفتم از روی خط شما نوشتم و این نمایشگاه اول که استاد احصایی را اولین بار در آنجا دیدم و بروشور یادبود نمایشگاه را برای من امضاء کردند. استاد کاوه هم همینطور.
( عزیزی: ) حالا برای حل این مشکل برنامه هایی تدوین شده؟
استاد احدپور: نه
( عزیزی: ) در خاطرتان هست اولین نمایشگاه شما در چه سالی بود؟
استاد احدپور: ما نمایشگاهی در حسینیه ارشاد در سال 68 داشتیم من 2 تا چلیپا در نمایشگاه گذاشته بودم خیلی ذوق کرده بودم و یکی از چلیپاها را از روی استاد کاوه نوشته بودم استاد کاوه هم به آن نمایشگاه آمد. فکر می کنم ایشان صد سال داشتند که آمدند جلوی چلیپا ایستادند پرسیدند اینرا چه کسی نوشته؟ مرا صدا زدند و من رفتم و خیلی لذت بردم از آن لحظاتی که استاد کاوه از من پرسید که اینرا از کجا نوشتی و گفتم از روی خط شما نوشتم و این نمایشگاه اول که استاد احصایی را اولین بار در آنجا دیدم و بروشور یادبود نمایشگاه را برای من امضاء کردند. استاد کاوه هم همینطور.
.......................................................................................................................
.......................................................................................................................
( عزیزی: ) استاد آیا خوشنویسی به انسان آرامش می دهد و شما از زندگی هنریتان رضایت دارید؟
استاد احدپور: من خوشنویسی را دوست دارم ولی : کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد
کار سختی است چارلی چاپلین گفت: «هنر پیش از آنکه دو بار پرواز به انسان بدهد اغلب دو پای او را نیز می شکند». خوب کار ساده ای نیست در حقیقت هنر شکستن عادت است. یک نوع ساختار شکنی است. ساختار شکنی یعنی اینکه شما خلاف جریان رود شنا کنید. این به نظر شما آسان است؟ شما خودتان پاسخ دهید.
حالا باید برگردیم سوال بعدی را به این شکل مطرح کنید که: احدپور! حالا شما از اینکه اینطوری زندگی کردی رضایت داری؟ باید بگویم که بله من هدفم را انتخاب کردم ولی این نوع زندگی آسان است؟ نه آسان نیست. خیلی سخت است شما همیشه باید ورزیده باشید در مقابل مشکلات در مقابل گره هایی که در مسیر آدم پیش می آید یا هوسهایی که آدم را بخواهد منحرف کند. مثل پل صراط است، مثل لبه ورطه قدم زدن است. چون چیزی که از پس ذهن شما عبور کند روی هنر تأثیر می گذارد.
استاد احدپور: من خوشنویسی را دوست دارم ولی : کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد
کار سختی است چارلی چاپلین گفت: «هنر پیش از آنکه دو بار پرواز به انسان بدهد اغلب دو پای او را نیز می شکند». خوب کار ساده ای نیست در حقیقت هنر شکستن عادت است. یک نوع ساختار شکنی است. ساختار شکنی یعنی اینکه شما خلاف جریان رود شنا کنید. این به نظر شما آسان است؟ شما خودتان پاسخ دهید.
حالا باید برگردیم سوال بعدی را به این شکل مطرح کنید که: احدپور! حالا شما از اینکه اینطوری زندگی کردی رضایت داری؟ باید بگویم که بله من هدفم را انتخاب کردم ولی این نوع زندگی آسان است؟ نه آسان نیست. خیلی سخت است شما همیشه باید ورزیده باشید در مقابل مشکلات در مقابل گره هایی که در مسیر آدم پیش می آید یا هوسهایی که آدم را بخواهد منحرف کند. مثل پل صراط است، مثل لبه ورطه قدم زدن است. چون چیزی که از پس ذهن شما عبور کند روی هنر تأثیر می گذارد.
( عزیزی: ) آیا شما شغل دیگری غیر از خوشنویسی دارید؟
استاد احدپور: نه. ولی بگذارید چیزی بگویم هنر آدم را تأمین نمی کند خدا آدم را تأمین می کند. اصلاٌ هیچ کسی این کار را نمی کند کار خداست.
استاد احدپور: نه. ولی بگذارید چیزی بگویم هنر آدم را تأمین نمی کند خدا آدم را تأمین می کند. اصلاٌ هیچ کسی این کار را نمی کند کار خداست.
( عزیزی: ) استاد اگر علاقمندان به شما در سراسر کشور تمایل داشته باشند دیدار صمیمانه ای با استاد احدپور داشته باشند آیا مقدور است؟
استاد احدپور: چرا مقدور نیست ما خودمان افتخار می کنیم که دیگران را ببینیم برای کسی افتخاری بوجود نمی آورد احدپور را ببیند.
استاد احدپور: چرا مقدور نیست ما خودمان افتخار می کنیم که دیگران را ببینیم برای کسی افتخاری بوجود نمی آورد احدپور را ببیند.
( عزیزی: ) خواهش می کنم. خیلی پیام در سایت ما، در رابطه با همین مطلب هست که باعث شد مصاحبه ای با شما ترتیب بدهیم. بدون هیچ اغراقی عرض می کنم.
استاد احدپور: این مسئولیت ما را سنگین تر می کند.
استاد احدپور: این مسئولیت ما را سنگین تر می کند.
.......................................................................................................................
.......................................................................................................................
( عزیزی: ) استاد چند کلمه ای در رابطه با استاد بزرگ خوشنویسی نستعلیق ایران، استاد غلامحسین امیرخانی توضیح بفرمائید و اگر خاطره ای با این استاد عزیز مد نظرتان هست بفرمائید.
استاد احدپور: اجازه بدهید دو تا خاطره از ایشان بگویم: روزی منزل ایشان بودم (چند سال پیش) زیردستی بنده را نگاه کردند انگشتی روی آن کشیدند و گفتند زیر دست باید کمی نرم تر از این باشد. گفتم: استاد مثلاٌ چطوری؟ چقدر نرم تر؟ ممکن است زیر دستی شما را ببینم. ایشان معمولاٌ روی زانو خط می نویسند وقتی زیردستی ایشان را دیدم جای انگشت ایشان چرم را سوراخ کرده بود. یعنی اینقدر ایشان مشاق هستند و خط را دوست دارند و من شاهد عاشقی ایشان با قلم و مرکب و خط بودم. خوب این تأثیر عجیبی روی من گذاشت. البته خاطرات از ایشان زیاد دارم. یک بار فشاری داشتم در خط نوشتن مثل اینکه زیاد خط نوشته بودم که با ایشان تماس می گرفتم و از ایشان راهنمایی می خواستم. اما خاطره ای در حیاط منزل ایشان در طالقان دارم که خطی نوشتند روی کاغذی با قلم من و اصرار فرمودند که در قسمت دیگر کاغذ در کنار خط ایشان من بنویسم برای من سخت بود در کنار خط استاد امیرخانی در همان صفحه بنویسم هرچه خواهش کردم که آنجا بنویسم ایشان نپذیرفتند خط را گذاشتیم در حیاط و رفتیم داخل منزل که ایشان چند تا چلیپا به من نشان دهند. دیدم که استاد با عجله و هراسان به سمت بیرون دویدند برگشتند دیدم که کاغذ را آوردند و نم باران زده بود و کاغذ خیس شده بود. البته خط از بین نرفته بود ولی نم زده بود گفتم استاد اشکالی ندارد خاطره انگیز شد و ایشان فرمودند نه خط خوب بود حیف شد کمی آسیب دید. این احترام و عشقی که نسبت به خط دارند و این شأنی که برای خط قائل هستند اینجا بیشتر برایم آشکار شد.
استاد احدپور: اجازه بدهید دو تا خاطره از ایشان بگویم: روزی منزل ایشان بودم (چند سال پیش) زیردستی بنده را نگاه کردند انگشتی روی آن کشیدند و گفتند زیر دست باید کمی نرم تر از این باشد. گفتم: استاد مثلاٌ چطوری؟ چقدر نرم تر؟ ممکن است زیر دستی شما را ببینم. ایشان معمولاٌ روی زانو خط می نویسند وقتی زیردستی ایشان را دیدم جای انگشت ایشان چرم را سوراخ کرده بود. یعنی اینقدر ایشان مشاق هستند و خط را دوست دارند و من شاهد عاشقی ایشان با قلم و مرکب و خط بودم. خوب این تأثیر عجیبی روی من گذاشت. البته خاطرات از ایشان زیاد دارم. یک بار فشاری داشتم در خط نوشتن مثل اینکه زیاد خط نوشته بودم که با ایشان تماس می گرفتم و از ایشان راهنمایی می خواستم. اما خاطره ای در حیاط منزل ایشان در طالقان دارم که خطی نوشتند روی کاغذی با قلم من و اصرار فرمودند که در قسمت دیگر کاغذ در کنار خط ایشان من بنویسم برای من سخت بود در کنار خط استاد امیرخانی در همان صفحه بنویسم هرچه خواهش کردم که آنجا بنویسم ایشان نپذیرفتند خط را گذاشتیم در حیاط و رفتیم داخل منزل که ایشان چند تا چلیپا به من نشان دهند. دیدم که استاد با عجله و هراسان به سمت بیرون دویدند برگشتند دیدم که کاغذ را آوردند و نم باران زده بود و کاغذ خیس شده بود. البته خط از بین نرفته بود ولی نم زده بود گفتم استاد اشکالی ندارد خاطره انگیز شد و ایشان فرمودند نه خط خوب بود حیف شد کمی آسیب دید. این احترام و عشقی که نسبت به خط دارند و این شأنی که برای خط قائل هستند اینجا بیشتر برایم آشکار شد.
( عزیزی: ) خیلی استفاده کردیم. استاد چند کلمه هم در رابطه با استاد بزرگ خوشنویسی دیگر ایران استاد عباس اخوین از الفاظ شیرین و هنرمند شما بهره ببریم و اگر خاطره ای از این استاد عزیز و بزرگوار در خطه خط ایران در خاطر مبارک هست برایمان بفرمائید.
استاد احدپور: وقتی اسم استاد اخوین می آید اولین چیزی که وارد ذهنم می شود دقت ایشان است بسیار آدم دقیقی هستند و در کنار دقتشان سادگی و زلال بودن ایشان است. که مثلاٌ اگر با ایشان صحبت کنیم همه حرفشان را رک و پوست کنده می زنند خیلی روشن و شفاف اینکه مثلاٌ حرفشان استعاره داشته باشد کنایه داشته باشد که تلاش بکنیم تا بفهمیم یا اینکه چرا این حرف را به ما زد مناسبتش چه بود کمتر اتفاق می افتد خیلی انسان صریح و شفافی هستند.
برای دقتشان بگذارید یک خاطره بگویم شاید حدود 15 سال پیش خطی را روی مقوا چسبانده بودم دورش جدول هم کشیده بودم به عنوان اولین کاری که خودم انجام داده بودم جدول کشی کرده بودم تسمه گذاری کرده بودم بردم به استاد اخوین نشان دادم ایشان خط را گرفتند دستشان و گفتند که چه کسی چسبانده؟ گفتم: خودم. گفت: کمی کج است. گفتم: استاد اندازه گیری کردم. گفت: نه یک خورده کج است. گفتم: من با خط کش دقیق اندازه گیری کردم. گفت: کج است. دوباره من اصرار کردم و ایشان همان حرفشان را زدند. گفتند: کج است. خوب حرفمان مقابل هم ایستاد.
گفتم: خوب استاد اندازه بگیرید. گفت: بله خط کش بیاوریم اندازه بگیریم. اندازه گرفتیم من می خواستم بگویم بله برنده شدم و بگویم که دیدید برابر است.م گفتند: نیم میلی متر قسمت بالایش کجی دارد. گفتم استاد اینقدر دقت؟ گفتند: بله همین قدر دقت. خوشنویس که اینقدر دقت نداشته باشد نمی تواند دایره را بنویسد نمی تواند آن «ی» معکوس را درست ببرد به سرانجام خود برساند وسط راه ویران می گذارد. این هم از دقت ایشان. واقعاٌ هر دو استاد خیلی خدمات ارائه دادند خیلی کمک کردند تا علاقمندان به سایه ای از حقیقت خط برسند و نگاه بیندازند به سایه ای از حقیقت خط چون حقیقت خط که قابل کشف نیست.
استاد احدپور: وقتی اسم استاد اخوین می آید اولین چیزی که وارد ذهنم می شود دقت ایشان است بسیار آدم دقیقی هستند و در کنار دقتشان سادگی و زلال بودن ایشان است. که مثلاٌ اگر با ایشان صحبت کنیم همه حرفشان را رک و پوست کنده می زنند خیلی روشن و شفاف اینکه مثلاٌ حرفشان استعاره داشته باشد کنایه داشته باشد که تلاش بکنیم تا بفهمیم یا اینکه چرا این حرف را به ما زد مناسبتش چه بود کمتر اتفاق می افتد خیلی انسان صریح و شفافی هستند.
برای دقتشان بگذارید یک خاطره بگویم شاید حدود 15 سال پیش خطی را روی مقوا چسبانده بودم دورش جدول هم کشیده بودم به عنوان اولین کاری که خودم انجام داده بودم جدول کشی کرده بودم تسمه گذاری کرده بودم بردم به استاد اخوین نشان دادم ایشان خط را گرفتند دستشان و گفتند که چه کسی چسبانده؟ گفتم: خودم. گفت: کمی کج است. گفتم: استاد اندازه گیری کردم. گفت: نه یک خورده کج است. گفتم: من با خط کش دقیق اندازه گیری کردم. گفت: کج است. دوباره من اصرار کردم و ایشان همان حرفشان را زدند. گفتند: کج است. خوب حرفمان مقابل هم ایستاد.
گفتم: خوب استاد اندازه بگیرید. گفت: بله خط کش بیاوریم اندازه بگیریم. اندازه گرفتیم من می خواستم بگویم بله برنده شدم و بگویم که دیدید برابر است.م گفتند: نیم میلی متر قسمت بالایش کجی دارد. گفتم استاد اینقدر دقت؟ گفتند: بله همین قدر دقت. خوشنویس که اینقدر دقت نداشته باشد نمی تواند دایره را بنویسد نمی تواند آن «ی» معکوس را درست ببرد به سرانجام خود برساند وسط راه ویران می گذارد. این هم از دقت ایشان. واقعاٌ هر دو استاد خیلی خدمات ارائه دادند خیلی کمک کردند تا علاقمندان به سایه ای از حقیقت خط برسند و نگاه بیندازند به سایه ای از حقیقت خط چون حقیقت خط که قابل کشف نیست.
.......................................................................................................................
.......................................................................................................................
( عزیزی: ) نظرتان در مورد نقاشی خط یا نگاره خط که در چند سال اخیر بیشتر باب شده و روز به روز هم افزایش می یابد چیست؟
استاد احدپور: من می خواستم تندتند بروم ولی این سوال خیلی عمیقی است. گرایش زیاد بخاطر این است که کار آسانی است.
استاد احدپور: من می خواستم تندتند بروم ولی این سوال خیلی عمیقی است. گرایش زیاد بخاطر این است که کار آسانی است.
( عزیزی: )فقط آسان است، نظر تخصصی ندارید؟
استاد احدپور: کسی که می خواهد مثل جلیل شهناز تار بزند این سخت است یا اینکه با دستگاه سیتی سایزر و ارگ های کامپیوتری دکمه ای می زنند تاری می زند یا با یک دکمه سه تار می زند کدام سخت تر است؟ مطمئناٌ مثل جلیل شهناز تار زدن سخت است شاید اصلاٌ نشود .
استاد احدپور: کسی که می خواهد مثل جلیل شهناز تار بزند این سخت است یا اینکه با دستگاه سیتی سایزر و ارگ های کامپیوتری دکمه ای می زنند تاری می زند یا با یک دکمه سه تار می زند کدام سخت تر است؟ مطمئناٌ مثل جلیل شهناز تار زدن سخت است شاید اصلاٌ نشود .
( عزیزی: ) پیشنهاد و نظری در مورد اینکه نقاشی خط یا نگاره خط سوق به خوشنویسی سنتی و تخصصی ما داشته باشد ندارید؟ یعنی بوی خوشنویسی واقعی در تابلو حس شود؟
استاد احدپور: اینکه استاد جلیل رسولی آدم توانایی است بخاطر این است که بنیاد کارش خوشنویسی است بعد رنگ را وارد می کند ولی الان بیشتر حوزه نقاضی است تا خط. از المان خط استفاده می کنند من نمی دانم اسمش را چه می خواهند بگذارند در حقیقت این خوشنویسی نیست نوعی از خوشنویسی هم نیست این نوعی ای نقاشی است که از المان خط استفاده می شود والسلام.
استاد احدپور: اینکه استاد جلیل رسولی آدم توانایی است بخاطر این است که بنیاد کارش خوشنویسی است بعد رنگ را وارد می کند ولی الان بیشتر حوزه نقاضی است تا خط. از المان خط استفاده می کنند من نمی دانم اسمش را چه می خواهند بگذارند در حقیقت این خوشنویسی نیست نوعی از خوشنویسی هم نیست این نوعی ای نقاشی است که از المان خط استفاده می شود والسلام.
.......................................................................................................................
.......................................................................................................................
( عزیزی: ) نظر مبارکتان در رابطه با رایانه ای شدن خوشنویسی چیست؟ آیا لطمه ای به جامعه خوشنویسی زده یا نه؟
استاد احدپور: اینها نیاز زمان است، زمان نیاز دارد که به سرعت به چیزهایی پاسخ دهد. مثلاٌ کاری پیش می آید مثلاٌ برای فردا صد برگ از متن خوشنویسی شده نیاز داریم یا صد نفر باید بنشینند بنویسند که این صد نفر آدم قابل درجه یک را پیدا کردن کار سختی است که خطهایشان در یک عیار باشد یا اینکه یک نفر صد تا را بنویسد که این هم در توان یک نفر نیست که یک نفر صد تا در عیار بالا یک روزه بنویسد خوب این نیاز زمان است که دستگاهی باشد این نیاز را جبران کند. اما در مورد اینکه به خوشنویسی لطمه می زند؛ مقداری به امرار معاش سطحی از خوشنویسی لطمه می زند ولی این که عرصه هنر سر جای خودش است چیزی اصلاٌ نمی تواند به آن لطمه بزند آنرا خود هنرمندان می توانند به آن لطمه بزنند مثل کتاب «مذهب علیه مذهب» مرحوم دکتر علی شریعتی است که مذهب را هیچ چیز نمی تواند از بین ببرد مگر خود مذهب. هنر را هم چیزی نمی تواند از بین ببرد مگر هنرمندان، یعنی بزنند بر سرش بکوبند زمین.
استاد احدپور: اینها نیاز زمان است، زمان نیاز دارد که به سرعت به چیزهایی پاسخ دهد. مثلاٌ کاری پیش می آید مثلاٌ برای فردا صد برگ از متن خوشنویسی شده نیاز داریم یا صد نفر باید بنشینند بنویسند که این صد نفر آدم قابل درجه یک را پیدا کردن کار سختی است که خطهایشان در یک عیار باشد یا اینکه یک نفر صد تا را بنویسد که این هم در توان یک نفر نیست که یک نفر صد تا در عیار بالا یک روزه بنویسد خوب این نیاز زمان است که دستگاهی باشد این نیاز را جبران کند. اما در مورد اینکه به خوشنویسی لطمه می زند؛ مقداری به امرار معاش سطحی از خوشنویسی لطمه می زند ولی این که عرصه هنر سر جای خودش است چیزی اصلاٌ نمی تواند به آن لطمه بزند آنرا خود هنرمندان می توانند به آن لطمه بزنند مثل کتاب «مذهب علیه مذهب» مرحوم دکتر علی شریعتی است که مذهب را هیچ چیز نمی تواند از بین ببرد مگر خود مذهب. هنر را هم چیزی نمی تواند از بین ببرد مگر هنرمندان، یعنی بزنند بر سرش بکوبند زمین.
( عزیزی: ) برای خوشنویسان کاغذهای آهار و مهره یا دست ساز مناسب ترند یا کاغذهای شیمیایی و... ؟
استاد احدپور: زمان ناصرالدین شاه یک سری کاغذ در اروپا ساخته می شد و میرزا غلامرضا هم روی یک سری از این کاغذها خط نوشته کاغذهای خیلی خوبی هم هست مثل این کاغذهای آهار و مهره ای که الان دارند درست می کنند که روی آنها خط نوشتن دشواراست مثل اینها نیست روی آنها خیلی خوب و راحت و صاف خط نوشته می شد آن اصطکاک لازم بین قلم و کاغذ اتفاق می افتاد ولی خوب این نیست دیگر.
این کاغذهای آهار و مهره که الان می سازند و به بازار می آورند من معمولاٌ می بینم نوشتن روی آن آسان نیست سخت است فقط انگیزه ای که این کاغذ می دهد این است که روی این کاغذها خط ماندگاری دارد اگر مرکب روی کاغذ ثبت شود و بچسبد دیگر از بین نمی رود.
آقای عزیزی: جنس مرکب در خوشنویس تأثیر دارد؟
استاد احدپور: بسیار،
استاد احدپور: زمان ناصرالدین شاه یک سری کاغذ در اروپا ساخته می شد و میرزا غلامرضا هم روی یک سری از این کاغذها خط نوشته کاغذهای خیلی خوبی هم هست مثل این کاغذهای آهار و مهره ای که الان دارند درست می کنند که روی آنها خط نوشتن دشواراست مثل اینها نیست روی آنها خیلی خوب و راحت و صاف خط نوشته می شد آن اصطکاک لازم بین قلم و کاغذ اتفاق می افتاد ولی خوب این نیست دیگر.
این کاغذهای آهار و مهره که الان می سازند و به بازار می آورند من معمولاٌ می بینم نوشتن روی آن آسان نیست سخت است فقط انگیزه ای که این کاغذ می دهد این است که روی این کاغذها خط ماندگاری دارد اگر مرکب روی کاغذ ثبت شود و بچسبد دیگر از بین نمی رود.
آقای عزیزی: جنس مرکب در خوشنویس تأثیر دارد؟
استاد احدپور: بسیار،
قلم چوب و سیاهی آب و کاغذ خاک و مسطر خس بدین اسباب نالایق چگونه خط نویسد کس
اسباب کتابت به کمال، این را که همه می دانید شعر معروف: پنج چیز است که تا جمع نگردد با هم ندهد فایده اگر سعی نمایی صد سال
کاملاٌ مشخص است اسباب کتابت یکی از آن چیزهاییست که اگر نقص داشته باشد شعر بالا صدق می کند.
.......................................................................................................................
.......................................................................................................................
( عزیزی: ) آیا استاد احدپور در مرکب ها دست کاری ایجاد می کنند مثلاٌ برای روان تر شدن و ...؟
استاد احدپور: بله هر روز، چون من با قلم دست کاری می کنم دیگر .
استاد احدپور: بله هر روز، چون من با قلم دست کاری می کنم دیگر .
( عزیزی: ) نه غیر از به هم زدن مرکب آیا نکته خاصی روی مرکب ها اعمال می کنند؟
استاد احدپور: نه، بعضی ها مثلاٌ قند اضافه می کنند یا صمغ اضافه می کنند نه من این کارها را نمی کنم فرد وقتی با دواتی زندگی می کند مثل دانشمند ژاپنی که آزمایشاتی روی آب انجام داده بود که بیشتر مردم آگاه هستند که وقتی شما برای یک لیوان دعا می کنید مولکولهای آب مرتب می شود و به زیبایی در کنار هم قرار می گیرد. 75% بدن ما آب است وقتی خوش بینانه به چیزی نگاه می کنیم مولکولهای بدنمان درست می شود و سازمان بهتری پیدا می کند. می دانید که بخش اعظم مرکب از آب تشکیل شده، پس وقتی با نیت خوبی سراغ مرکب می رویم وقتی که می خواهیم درست باشیم و برای درستی خط بنویسیم و برای درست مطلق بنویسیم و برای رضای او بنویسیم برای اینکه انسانها را دعوت کنیم که به سمت خوبی و لطافت و آن حقیقت مطلق بیائید آن موقع است مرکب شما سامان بهتری می گیرد، کیفیت بهتری می گیرد. فکر نکنید مسئله کاملاٌ انتزاعی و حسی است نه، حتی فیزیکی است. یعنی مولکولهای مرکب درست می شود و از آن آشفتگی نجات پیدا می کند.
استاد احدپور: نه، بعضی ها مثلاٌ قند اضافه می کنند یا صمغ اضافه می کنند نه من این کارها را نمی کنم فرد وقتی با دواتی زندگی می کند مثل دانشمند ژاپنی که آزمایشاتی روی آب انجام داده بود که بیشتر مردم آگاه هستند که وقتی شما برای یک لیوان دعا می کنید مولکولهای آب مرتب می شود و به زیبایی در کنار هم قرار می گیرد. 75% بدن ما آب است وقتی خوش بینانه به چیزی نگاه می کنیم مولکولهای بدنمان درست می شود و سازمان بهتری پیدا می کند. می دانید که بخش اعظم مرکب از آب تشکیل شده، پس وقتی با نیت خوبی سراغ مرکب می رویم وقتی که می خواهیم درست باشیم و برای درستی خط بنویسیم و برای درست مطلق بنویسیم و برای رضای او بنویسیم برای اینکه انسانها را دعوت کنیم که به سمت خوبی و لطافت و آن حقیقت مطلق بیائید آن موقع است مرکب شما سامان بهتری می گیرد، کیفیت بهتری می گیرد. فکر نکنید مسئله کاملاٌ انتزاعی و حسی است نه، حتی فیزیکی است. یعنی مولکولهای مرکب درست می شود و از آن آشفتگی نجات پیدا می کند.
.......................................................................................................................
.......................................................................................................................
( عزیزی: ) نکته ارزنده ای بود.استاد نظرتان را در مورد زاویه و رانش قلم می خواهیم بدانیم. بعضی از اساتید اعتقادشان بر آن است که باید رانش آهسته باشد و آرام و با متانت خط نوشته شود و دلایل خاصی هم برای آن دارند. بعضی اساتید می گویند رانش قلم بایستی سریع و زیبا و در کمال آرامش باشد و روان و ثلیث و سایه روشن هم باید در خط ایجاد شود بقول استاد جواد بختیاری سایه روشن موسیقی در خوشنویسی است ولی بعضی ها با این مخالفند، نظر شما چیست؟
استاد احدپور: شما شنیدید که می گویند همه فکر می کنند حق با خودشان است؟ من هم فکر می کنم حق با من است. ولی بگذارید چیزی که به عقلم می رسد بگویم: هنر چیزی است که قالب ندارد اصلاٌ بخاطر همین زیباست، اگر چیز ثابت و واحدی بود یعنی چیزی که سر و ته آن مشخص باشد و حد و حدودی داشته باشد اگر اینطور بود در دوره ای کشف می شد و بعد از آن دیگر هنر از بین می رفت. بشر در فضایی دارد زندگی می کند که هیچ چیز قطعیت ندارد. آنهایی که با فیزیک آشنایی دارند می دانند که اصل عدم قطعیت هایزنبرگ اثبات کرد و گفت همه چیز در جهان نسبی است و هیچ چیز قطعیت ندارد بنابراین هنر هم از این قاعده مستثنی نیست کسی نمی تواند بگوید این در هنر قانون است. قانون ثابت نیست خود قانون به سمت کمال می رود. حالا عده ای آرام می نویسند و دعوا سر این است که آنهایی که سرعت می نویسند خوب نیستند و عده ای هم سرعت می نویسند عده ای می گویند آنهایی که آرام می نویسند خوب نیستند. این نشان می دهد که فضا، فضای مادیت است و تنگ و با اصطکاک است که این عقاید با هم برخورد می کنند. به نظر من اگر فضا، فضای معنا باشد خصوصیت معنا فراخ بودن است معنا وسیع است شما از این سمت برو من از این سمت و دیگر از سمت دیگر و هیچ کدام با هم برخورد نمی کنند هیچ کدام اصطکاک پیدا نمی کنند هیچ کدام مسیر دیگری را منکر نمی شوند یعنی فردی نمی گوید که شما که لاغر می نویسید غلط می نویسید و دیگر هم نمی گوید شما که چاق می نویسید غلط می نویسید اگر کسی می گوید بخاطر این است که فضا، فضای تنگ و فاضی ماده است. اینها گرفتار مسائل محدود دنیای مادی اند، خود بنده یک جاهایی اصلاٌ پی می برم وقتی جایی تجربه ای را دارم انکار می کنم پیش خودم می گویم در فضای تنگ ماده افتادم. ولی وقتی می بینم با سعه صدر می توانم تجربه جدیدی ر ا بپذیرم و حتی برایش دعا می کنم که این تجربه به بار بشیند یا اینکه بگویم او هم دارد چیزی را دنبال می کند و چیزی را جستجو می کند آنجا از خدا سپاسگزارم و شکر می گویم که مرا از فضای ماده خلاص کرده و به فضای معنا وارد کرده که بتوانم چیزی که غیر از عقاید خودم است یا استنباط و دریافت خودم است بپذیرم برایش احترام قائل می شوم. من هر دو را تائید می کنم و هیچ کدام را هم مطلقاٌ تائید نمی کنم هر دو تجربه ای است. در میرعماد سرعت خط شاید به آن صورت دیده نمی شود آن موسیقی به قول استادی که فرمودید در آثارش مشاهده نمی شود ولی خوب ممکن است خود آن استاد از آثار میرعماد از صبح تا شب مشق کند.
استاد احدپور: شما شنیدید که می گویند همه فکر می کنند حق با خودشان است؟ من هم فکر می کنم حق با من است. ولی بگذارید چیزی که به عقلم می رسد بگویم: هنر چیزی است که قالب ندارد اصلاٌ بخاطر همین زیباست، اگر چیز ثابت و واحدی بود یعنی چیزی که سر و ته آن مشخص باشد و حد و حدودی داشته باشد اگر اینطور بود در دوره ای کشف می شد و بعد از آن دیگر هنر از بین می رفت. بشر در فضایی دارد زندگی می کند که هیچ چیز قطعیت ندارد. آنهایی که با فیزیک آشنایی دارند می دانند که اصل عدم قطعیت هایزنبرگ اثبات کرد و گفت همه چیز در جهان نسبی است و هیچ چیز قطعیت ندارد بنابراین هنر هم از این قاعده مستثنی نیست کسی نمی تواند بگوید این در هنر قانون است. قانون ثابت نیست خود قانون به سمت کمال می رود. حالا عده ای آرام می نویسند و دعوا سر این است که آنهایی که سرعت می نویسند خوب نیستند و عده ای هم سرعت می نویسند عده ای می گویند آنهایی که آرام می نویسند خوب نیستند. این نشان می دهد که فضا، فضای مادیت است و تنگ و با اصطکاک است که این عقاید با هم برخورد می کنند. به نظر من اگر فضا، فضای معنا باشد خصوصیت معنا فراخ بودن است معنا وسیع است شما از این سمت برو من از این سمت و دیگر از سمت دیگر و هیچ کدام با هم برخورد نمی کنند هیچ کدام اصطکاک پیدا نمی کنند هیچ کدام مسیر دیگری را منکر نمی شوند یعنی فردی نمی گوید که شما که لاغر می نویسید غلط می نویسید و دیگر هم نمی گوید شما که چاق می نویسید غلط می نویسید اگر کسی می گوید بخاطر این است که فضا، فضای تنگ و فاضی ماده است. اینها گرفتار مسائل محدود دنیای مادی اند، خود بنده یک جاهایی اصلاٌ پی می برم وقتی جایی تجربه ای را دارم انکار می کنم پیش خودم می گویم در فضای تنگ ماده افتادم. ولی وقتی می بینم با سعه صدر می توانم تجربه جدیدی ر ا بپذیرم و حتی برایش دعا می کنم که این تجربه به بار بشیند یا اینکه بگویم او هم دارد چیزی را دنبال می کند و چیزی را جستجو می کند آنجا از خدا سپاسگزارم و شکر می گویم که مرا از فضای ماده خلاص کرده و به فضای معنا وارد کرده که بتوانم چیزی که غیر از عقاید خودم است یا استنباط و دریافت خودم است بپذیرم برایش احترام قائل می شوم. من هر دو را تائید می کنم و هیچ کدام را هم مطلقاٌ تائید نمی کنم هر دو تجربه ای است. در میرعماد سرعت خط شاید به آن صورت دیده نمی شود آن موسیقی به قول استادی که فرمودید در آثارش مشاهده نمی شود ولی خوب ممکن است خود آن استاد از آثار میرعماد از صبح تا شب مشق کند.
( عزیزی: ) صحبت از میرعماد شد، چرا پس از 400 سال هنوز خیلی های شیفته خط میرعمادند؟ در حالی که بسیاری از معاصرین، اساتید بزرگوار که یا مرحوم شدند یا در قید حیاتند بالاخره تغییراتی در خط انجام دادند خط کاملتر شد زیباتر شد ولی هنوز تأکید دارند که باید به شیوه 500-400 سال نوشته شود. دیگر اینکه چه حکمتی داشته که نام میرعماد هنوز واقعاٌ می درخشد نامش زنده است در بین جامعه خوشنویسی. خیلی از خوشنویسان دیگر هم شاید بوده اند ولی میرعماد چیز دیگری بودند. به این دو مطلب اگر ممکن است پاسخ دهید.
استاد احدپور: خوشنویسان معاصر، پیشکسوتان، اساتید، قاطبه خوشنویسان معاصر، رهروان، همه سالکان خوشنویسی این چند نفر استاد معاصر را پذیرفتند و قبول دارند اینها انسانهای توانایی هستند و انسانهای شایسته هستند در این رشته، خود اینها الان از روی آثار میرعماد یا مشق می کنند یا اقتباس می کنند یا تقلید می کنند یا نقل می کنند یعنی توجهشان به میرعماد هنوز هست. از همه چند نفر استادی که در شورای ارزشیابی استادی هستند یا نیستند ولی کیفیت را دارا هستند بعنوان مثال استاد امیرخانی در شورای ارزشیابی انجمن خوشنویسان حضور ندارند خوب حضور نداشته باشند بعنوان بزرگ خوشنویسی کشور که مطرح هستند. اینها توجه دارند به میرعماد و اگر از آنها بپرسید می گویند بله گاهی اوقات که فرصت بکنیم به آثار میرعماد سر می زنند و نگاه می کنند و ممکن است نکته های جدیدی ببینند پس مرتبه ای هست و موقعیتی کار هنری میرعماد دارد که استادی رابه سمت خودش جذب می کند یکی این است. اما این ماندگاری چیست؟ این ماندگاری هم حضور باطن است. خط وقتی ساحت باطن را هم سیر کرده یعنی شخصی که خطی را نوشته، انسانهایی که در ایران زندگی می کنند از یک دوره ای از باطن رجوع کردند به صورت، این مربوط به اواخر دوره قاجار است (دوره تجدد) دورانی ایرانیها یواش یواش رفتند اروپا، فرانسه و انگلیس را دیدند و نوع زندگی دیگری را دیدند و بالاخره فضای دیگری را دیدند و آمدند. چون بشری که آن طرف زندگی می کند یعنی در مغرب زمین انسانهایی که زندگی می کنند رفاه، آسایش و رستگاری را دنبال می کنیم اما از مسیر دیگری. مشرق زمین اینرا از طریق اشراق دنبال می کند، مغرب زمین از طریق تجربه. شما آغاز فلسفه را از سقراط می بینید تفکر مغرب زمین است دیگر و بعد ارسطو، بعد افلاطون را می بینیم این سیر ادامه دارد تا زندگی آدمهای مغرب زمین با تغییرات تفکر و تغییرات تفکر فلسفی متغیر می شود عوض می شود، ما ایرانی ها از اواخر دوره قاجار فضای باطنی که در آن زندگی می کردیم، حالا نه، اینکه هیچ عیب و ایرادی نبوده نه ساخت بشر ایرانی باطن بوده در باطن زندگی می کرده، مثال می زنم: مثلاٌ می رفتند بالای تپه دعا می کردند باران می آمده، اتصال آنها از طریق باطن بوده، برای هر پدیده ای تفسیر باطنی داشتند حتی برای پدیده های مادهی تفسیر آسمانی و قدسی داشتند. اما غرب از جایی شروع می کند تفاسیر قدسی را عرف می کند. یعنی تفاسیر آسمانی را زمینی می کند. ما اینطوری نبودیم. خط را در ساحت باطن می نوشتیم و رجوع می کردیم به ساحت صورت. حالا گرفتار این هستیم که این حرف «ب» چقدر صاف نوشته شده، اینکه در جامعهچه اثری دارد را دنبال نمی کنیم. ما فقط این را دنبال می کنیم این «ب» 9 الی 11 نقطه هست؟ بله. زیباست؟ بله. خوب در صورت هم مگر رشد نمی شود کرد؟ چرا . زیبایی حتما با صداقت باید همراه باشد؟ زیبایی آدم را در نظر بگیرید، یک زن زیبا، مرد خوش چهره و خوش اندام، حتماٌ باید عاف شاد؟ بنابراین هر کدام از این هنر پیشه های زیباروی ستاره غربی همه باید عارف مسلک باشند. اینگونه نیست. پس در صورت هم رشد زیبایی و تجلی درخشان زیبایی وجود دارد.می تواند در «ب» فقط زیبایی صورت باشد و هیچ اثری از باطن نباشد با آن مثالی که از چهره آدمی زدم می تواند اینگونه باشد که در خوشنویسی معاصر به وفور یافت می شود. یعنی به کشیده «ب» نگاه می کنید می بینید عجب «ب»ی است ولی از این «ب» چشم برداشتی تأثیری از آن نمی گیری یعنی شخصیت شما را دستکاری نمی کند.
استاد احدپور: خوشنویسان معاصر، پیشکسوتان، اساتید، قاطبه خوشنویسان معاصر، رهروان، همه سالکان خوشنویسی این چند نفر استاد معاصر را پذیرفتند و قبول دارند اینها انسانهای توانایی هستند و انسانهای شایسته هستند در این رشته، خود اینها الان از روی آثار میرعماد یا مشق می کنند یا اقتباس می کنند یا تقلید می کنند یا نقل می کنند یعنی توجهشان به میرعماد هنوز هست. از همه چند نفر استادی که در شورای ارزشیابی استادی هستند یا نیستند ولی کیفیت را دارا هستند بعنوان مثال استاد امیرخانی در شورای ارزشیابی انجمن خوشنویسان حضور ندارند خوب حضور نداشته باشند بعنوان بزرگ خوشنویسی کشور که مطرح هستند. اینها توجه دارند به میرعماد و اگر از آنها بپرسید می گویند بله گاهی اوقات که فرصت بکنیم به آثار میرعماد سر می زنند و نگاه می کنند و ممکن است نکته های جدیدی ببینند پس مرتبه ای هست و موقعیتی کار هنری میرعماد دارد که استادی رابه سمت خودش جذب می کند یکی این است. اما این ماندگاری چیست؟ این ماندگاری هم حضور باطن است. خط وقتی ساحت باطن را هم سیر کرده یعنی شخصی که خطی را نوشته، انسانهایی که در ایران زندگی می کنند از یک دوره ای از باطن رجوع کردند به صورت، این مربوط به اواخر دوره قاجار است (دوره تجدد) دورانی ایرانیها یواش یواش رفتند اروپا، فرانسه و انگلیس را دیدند و نوع زندگی دیگری را دیدند و بالاخره فضای دیگری را دیدند و آمدند. چون بشری که آن طرف زندگی می کند یعنی در مغرب زمین انسانهایی که زندگی می کنند رفاه، آسایش و رستگاری را دنبال می کنیم اما از مسیر دیگری. مشرق زمین اینرا از طریق اشراق دنبال می کند، مغرب زمین از طریق تجربه. شما آغاز فلسفه را از سقراط می بینید تفکر مغرب زمین است دیگر و بعد ارسطو، بعد افلاطون را می بینیم این سیر ادامه دارد تا زندگی آدمهای مغرب زمین با تغییرات تفکر و تغییرات تفکر فلسفی متغیر می شود عوض می شود، ما ایرانی ها از اواخر دوره قاجار فضای باطنی که در آن زندگی می کردیم، حالا نه، اینکه هیچ عیب و ایرادی نبوده نه ساخت بشر ایرانی باطن بوده در باطن زندگی می کرده، مثال می زنم: مثلاٌ می رفتند بالای تپه دعا می کردند باران می آمده، اتصال آنها از طریق باطن بوده، برای هر پدیده ای تفسیر باطنی داشتند حتی برای پدیده های مادهی تفسیر آسمانی و قدسی داشتند. اما غرب از جایی شروع می کند تفاسیر قدسی را عرف می کند. یعنی تفاسیر آسمانی را زمینی می کند. ما اینطوری نبودیم. خط را در ساحت باطن می نوشتیم و رجوع می کردیم به ساحت صورت. حالا گرفتار این هستیم که این حرف «ب» چقدر صاف نوشته شده، اینکه در جامعهچه اثری دارد را دنبال نمی کنیم. ما فقط این را دنبال می کنیم این «ب» 9 الی 11 نقطه هست؟ بله. زیباست؟ بله. خوب در صورت هم مگر رشد نمی شود کرد؟ چرا . زیبایی حتما با صداقت باید همراه باشد؟ زیبایی آدم را در نظر بگیرید، یک زن زیبا، مرد خوش چهره و خوش اندام، حتماٌ باید عاف شاد؟ بنابراین هر کدام از این هنر پیشه های زیباروی ستاره غربی همه باید عارف مسلک باشند. اینگونه نیست. پس در صورت هم رشد زیبایی و تجلی درخشان زیبایی وجود دارد.می تواند در «ب» فقط زیبایی صورت باشد و هیچ اثری از باطن نباشد با آن مثالی که از چهره آدمی زدم می تواند اینگونه باشد که در خوشنویسی معاصر به وفور یافت می شود. یعنی به کشیده «ب» نگاه می کنید می بینید عجب «ب»ی است ولی از این «ب» چشم برداشتی تأثیری از آن نمی گیری یعنی شخصیت شما را دستکاری نمی کند.
.......................................................................................................................
.......................................................................................................................
( عزیزی: ) خیلی از هنرجویان و کسانی که در شهرستان و یا شهرهای کوچک ایران هستند یا نقاط مرزی دوست دارند بدانند روال آزمون انجمن به چه صورتی است؟ یعنی آزمونی که در یک روز و ساعت مشخص برگزار می شود توسط انجمن همان شهر، برگه های تصحیح اوراق به تهران پست می شود روالی که به دست انجمن می رسد تا موقعی که تصحیح می شود به چه صورت است و توسط چه کسانی تصحیح می شود؟
استاد احدپور: کار خیلی دقیقی است و خیلی با امنیت انجام می شود. شاید در جلسات امتحان در طی سالهایی که من در انجمن بودم مشکلاتی بوجود آمده باشد مثلاٌ شنیدم در جایی کسی به جای شخص دیگری خط نوشته ولی وقتی اوراق جمع می شود و در یک پاکت بسته بندی و پلمب می شود لاک و مهر می شود به انجمن می رسد در قرنطینه نگهداری می شود (در انجمن قرنطینه توسط مدیر اجرایی انجمن کنترل می شود) من تا به حال نشنیدم موردی که در انجمن در مورد اوراق اتفاق افتاده باشد حتی شایعه هم در مورد آن نشنیده ام. چون خط موضوع کاملاٌ معنوی است و با دل آدم در ارتباط است. آدم هایی که به خوشنویسی مراجعه می کنند انسانهای با مشرب باطن هستند یعنی زندگی آنها سبقه باطنی دارد. ادبیات و شعر را دوست دارند. مفاهیم و پند را دوست دارند، نمی تونم بگویم که موفق هستند ولی روی این مسئله اهلیت دارند. ولی موفقیت و عدم موفقیت آنها یک مقدار بر می گردد به صورت پردازی، گرفتار در صورت.
این اوراق روزی جلوی همه آنهایی که برای تصحیح اوراق دعوت شده اند باز می شود گروه هایی می آیند پاکت ها را باز می کنند و جدا می کنند برای تصحیح شدن اینجا سربرگ و ته برگ از هم جدا شده و معلوم نیست ورقه برای کیست فقط ورقه خط به دست مدرس می رسد و نمره اش را می دهد پنج نفر هم برای یک ورقه رأی می دهد. نمره پائین تر از 14 هم مردود است. سپس سربرگ و ته برگ در دفتر مرکزی انجمن چسبانده می شود و نمره مشخص می شود.
استاد احدپور: کار خیلی دقیقی است و خیلی با امنیت انجام می شود. شاید در جلسات امتحان در طی سالهایی که من در انجمن بودم مشکلاتی بوجود آمده باشد مثلاٌ شنیدم در جایی کسی به جای شخص دیگری خط نوشته ولی وقتی اوراق جمع می شود و در یک پاکت بسته بندی و پلمب می شود لاک و مهر می شود به انجمن می رسد در قرنطینه نگهداری می شود (در انجمن قرنطینه توسط مدیر اجرایی انجمن کنترل می شود) من تا به حال نشنیدم موردی که در انجمن در مورد اوراق اتفاق افتاده باشد حتی شایعه هم در مورد آن نشنیده ام. چون خط موضوع کاملاٌ معنوی است و با دل آدم در ارتباط است. آدم هایی که به خوشنویسی مراجعه می کنند انسانهای با مشرب باطن هستند یعنی زندگی آنها سبقه باطنی دارد. ادبیات و شعر را دوست دارند. مفاهیم و پند را دوست دارند، نمی تونم بگویم که موفق هستند ولی روی این مسئله اهلیت دارند. ولی موفقیت و عدم موفقیت آنها یک مقدار بر می گردد به صورت پردازی، گرفتار در صورت.
این اوراق روزی جلوی همه آنهایی که برای تصحیح اوراق دعوت شده اند باز می شود گروه هایی می آیند پاکت ها را باز می کنند و جدا می کنند برای تصحیح شدن اینجا سربرگ و ته برگ از هم جدا شده و معلوم نیست ورقه برای کیست فقط ورقه خط به دست مدرس می رسد و نمره اش را می دهد پنج نفر هم برای یک ورقه رأی می دهد. نمره پائین تر از 14 هم مردود است. سپس سربرگ و ته برگ در دفتر مرکزی انجمن چسبانده می شود و نمره مشخص می شود.
( عزیزی: ) 5 تا استاد که نمره می دهند هرکدام به مجموعه یک خط نمره می دهند یا هر استاد روی یک مسئله تخصصی نمره می دهد؟ مثلاٌ یک استاد روی رانش قلم نمره می دهد یک استاد روی مرکب برداری و....
استاد احدپور: از هر استادی بپرسید ممکن است کلماتی بگوید که با استاد دیگر متفاوت باشد، درستش هم همین است نگاه یک انسان با دیگری تفاوتهایی دارد، ولی خیلی نزدیک به هم است. کمتر پیش می آید که روی یک ورقه دعوایی پیش بیاید که نه این قبول نمی شود، بحث هایی پیش می آید در بعضی از جلسات تصحیح اوراق برخورد کرده ام که ورقه ای گرفتاری درست کرده است. اینقدر حساسیت روی تصحیح اوراق وجود دارد.
استاد احدپور: از هر استادی بپرسید ممکن است کلماتی بگوید که با استاد دیگر متفاوت باشد، درستش هم همین است نگاه یک انسان با دیگری تفاوتهایی دارد، ولی خیلی نزدیک به هم است. کمتر پیش می آید که روی یک ورقه دعوایی پیش بیاید که نه این قبول نمی شود، بحث هایی پیش می آید در بعضی از جلسات تصحیح اوراق برخورد کرده ام که ورقه ای گرفتاری درست کرده است. اینقدر حساسیت روی تصحیح اوراق وجود دارد.
( عزیزی: ) دلیلش هم همین است که پس از انتشار پاسخ آزمون به هیچ عنوان روی اعتراضات از لحاظ قبولی یا ردی ترتیب اثری داده نمی شود.
استاد احدپور: بنده مطلع نیستم.
( عزیزی: ) استاد احدپور آیا به ورزش یا رشته خاصی علاقمندند؟
استاد احدپور: بله به ورزش کلاٌ علاقمند م و فوتبال هم بازی می کردم، بصورت باشگاهی و تمرین مرتب هفتگی داشتم و در مسابقات شرکت می کردم.
( عزیزی: ) طرفدار کدام تیم بودید؟
استاد احدپور: طرفدار تیمی نبودم. حسی داشتم و غیرتم به جوش می آمد که ببازند یا ببرند آنهم در مورد تیم ملی فقط ولی اینکه طرفدار تیم قرمز و آبی باشم اصلاٌ در عمرم نتوانستم.
( عزیزی: ) الان هم ورزش می کنید؟
استاد احدپور: کم، مدتی را در پارک قدم می زنم می دوم یا با پسرم توپ می زنم.
استاد احدپور: بنده مطلع نیستم.
( عزیزی: ) استاد احدپور آیا به ورزش یا رشته خاصی علاقمندند؟
استاد احدپور: بله به ورزش کلاٌ علاقمند م و فوتبال هم بازی می کردم، بصورت باشگاهی و تمرین مرتب هفتگی داشتم و در مسابقات شرکت می کردم.
( عزیزی: ) طرفدار کدام تیم بودید؟
استاد احدپور: طرفدار تیمی نبودم. حسی داشتم و غیرتم به جوش می آمد که ببازند یا ببرند آنهم در مورد تیم ملی فقط ولی اینکه طرفدار تیم قرمز و آبی باشم اصلاٌ در عمرم نتوانستم.
( عزیزی: ) الان هم ورزش می کنید؟
استاد احدپور: کم، مدتی را در پارک قدم می زنم می دوم یا با پسرم توپ می زنم.
.......................................................................................................................
.......................................................................................................................
( عزیزی: ) از شما استاد عزیز کمال تشکر و سپاسگزاری مجدد دارم که وقت ارزشمندتان را در اختیار بازدید کنندگان سایت قرار دادید. و خیلی نکات ارزشمند و مفیدی برای جامعه هنری ارائه دادید، اگر مطلب خاصی مد نظر شما بزرگوار در پایان این مصاحبه هست بفرمائید.
استاد احدپور: نه، از شما تشکر می کنم از این فعالیتی که شما در خوشنویسی دارید، خوشنویسی واقعاٌ به یک بدنه فعال و گرم احتیاج دارد در هر زمینه ای از این حوزه باید فعالیت هایی اتفاق بیفتد مثل همین فعالیتی که شما در زمینه ایجاد سایت و اطلاع رسانی به دیگران کردید. خوب ما وظیفه مان این است که از شما تشکر بکنیم و از کسان دیگری که در این زمینه فعال هستند. انشاءاله برای خوشنویسان هم شرایط بهتری بوجود بیاید. مشکلاتی هم که بالاخره در درون خوشنویسی وجود دارد نشان می دهد که خوشنویسی فعال و پویاست و زنده است اگر مرده باشد هیچ دعوایی هم درآن اتفاق نمی افتد یکی از نشانه های زنده بودنش هم همین است.
( عزیزی: ) خیلی ممنون
استاد احدپور: نه، از شما تشکر می کنم از این فعالیتی که شما در خوشنویسی دارید، خوشنویسی واقعاٌ به یک بدنه فعال و گرم احتیاج دارد در هر زمینه ای از این حوزه باید فعالیت هایی اتفاق بیفتد مثل همین فعالیتی که شما در زمینه ایجاد سایت و اطلاع رسانی به دیگران کردید. خوب ما وظیفه مان این است که از شما تشکر بکنیم و از کسان دیگری که در این زمینه فعال هستند. انشاءاله برای خوشنویسان هم شرایط بهتری بوجود بیاید. مشکلاتی هم که بالاخره در درون خوشنویسی وجود دارد نشان می دهد که خوشنویسی فعال و پویاست و زنده است اگر مرده باشد هیچ دعوایی هم درآن اتفاق نمی افتد یکی از نشانه های زنده بودنش هم همین است.
( عزیزی: ) خیلی ممنون
.......................................................................................................................
در ضمن این سایت آموزش و شیوه قلم تراشی این استاد فرهیخته را نیز با کیفیت بالا فیلمبرداری نموده است و در آینده در اختیار دوستان علاقمند قرار خواهد داد
جهت مطالعه بخش اول این مصاحبه روی تصویر زیر کلیک نمائید
................................................................................
.......................................................................................................................
این سایت از هنرمند ارجمند سرکار خانم معصومه صابریان تشکر و سپاس ویژه دارد بابت تبدیل این مصاحبه ارزشمند به متن و تایپ آن که کار بسیار سخت و دشواری بوده است ، برای ایشان از درگاه ایزد منان در این سال جدید سلامتی و سعادت و موفقیت روز افزون خواستاریم
................................................................................
لطفا با نظرات ارزشمند خود ما را یاری فرمائید
مخصوص اعضای ویژه
توجه !
شما نیز می توانید جهت مشاهده مطالبی که مخصوص اعضای ویژه این سایت است به عضویت رسمی این سایت در آمده و از این پست و دیگر پستها و تصاویر محدود شده دیدن فرمایید